eitaa logo
کنگره مجازی نُه ده
22 دنبال‌کننده
14 عکس
10 ویدیو
0 فایل
مهلت ارسال اثر از ۹ دی تا ۱۲ بهمن ۱۳۹۸
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی خانم عاطفه جعفری از مشهد ، شایسته تقدیر در کنگره مجازی شعر نُهِ ده ۱۳۹۸ @noh_dey
به نام خدا شایسته تقدیر در کنگره مجازی شعر نُهِ ده گر چه هر بیننده را پیداست صورت بیشتر تشنة معنا نظر دارد به سیرت بیشتر خصم با نیرنگ قرآن را به روی نیزه بُرد تا بپاشد در صف مولا عداوت بیشتر جلوة حبل المتین با ماست یاران را بگو در چنین احوال باید داشت وحدت بیشتر حقّ و باطل را به هم پیچیده دشمن، بی گمان- حرف حق را گفت باید با صراحت بیشتر می تواند حق و باطل را جدا سازد ز هم هر که چون عماّر ها دارد بصیرت بیشتر با بصیرت می توان آن شمر قاتل را شناخت پیشتر بوده ست سرباز ولایت بیشتر گرگ در یک لحظه ایمان ضعیفان را درید وای اگر یابد در این بُحبوحه فرصت بیشتر باغبانان باغ را دائم حراست می کنند تا نگردد در میان باغ آفت بیشتر شک ندارم سربلند و روسفید عالم است هر که با خون شهیدان کرده بیعت بیشتر ( از شهرستان رامیان ، استان گلستان ) @noh_dey
به نام خدا شایسته تقدیر در کنگره مجازی شعر نُهِ ده هیهات تو هنوز در افلاک جاری است مانند می که در رگِ هر تاک جاری است نام تو پشت گرمیِ آزادمردها پایانِ بی مضایقه ی بهتِ دردها فصل حماسه می شود آغاز پیش تو خاک است در تلاقی پرواز، پیش تو از راه می رسند هنوز اتفاق ها با کوله بار تیره و تار نفاق ها غرقیم در سیاهی تزویرِ کوفه ها تعریف کردن از گل و باغ و شکوفه ها در کوفه ایم و پچ پچه ها در گرفته است بوی نفاق ، کارِ خود از سر گرفته است شمشیرها در آمده اند از نیام ها نامردی است وجهه ی عهد و مرام ها تاریخ از توالی و تکرار گفته است از میثمی که رفت سرِ دار گفته است از دعوتی که خیر نشد میزبانی اش از نامه ای که گم شده نام و نشانی اش از آنچه روی است و از آنچه دورویی است از آنچه هرزه گویی و بیهوده گویی است از هر کجا که رفته به تو می رسیم باز ما مردم مدینه دلواپسیم باز می گویم از چراغِ هدایت که اسمِ توست دریایِ بی کرانِ نجابت که اسم توست من با توام تو، ای همه را کشتی نجات دستِ سه ساله ی تو بود کارِ کائنات ساحل تویی برایِ به گرداب مانده ها بیداری است نامِ تو با خواب مانده ها تردید در برابرمان دست خالی است یادِ تو دست مایه هر چه زلالی است هیهات گفتن تو در افلاک شد رها مانند می که در رگ هر تاک شد رها @noh_dey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی آقای امیر رسولی از زنجان، شایسته تقدیر در کنگره مجازی شعر نُهِ ده ۱۳۹۸ @noh_dey
