پاره دم
مسموم زهر کینه ابن الرضا
ابا محمد شده صاحب عزا
قاتل من زهر شرر بار شد
قاتل مادر در و دیوار شد
وای از آن بزم شراب نیمه شب
یادم آمد خیزران و لعل لب
اقامه ی عزا کند دل ما
طواف سامرا کند دل ما
شد عسکری خونین جگر وای وای
از داغ جانسوز پدر وای وای
#امام_هادی_ع
@nohe_sonnati
دودمه
ای که از اندوه تو عالم شده ماتمسرا(ای غریب سامرا)
جان ما قربان نامت دومین ابن الرضا(ای غریب سامرا)
ای شده هادی و خورشید هدایتگر ما(سایه ات بر سر ما)
یابن الزهرا به فدایت پدر و مادر ما(سایه ات بر سر ما)
از ازل دلداده ی جام امام هادی ام(من غلام هادی ام)
تا ابد دیوانه ی نام امام هادی ام(من غلام هادی ام)
دست او بسته شد و تشنه ی یک جرعه ی آب(باز هم بزم شراب)
جلوی چشم زن و بچه ی خود دید عذاب(باز هم بزم شراب)
ای زیارت جامعه منشور گفتار شما(انت مصباح الدجی)
یا علی بن محمد سامرایی کن مرا(انت مصباح الدجی)
#امام_هادی_ع
@nohe_sonnati
(دو دمه امام هادی ع)
حضرت هادی امام المتقین در سامرا(غرق غم شد سامرا،زین عزای غم فزا)
گشته مسموما شهید از ظلم و جور اشقیا(غرق غم شد سامرا،زین عزای غم فزا)
شد امام عسکری از داغ بابا خونجگر(غرق غم شد سامرا،زین عزای غم فزا)
دیده پر خوناب غم قلب شریفش پر شرر(غرق غم شد سامرا،زین عزای غم فزا)
#حسین_مقدم
#امام_هادی_ع
@nohe_sonnati
دودمه
شهر سر من رأی بعد از تو شد بیت الحزن
وای از این درد و محن
گشته زندان ارث تو از بهر فرزندت حسن
وای از این درد و محن
بار دیگر پسر فاطمه و بزم شراب
نور چشم بوتراب
جگر زاده ی نرجس ز غمش گشته کباب
نور چشم بوتراب
خیز و بنگر پدرت شد کشته ی زهر جفا
مهدی زهرا بیا
ناله ی زهرا رسد بر گوش جان در این عزا
مهدی زهرا بیا
نیمه شب بردند من را سوی آن بزم شراب
وای من از این عذاب
گریه کردم بهر آن تشت و دل خون رباب
وای من از این عذاب
گر چه از شعر شما تجلیل می شد آن زمان
زین مصیبت الامان
مزد قرآن خواندن جد شما شد خیزران
زین مصیبت الامان
خنده ی اهل جفا می کرد قلبم را کباب
وای من از این عذاب
یادم آمد نیشخند حرمله اشک رباب
وای من از این عذاب
مثل جدم کی شدم پا مال مرکب ای خدا
من کجا و کربلا
رأس او می رفت پیش خواهرش بر نیزه ها
من کجا و کربلا
پا کشیدی روی خاک حجره از سوز جگر
چشم مهدی گشته تر
مثل حیدر کس نمی زد همسرت را پشت در
چشم مهدی گشته تر
زاده ی زهرا شده از زهر کینه در نوا
سامرا شد کربلا
همچو جدش می زند بر خاک حجره دست و پا
سامرا شد کربلا
من که عمری گریه کردم در غم کرب و بلا
مهدی زهرا بیا
همچو جدم می زنم بر خاک حجره دست و پا
مهدی زهرا بیا
پسر فاطمه جایش نبود بزم شراب
آسمان گردی خراب
شکر حق اینجا دگر نه زینب است و نه رباب
آسمان گردی خراب
یا فاطمه! جان داد به غربت پسر تو
ضیاء بصر تو
هادیّ امم آمده امشب به بر تو
ضیاء بصر تو
هادی آل پیمبر کشته شد از زهر کین
یا اله العالمین
مادرش زهرای اطهر در جنان گشته غمین
