eitaa logo
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
12.9هزار دنبال‌کننده
352 عکس
28 ویدیو
1 فایل
ارائه دهنده: نوحه_ذکر_دم بازاری_پاره دم_اشعار_سرود مدیریت: رئوف (مشهدالرضا «ع») ۰٩٣٨٣۰٧۰۰٣٢ ارتباط با ادمین @A_Rauof
مشاهده در ایتا
دانلود
آهی کشید و تربت او را به بر گرفت از آه شه به خرمن هستی، شرر گرفت   از بس که خون گریست، جگر‌گوشه ی رسول منزل‌‌گهِ بتول، به خونِ جگر گرفت   زان پس به ناله گفت که ای بانوی بهشت! خواهم ز آستان تو، راه سفر گرفت   رفته است در قضا که شوم کشته ی جفا نتْوان به پیش، تیر قضا را سپر گرفت   از تربت بتول برآمد یکی خروش وآتش از آن خروش، به بحر و به بر گرفت   کِای جان مادر! آمده‌ای تا کنی وداع آن گاه راه وادی پُر شور ‌و ‌شر گرفت   داغ برادرِ تو، هنوز است بر دلم باز این چه شعبده است که گردون ز سر گرفت؟   نَبْوَد مصیبتی ز غمِ تو، عظیم‌تر نتْوان غمِ مصیبتِ تو، مختصر گرفت   خواهم به روز حشر ز بیداد امّتان در پای عرش، دامن «خیر البشر» گرفت   از گفت‌وگوی فاطمه، شه را جگر بسوخت آهی چنان کشید کز او، خشک و تر بسوخت @nohe_sonnati
چون پیش‌چشمشان، سر شه ‌برسِنان گذشت در حیرتم که بر سر زینب، چسان گذشت تا بوسدش گلو، نرسیدش به نیزه، دست آوخ که نیزه نیز بر او سرگران گذشت! بر ناقۀ برهنه نشاندنْد عترتش شاهی که یک‌سواره ز نُه آسمان گذشت چون دید بانوی اُسرا کز برابرش سرهای سرورانِ زمین و زمان گذشت زد فرق خود به چوبۀ محمل چنان کز او خون‌شد روان و ناله‌اش از فرقدان گذشت چون راه کهکشان شده راه از نظاره‌گر فریاد بانوان شه از کهکشان گذشت بردندشان به بارگه زادۀ زیاد گفتن نیاورم که چنین و چنان گذشت بر زانوی پلید، سر شه نهاد و گفت: سبط رسول بهر خلافت ز جان گذشت یک قطره‌خون به‌زانویش از حلق شه چکید سوراخ کرد جامه و از استخوان گذشت ناسور شد جراحت و از بوی ناخوشش خلقی نفور؛ تا به عذاب از جهان گذشت القصّه؛خواب و خور به اسیران، حرام کرد با قیدشان، روانه سوی شهر شام کرد @nohe_sonnati