به نام خدا شایسته ی تقدیر در کنگره مجازی شعر نُهِ ده عشق، بنیاد هرچه اعجاز است ذکر نام خدا سرآغاز است با خداییم وبیم هرگز نیست جاده ی افتخارمان باز است برکت از خون پاک ثارالله در دل انقلاب روح الله یاداوهست وشکرحق داریم سایه ی لطف رهبری آگاه در چهل سال انقلابی که اقتدارش به برکت شهداست بارها دیده ایم ومی بینیم دست لطف خدای مان با ماست در دل کشور امام زمان(عج) لطف او بر مسیرمان حامیست خار چشم ستمگران امروز پرچم انقلاب اسلامیست در چهل سال سرفرازی ما داغ بر جان دشمنان زده ایم از همه فتنه های اهریمن اینچنین سربلند آمده ایم در چهل سال اقتدار وطن فتنه هر بار شکل نو روکرد کشت وسوزاند وقتل وغارت کرد باتمام توان هیاهو کرد در مسیر قیام ملت ما فتنه هم پابه پای ما بوده خوب دقت کنید از اول فتنه هم آشنای ما بوده فتنه هر باربوده در شکلی در ره انقلاب ما پنهان نقشه ها بوده در سر فتنه تا بسوزد به حیله ها ایران فتنه هایی که سوخت کشور را در تکاپوی این یمین ویسار فتنه هایی که بهره برد از آن پهنه ی فتنه خیز استکبار فتنه هایی که جام زهر شدند سینه ی روشن خمینی را فتنه هایی که تلخ آتش زد پرچم مکتب حسینی را فتنه ای که نماد بارز آن گشت در سالهای قبل به پا پای کوبان وکف زنان بودند در غم جانگداز عاشورا فتنه ای که شعور مردم ما نه دی داد پاسخش باشور پای این انقلاب می مانیم کوری چشم دشمن ومزدور نه دی مشتهای محکم ماست که ستم را نشانه می گیرد زنده ایم، این خروش بودن ماست عشق در فتنه ها نمی میرد نه دی جلوه ی اراده ی ماست ما از این شور ناب جان داریم انقلاب است نور رحمت حق در ره حفظ نور بیداریم نه دی جلوه ی قیام حسین(ع) در دل ما دوباره عاشوراست خون حق تا هماره می جوشد کل ارضا همیشه کرب وبلاست نه دی جلوه ی بصیرت ماست ما ز عشق امام لبریزیم چونکه لب تر کند ولی فقیه جان به کف در رهش به پاخیزیم نه دی شور انقلابی ماست که از آن اتحاد می روید عشق این اتحاد سرشار است هرکه تفسیر عشق می جوید نه دی جلوه ی شکفتن ماست در دل فتنه ها وبحران ها عزت ما بهار وحدت ماست نهراسیم از زمستان ها نه دی قطع دست استکبار از حریم خدایی میهن نه دی بود آنچه آتش زد خرمن فتنه های اهریمن در ره  انقلاب روح الله این ارادت زجان همیشگی است خار چشمان فتنه ها هستیم نه دی ها یمان همیشگی است در دل وجان ماست عشق ولی همه ی هست ما ارادت اوست گرکه طوفان فتنه ها باشد کشورم زنده از ولایت اوست روشن از نور اوست راه وطن بیمی از دشمنان ایران نیست اول وآخر سخن این است عشق ایران امام خامنه ایست @noh_dey
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی آقای احمد رفیعی وردنجانی از چهارمحال و بختیاری ، شایسته تقدیر در کنگره مجازی شعر نُهِ ده ۱۳۹۸ @noh_dey
به نام خدا برگزیده ی استانی کنگره مجازی شعر نُهِ ده مشت هر دانه ی تسبیح پر از فریاد است روی لبهای اذان زمزمه ی میعاد است چه شکوفا شده خورشید در آفاق وطن گوشه در گوشه ی این قریه پر از شمشاد است موج در موج به دریای خروشان زده ایم خشمِ طوفان اثر سینه دریازاد است پلک چشمان زمین وا شده از خواب و خیال آرزوهای پریشان خزان بر باد است نبض رویش شده در فصل زمستان بیدار روی پیراهن دی، نقش بهار افتاده ست وطنم آینه دار گذر از سختی هاست وطنم سبز ترین فصل شهیدآباد است @noh_dey
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی خانم زهرا غلامزاده مهرآبادی از شهرستان ابرکوه ، برگزیده ی استانی کنگره مجازی شعر نُهِ ده ۱۳۹۸ @noh_dey
