eitaa logo
| نَسک |
285 دنبال‌کننده
72 عکس
2 ویدیو
0 فایل
 گویند: نَسَکَ الی طریقة جمیلة پُل: @Kaf_alipoor
مشاهده در ایتا
دانلود
________________ کارهایم مانده و ساعت کش نمی‌آید. بیا و قهوه‌ای دستم بده. از آن قهوه‌های پاییزه که وقتی دستگاه اسپرسو‌سازمان را تازه تازه خریدیم با شوق می‌پختی. خسته‌م. از کار زدنِ دست‌ها و ستون فقراتم خسته نمی‌شوم. بیا و دست‌هایم را خلاف هم بکش. یکی را خوب بکش سمت راست و دیگری را چپ. تق قولنجش که در بیاید، خستگی‌‌ام کم می‌شود. نه راستش نمی‌شود. خستگی سرما نیست که بزند به استخوان ‌هام. گرمایی است که نرمه‌های توی جمجمه‌ام را می‌سوزاند. چربی‌ای حلزونی و تافته به هم که اگر به چپ و راست کش بیایند، پاره می‌شوند. یک چیزی شبیه خون‌ریزی مغزی. حالا چند روزی است دچار خون‌ریزی مغزی شده‌ام و پزشک جوابم نمی‌کند. جوش جوانی‌ام را میزند لابد. امروز پیام‌های کانالی که تنها ممبرش خودم هستم سه‌ بازدید خورد. ترسیدم. چیزهای ترسناکی می‌نویسم توش. سه نفر پیام‌های آخرم را دیده بودند. کنار یکی شان پنج چشم مینیاتوری خورده بود. از آن‌همه پیام، یکی‌ چشم پنج نفر را گرفته بود. کمتر از باقی خاص بود. لُختِ لخت. بی آرایه و آرایش. نوشته بودم: "تناقض‌ها قصه آفرینند ولی من با این تناقض چه قصه‌ای برای نوشتن دارم؟ همان‌که بیست مهر سال پیش فیلمی داستان صفحه‌اش کرد و طریقه ساخت کوکتل مولوتوف را به اشتراک گذاشته بود حالا هشتگ نه به جنگ میزند. هفتاد سال فلسطین می‌میرد. چهل و چند سال است جمهوری اسلامی آمده‌. فلسطین خانه ندارد. ما اینجا تحریم و کم پولیم. فلسطین هفتاد و چند سال است می‌میرد. اینجا قیمت پیتزا گران است. یهودی روی جنازه‌ی فلسطینی ادرار می‌کند. فلسطین نباید بجنگد. ما باید کوکتل مولوتوف پرت کنیم سمت هم. این قصه را فقط می‌شود غصه کرد و خورد". همین. به پزشک می‌گویم جوش جوانی‌ام را نزند. می‌کَنم و می‌اندازمش دور این بافت توی جمجمه را. به دوستم میگویم چطور می‌شود کانال را پرایوت کرد یا نامش را چه بگذارم که کسی در جستجوهایش پیدام نکند. به تو می‌گویم بیا و قهوه‌ای پاییزه برایم بپز. می‌شود بیایی؟ @nnaasskk