به نام خدا
برگزیده ی استانی کنگره مجازی شعر نُهِ ده
مشت هر دانه ی تسبیح پر از فریاد است
روی لبهای اذان زمزمه ی میعاد است
چه شکوفا شده خورشید در آفاق وطن
گوشه در گوشه ی این قریه پر از شمشاد است
موج در موج به دریای خروشان زده ایم
خشمِ طوفان اثر سینه دریازاد است
پلک چشمان زمین وا شده از خواب و خیال
آرزوهای پریشان خزان بر باد است
نبض رویش شده در فصل زمستان بیدار
روی پیراهن دی، نقش بهار افتاده ست
وطنم آینه دار گذر از سختی هاست
وطنم سبز ترین فصل شهیدآباد است
#زهرا_غلامزاده_مهرآبادی
@noh_dey
12.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی خانم زهرا غلامزاده مهرآبادی از شهرستان ابرکوه ،
برگزیده ی استانی کنگره مجازی شعر نُهِ ده
۱۳۹۸
@noh_dey
به نام خدا
برگزیده ی استانی کنگره مجازی،شعر نُهِ ده
راه اشک همه از داغ نفس باز شده
روح از پیکر خونین چه کس باز شده؟
اشک جاری شده از صورت نورانی صبح
گرچه از داغ تو لبخند هوس باز شده
باب ایثار و شهادت ، پر پرواز به عرش
همگی همره درهای قفس باز شده
گونه ها تر شده از خون دل فاتحه ها
روی لب ها همه آیات عبس باز شده
نزد ما مشت پر از کینه ی شیطان بزرگ
سال ها پیش به صحرای طبس باز شده
آسمان رنگ غمی تیره به خود داشت ، مگر
روح از پیکر خونین چه کس باز شده ؟
#فاطمه_سادات_دهقانی_فیروزآبادی
( کم سن ترین شاعر شرکت کننده در کنگره ، دانش آموز پایه نهم از شهرستان میبد)
@noh_dey
به نام خدا
برگزیده ی استانی کنگره مجازی شعر نُهِ ده
روزی دل دریا گرفت و کوه غم شد
بغضش شکست و شعر ناب محتشم شد
موجی ز خون دل در آن دریا علم شد
ساحل درید و قامت فانوس خم شد
تا چشم اقیانوس باران گشت و نم شد
در لابلای زخم هایش استخوان بود
صدها نشان از تیغ بغض این و آن بود
گرچه قدش از جور نامردان کمان بود
شومینه ی پیکار با کرکس وشان بود
آن شعر نابی که عروس دفترم شد
تیغ سقیفه بر گلوی عشق می دید
زهر هلاهل در سبوی عشق می دید
گودال و خنجر روبروی عشق می دید
خون جگر آب وضوی عشق می دید
انجا که مشکی پاره و دستی قلم شد
دریا پر پرواز بر امواج پوشید
بر ساحل سنگی طوفان ها خروشید
آبی ترین شهد غزل مستانه نوشید
تا از لبان تاک او انگور جوشید
پیمانه ها را ارغوانی مغتنم شد
قوها پر پرواز داد و دلبری کرد
ماهی سرخ عشق را آب آوری کرد
کشتی طوفان کوب فتنه رهبری کرد
خورشید بود و عالمی روشنگری کرد
تا عشق را بال و پر و صاحب قدم شد
هی سوخت تا روشن کند کاشانه ها را
او آب شد تا جان دهد پروانه ها را
طرحی ز نو سازد غزل ویرانه ها را
رنگ و جلا زد با تغزل خانه ها را
روزی که ایران پنجم دی ماه بم شد
دی گشت و سرما پنجه ها بر شیشه می زد
گل های باغ رازقی را ریشه می زد
در فکر خامش عشق را با تیشه می زد
گاهی به تیغ جهل گاه اندیشه می زد
اینگونه بر باغ اقاقی ها ستم شد
خورشید آخر سینه شب را درید و
دستی به گیسوی پریشانش کشید و
بر جسم بی جان زمستان ها دمید و
عطری فشاند و سوروسات عید چید و
صبح تبسم گشت و شر فتنه کم شد
#محمدحسین_سلمانی_ندوشن
@noh_dey
AUD-20200212-WA0000.mp3
3.07M
شعرخوانی آقای محمدحسین سلمانی ندوشن از استان یزد ،
برگزیده ی استانی کنگره مجازی شعر نُهِ ده
۱۳۹۸
@noh_dey
به نام خدا
برگزیده استانی کنگره مجازی شعر نُهِ ده
باز هم یک فاطمه
باز هم در پشت در
مهد کودک سرخ شد
با سلاح فتنه گر
پشت در سنگر گرفت
فاطمه با مادرش
مهد کودک مقتل
مادری با دخترش
غرق در دریای خون
مهد کودک سرخ گون
توی این استخر خون
قاتلش شد سرنگون
مهد کودک را زدند
عاشقان ملک ری
قاتلان فاطمه
مات یوم الله دی
به یاد فاطمه رجب پور و مادرش که در پشت در مهد کودک با سلاح گرم فتنه گران تیر خوردند.
#ابوالفضل_امامی
@noh_dey
کنگره مجازی نُه ده
شعرخوانی آقای ابوالفضل امامی ، از شهرستان میبد
برگزیده استانی کنگره مجازی شعر نُهِ ده
۱۳۹۸
@noh_dey