به نام خدا برگزیده ی استانی کنگره مجازی،شعر نُهِ ده راه اشک همه از داغ نفس باز شده روح از پیکر خونین چه کس باز شده؟ اشک جاری شده از صورت نورانی صبح گرچه از داغ تو لبخند هوس باز شده باب ایثار و شهادت ، پر پرواز به عرش همگی همره درهای قفس باز شده گونه ها تر شده از خون دل فاتحه ها روی لب ها همه آیات عبس باز شده نزد ما مشت پر از کینه ی شیطان بزرگ سال ها پیش به صحرای طبس باز شده آسمان رنگ غمی تیره به خود داشت ، مگر روح از پیکر خونین چه کس باز شده ؟ ( کم سن ترین شاعر شرکت کننده در کنگره ، دانش آموز پایه نهم از شهرستان میبد) @noh_dey
به نام خدا برگزیده ی استانی کنگره مجازی شعر نُهِ ده روزی دل دریا گرفت و کوه غم شد بغضش شکست و شعر ناب محتشم شد موجی ز خون دل در آن دریا علم شد ساحل درید و قامت فانوس خم شد تا چشم اقیانوس باران گشت و نم شد در لابلای زخم هایش استخوان بود صدها نشان از تیغ بغض این و آن بود گرچه قدش از جور نامردان کمان بود شومینه ی پیکار با کرکس وشان بود آن شعر نابی که عروس دفترم شد تیغ سقیفه بر گلوی عشق می دید زهر هلاهل در سبوی عشق می دید گودال و خنجر روبروی عشق می دید خون جگر آب وضوی عشق می دید انجا که مشکی پاره و دستی قلم شد دریا پر پرواز بر امواج پوشید بر ساحل سنگی طوفان ها خروشید آبی ترین شهد غزل مستانه نوشید تا از لبان تاک او انگور جوشید پیمانه ها را ارغوانی مغتنم شد قوها پر پرواز داد و دلبری کرد ماهی سرخ عشق را آب آوری کرد کشتی طوفان کوب فتنه رهبری کرد خورشید بود و عالمی روشنگری کرد تا عشق را بال و پر و صاحب قدم شد هی سوخت تا روشن کند کاشانه ها را او آب شد تا جان دهد پروانه ها را طرحی ز نو سازد غزل ویرانه ها را رنگ و جلا زد با تغزل خانه ها را روزی که ایران پنجم دی ماه بم شد دی گشت و سرما پنجه ها بر شیشه می زد گل های باغ رازقی را ریشه می زد در فکر خامش عشق را با تیشه می زد گاهی به تیغ جهل گاه اندیشه می زد اینگونه بر باغ اقاقی ها ستم شد خورشید آخر سینه شب را درید و دستی به گیسوی پریشانش کشید و بر جسم بی جان زمستان ها دمید و عطری فشاند و سوروسات عید چید و صبح تبسم گشت و شر فتنه کم شد @noh_dey
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی آقای محمدحسین سلمانی ندوشن از استان یزد ، برگزیده ی استانی کنگره مجازی شعر نُهِ ده ۱۳۹۸ @noh_dey
به نام خدا برگزیده استانی کنگره مجازی شعر نُهِ ده باز هم یک فاطمه باز هم در پشت در مهد کودک سرخ شد با سلاح فتنه گر پشت در سنگر گرفت فاطمه با مادرش مهد کودک مقتل مادری با دخترش غرق در دریای خون مهد کودک سرخ گون توی این استخر خون قاتلش شد سرنگون مهد کودک را زدند عاشقان ملک ری قاتلان فاطمه مات یوم الله دی به یاد فاطمه رجب پور و مادرش که در پشت در مهد کودک با سلاح گرم فتنه گران تیر خوردند. @noh_dey
شعرخوانی آقای ابوالفضل امامی ، از شهرستان میبد برگزیده استانی کنگره مجازی شعر نُهِ ده ۱۳۹۸ @noh_dey