یا اله العالمین
شد سراپای وجودم شعله از زهر جفا
من غریبم ای خدا
گه بسوزم من ز زهر کینه گه از کربلا
من غریبم ای خدا
جگرم پاره شد و پیرهنم پاره نشد
یا حسین یا جداه
دلم آواره شد و خواهرم آواره نشد
یا حسین یا جداه
مادرم فاطمه دریاب مرا جان حسین
جگرم پاره شده
می زنم ناله به یاد لب عطشان حسین
جگرم پاره شده
گشته از زهر جفا مسموم کین ابن الرضا
یا اباصالح بیا
بهر خون خواهی ز جمع اشقیا مهدی بیا
یا اباصالح بیا
قاتل من قلب من سوزاند با زهر جفا
یا اباصالح بیا
قاتل جدم سر او را جدا کرد از قفا
یا اباصالح بیا
کشته ی زهر جفا گشته خدا هادی دین
فاطمه گشته غمین
گوید ای مادر بیا جسم کبودم را ببین
فاطمه گشته غمین
نقش روی خاتمش «هُو عِصمَتی مِن خَلقه» بود
سامرا شد کربلا
از جفای معتمد شاه ولایت در قعود
سامرا شد کربلا
ای شده هادی و خورشید هدایتگر ما
سایه ات بر سر ما
یابن الزهرا به فدایت پدر و مادر ما
سایه ات بر سر ما
ای که از اندوه تو عالم شده ماتم سرا
ای غریب سامرا
جان ما قربان نامت دومین ابن الرضا
ای غریب سامرا
عالمی شد زین مصیبت بر سرم دیگر خراب
وای از بزم شراب
یاد زینب می کنم با این دل پر اضطراب
وای از بزم شراب
از ازل دلداده ی جام امام هادی ام
من غلام هادی ام
تا ابد دیوانه ی نام امام هادی ام
من غلام هادی ام
شیعه از نور ولای تو گرفته انسجام
أیها الهادی النقی
کوری چشم حرامی ها تویی بر ما امام
أیها الهادی النقی
روزی جگرش سوخت و روزی حرمش سوخت
امان از دل مهدی
هم نام علی بود که پا تا به سرش سوخت
امان از دل مهدی
دومین ابن الرضایی و رئوفاً بالعباد
یا علی ابن الجواد
با ولای تو خدا بر شیعیان منت نهاد
یا علی ابن الجواد
شد فدا در سامرا هادی آل مصطفی
عسکری صاحب عزا
زنده شد از داغ او داغ شهید کربلا
عسکری صاحب عزا
اولین غربت نشین سامرایم ای خدا
در نوایم ای خدا
شاهد ویرانی کرب و بلایم ای خدا
در نوایم ای خدا
#امام_هادی_ع
@nohe_sonnati
(امام هادی ع)
سلطان سلاطین شه دین رایت ایمان
نامش علی القاب نقی سرور خوبان
علی هادی امکان
علی رایت ایمان
انوار الهی ثمر نخله ی طاها
فرزند نبی شبل علی زاده ی زهرا
جان حسن و جسم حسین سید و مولی
دریای ولا را بود او گوهر رخشان
در زهد چو سجاد ابر علم چو باقر
در فضل چو جعفر و چو موسی شه باصر
در رتبه رضا جود تقی حجت عاشر
فرمانده ی جن و ملک و حاکم فرمان
شاهنشه اقلیم ولایت مه عاشر
مرآت حبیب ازلی شمس مظاهر
بر شرع نبی یار و به دین حامی و ناصر
بر خلق خدا سرور و خود پیرو قرآن
شاه دو سرا نجل هدی سید بطحا
میر فضلا و عرفا مظهر یکتا
چون جمله ی اجداد ز هر عیب مبرا
از دانش و بینش به همه همسر و یکسان
شاهی که بدی حجت دین مظهر داور
بس دید جفا و ستم از فرقه ی کافر
دید از متوکل ستم و جور سراسر
وز معتمدش گشت بسی ظلم به دوران
ای چرخ و فلک از ستم و جور تو فریاد
از گردش وارون تو صد ناله و صد داد
همدست تو با جوری و همدوش به بیداد
