با تهرانی👆
دلاور مرد دفاع مقدس #شهید_امیر_تهرانی ، مسؤول تسلیحات #گردان_عمار در منطقه مهران که در آذر سال ۱۳۶۴ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
بخشی از خاطرات برادران و همرزمان این شهید را در مطالب زیر تجمیع کردم که تقدیم می کنم👇
امیر ارادت عجیبی به #حضرت_زهرا سلام الله علیها داشت و از خداوند خواسته بود تا در این دنیا فقط ذرهای از مصایب و سختیهای بانوی دوعالم را درک کند. در عملیات «بدر» یک ترکش مثل یک سیلی به صورت امیر خورد و از کنار سرش رد شد که جای این جراحت مانند جای دست یک نامرد برروی صورتش ماند.
یاد امیر تهرانی بخیر اوایل هیئت گردان که کسی هیئت داری بلد نبود امیر جلوی در می ایستاد وخیر مقدم میگفت همزمان گریه میکرد وفریاد میکشید وحال خوشی داشت توو هئیت بغض و گریه امیر تهرانی و مصطفی درخشان زبانزد بود امیر میگفت جلسه نباید اروم باشه صحبت سیلی زدن به مادر امام زمانه. بعد از شهادت مصطفی درخشان امیر خیلی بی تابی می کرد.
شبی که فرداش قرار بود گردان عمار برای پدافندی مهران عازم شود ان شب مصادف بود با شب هیئت گردان ان شب شهید امیر تهرانی حال عجیبی داشت بسیار منقلب بود بچه ها عجیب ناله میکردند فکر کنم #شهید_حسن_شیخ_آذری مداحی میکرد همه بچه ها از فراق دوستان شهید شان و روضه خانم فاطمه زهرا س گریه میکردند
فردا عازم مهران شدیم که اولین شهید امیر تهرانی بود
یکی از پیرمردهای تدارک که فردی باتقوا بود فکر کنم اسمش حاج عباس بود بعد از شهادت امیر تعریف میکرد فردا صبح قبل از عزیمت برای پدافندی مهران شهید امیر تهرانی پیش من امد گفت حاجی یه چیزی بهت میگم تا شهید نشدم راضی نیستم برای کسی تعریف کنی گفت دیشب تو هیئت داشتم گریه میکردم دلم خیلی برای مصطفی درخشان تنگ شده بود چراغها خاموش بود همه گریه میکردن یک دفعه متوجه شدم صدای گریه شهید درخشان میاید نگاه کردم دیدم مصطفی کنار نشسته داره گریه میکنه گفت امیر تو فردا شهید میشی و به ما ملحق میشی
خدا هم برات امیر تهرانی رو خیلی زود بهش داد..
در سرکشی که از خط پدافندی مهران داشت جیپ میول امیر چپ کرد وبه دیدار معشوقش شتافت
نثار روح این شهید والامقام یک حمد و سه توحید احسان بفرمایید. صلوات
مدافع حرم شیخ علی عزلتی مقدم
@nmotahari7