خاصم به حجج هایی و در کین به امامان
نالم ز تو یا آن که ز جور متوکل
یا از غم مرگ نقی آن خسرو عادل
تا گشت ز بطحاش سوی سامره منزل
گه تحت نظر بود گهی جاش به زندان
گویم متوکل ز ره کینه چه ها کرد
نسبت به علی النقی بس جور و جفا کرد
بر وی چه ستم معتمد زشت دغا کرد
تا گشت شهید از ستم آن سرور خوبان
شاهنشه مسموم علی هادی دین است
سرخیل غریبان و ولی دهمین است
جان ها به فدایش که به سامره دفین است
آذر ز غمش می کشد از سینه صد افغان
زمینه:دست بالا
#غلامرضا_حقیقی_آذر
#امام_هادی_ع
@nohe_sonnati
(امام هادی ع)
ای شیعه باش غمگین
از بهر هادی دین
هادی دین امام،با فضل و با جلال
آن بهر جود و اکرام،وان مفخر کمال
مرآت ذات علام،محبوب لایزال
کروبی اش غلام،با عز و جاه و تمکین
مهر سپهر دانش،آن هادی امم
نوباوه ی تقی آن،سلطان محترم
هم سابق العطا و هم سابق النعم
بر جمله خلق عالم،آن حجت مبین
ای آه از جفای،این خصم آبنوس
با وی بسی جفا کرد،صد آه و صد فسوس
تاورد خوان سؤالی،بنمود از جلوس
آن ناجی نفوس،با حال زار و غمگین
بر وی بسی جفا شد،از دشمن پلید
هر دم الم به قلب،آن شاه دین رسید
هر دم ستم پیاپی،زاعدای دین کشید
از فرقه ی عنید،با قلب زار و خونین
ای آه تا که زهرش،اندر جگر رسید
فریاد غربتش آه،بر چرخ بر رسید
از آه او به گردون،هر دم شرر رسید
از اهل شر رسید،این ظلم بر شه دین
خاکم به سر که آخر،با چشم خونچکان
آن پادشاه خوبان،شد عازم جنان
در سامره عیان شد،فریاد الامان
بهر شه جهان،از زمره ی محبین
از بعد هادی دین،شد عسکری یتیم
آن نور پاک سرمد،گردید دل دو نیم
از بهر باب خود شد،از رنج و غم الیم
با حالتی غمین،آمد ورا به بالین
بالین باب خود را،آن شاه با وقار
بس کرد آه و افغان،نالید زار زار
یا رب چه بود حال،آن سید کبار
از بهر باب زار،آن فخر آل یاسین
از بعد غسل و کفن،آن جسم نازنین
چون گنج شایگان شد،در سامره دفین
یا رب نما تو روزی،بر جمع مسلمین
با آه آتشین،هم بی نوای تمکین
در ماتم امام،هادی به صبح و شب
دارد رجائی ماتم،با حزن و با کرب
آیا شود که او را،در سامره طلب
سازد شه عرب،یعنی که هادی دین
زمینه:ای بانوی معظم
#رجائی
#امام_هادی_ع
@nohe_sonnati
۱۷
(امام هادی ع)
در دهر مگر چه روی دادی
شد رنج و غم امام هادی
ای دیده مگر چه روی دادی
کز هر مژه سیل خون گشادی
گویا که به دهر اوفتادی
پر بار غم امام هادی
قبله ی جهان،امام هادی
افسر شهان،امام هادی
شاه ملک جان،امام هادی
کعبه ی امان،امام هادی
شاهی که تقی و مقتدا شد
هادی و نجیب و مرتضی شد
وارث به علوم مصطفی شد
آگاه ز ظاهر و خفا شد
طیب و امین،امام هادی
عالم و متین،امام هادی
معدن یقین،امام هادی
مقتدای دین،امام هادی
آن مظهر کردگار قادر
بر خلق جهان امام عاشر
دری است ولی در فاخر
بحری است ولیک بحر وافر
عالی مکان،امام هادی
والی زمان،امام هادی
ملجاء امان،امام هادی
شاه انس و جان،امام هادی
عرش آمده پایه ی جلالش
فرش آمده مایه ی نوالش
مهر آمده سایه ی جمالش
عقل آمده آیه ی کمالش
زاده ی تقی،امام هادی
شاه متقی،امام هادی
سید نقی،امام هادی
منکرش شقی،امام هادی
شاهی که مسمی به علی شد
او هادی شرع منجلی شد
حقا به جهانیان ولی شد
ماهی که سپهر را جلی شد
نور منتخب،امام هادی
خلق را سبب،امام هادی
داوری غضب،امام هادی
فاطمی حسب،امام هادی
شاهی به چنین جلالت و فر
گردید اسیر قوم کافر
ظلم متوکل بد اختر
زد بر دل او شرار آذر
مقرون به الم،امام هادی
مقتول ستم،امام هادی
سرور امم،امام هادی
شاه محترم،امام هادی
ظلم و ستم و جفای بسیار
دید از متوکل جفاکار
محبوس شد آن امام ابرار
با قلب حزین و چشم خونبار
محبوس خسان،امام هادی
مأیوس ز جان،امام هادی
طاووس جنان،امام هادی
با رتبه و شان،امام هادی
بستی کمر آن پلید خصلت
بر قتل امام چند نوبت
اما به جهان نیافت فرصت
از دار جهان نمود رحلت
چون کرد دعا،امام هادی
بنمود خدا،امام هادی
خصم را فنا،امام هادی
سرور هدی،امام هادی
پس معتمد لعین گمراه
بربست کمر به قتل آن شاه
تا کرد شهید زهر جانکاه
آن شاه که بود آیت الله
سید جلیل،امام هادی
شاه بی عدیل،امام هادی
بر نبی سلیل،امام هادی
بود بی بدیل،امام هادی
مسموم چو شاه اولیا شد
آشوب به سر من رآ شد
در دهر قیامتی به پا شد
خون قلب رسول و مرتضی شد
چون گشت شهید،امام هادی
آن شاه فرید،امام هادی
شد ز غم پدید،امام هادی
شورش وعید،امام هادی
سراج تو راست اجر وافر
در ماتم او شدی چو ذاکر
از طالع خویش باش شاکر
کن شرح غم امام عاشر
زمینه:دست بالا جوابدار
#رضا_سراج_شیرازی
#امام_هادی_ع
@nohe_sonnati
۱
(امام هادی ع)
آرام جان مصطفی،هادی امام عاشر
نور دل خیر النسا،هادی عزیز قادر
هادی امام عاشر
هادی عزیز قادر
سلطان دین نور مبین،سبط پیمبری تو
فخر بشر شاه عشر،فرزند حیدری تو
آرام جان فاطمه،بر خلق رهبری تو
داری تو خلق مجتبی،هادی امام عاشر
همچون حسین ثابت قدم،در نزد اعدایی
همچون امام ساجدین،در زهد و تقوایی
چون باقر بحر العلوم،در علم دریایی
بر خلق باشی رهنما،هادی امام عاشر
در فقه همچون صادقی،در حلم چون موسی
باشی به حکمت چون رضا،ای زاده ی زهرا
در جود چون بابت تقی،بی مثلی و همتا
هم مقتدا هم پیشوا،هادی امام عاشر
بر سینه و بر سر زنیم،اندر عزای تو
ریزیم سرشک از دیدگان،از ماجرای تو
از پرده ی دل برکشیم،افغان برای تو
بزم عزا سازیم به پا،هادی امام عاشر
از متوکل دیده ای،رنج و غم بسیار
از ظلم آن بیدادگر،بودی غمین و زار
بر قتل تو بستی کمر،آن ظالم غدار
صد داد از آن شوم دغا،هادی امام عاشر
چون متوکل زین جهان،نیران شدی سرایش
فرمانروا شد معتمد،صد داد از جفایش
دایم بدی در رنج و غم،از کید و ظلم هایش
بودی به محنت مبتلا،هادی امام عاشر
آخر ز زهر معتمد،ای زاده ی پیمبر
مسموم گردیدی ز کین،ای نور پاک داور
نساج دارد آرزو،بهرش نما میسر
تا که بیاید سامرا،هادی امام عاشر
زمینه:خیز ای سپه سالارم
#نساج
#امام_هادی_ع
@nohe_sonnati