eitaa logo
نكات رجالي
622 دنبال‌کننده
203 عکس
16 ویدیو
13 فایل
نكته هاي رجالي در اسناد روايات
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 روایات اشتباهی (۱۰) طبری در تفسیر آیه ۷۱ سوره نساء که می فرماید: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعاً در رابطه با معنای ( حذر ) نوشته است: خذوا حذرکم: خذوا جنّتکم و أسلحتکم التی تتقون بها من عدوّکم لغزوهم و حربهم… و بر این اساس ( حذر ) را به معنای اسلحه تفسیر می کند. 📌 مرحوم شیخ طوسی نیز با توجه به تفسیر طبری در تبیان می گوید: و قیل فی معناه قولان: أحدهما قال ابوجعفر و غیره خذوا سلاحکم و یسمّی السلاح حذراً… یعنی ابوجعفر طبری و غیر او از مفسرین گفته اند: (حذر ) به معنای اسلحه است. توجه به این نکته ضروری است که در علم تفسیر و بین مفسران ، عنوان ( ابوجعفر ) بطور مطلق، به ابوجعفر طبری انصراف دارد، زیرا او شخصیتی برجسته و مورد توجه همه مفسرانی است که پس از وی آمده اند. دقت در عبارات مرحوم شیخ طوسی در تبیان نیز حاکی از عنایت و توجه خاص مرحوم شیخ، به تفسیر طبری است بطوری که ایشان در بسیاری از موارد در تفسیر آیات فقط گفته های طبری را با تلخیص ذکر کرده است. در اینجـا نیز که شیخ می گوید: ابوجعفـر و غیر او (حذر ) را به معنای اسلحه تفسیر کرده اند بدون تردید مرادش ابوجعفر طبری است و چون او شاخص ترین فرد از مفسران است، نام مفسران دیگر را نمی آورد و با لفظ غیره به مفسران دیگر اشاره می کند. اما با کمال تعجب در برخی نسخ تبیان و از جمله در چاپ بیروت مانند موارد پیشین، توسط ناشران ، پس از ابوجعفر علامت علیه السلام(ع) را قرار داده اند به خیال اینکه مقصود شیخ از ابوجعفر، امام باقر(ع) است. 📌 این گمان برای طبرسی در مجمع البیان نیز حاصل شده و او با اقتباس از عبارت تبیان ، در مجمع البیان نوشته است: قیل فیه قولان… و الثانی أنّ معناه خذوا أسلحتکم، سمّی الاسلحة حذراً… و هو المروی عن ابی جعفر علیه السلام و غیره… و بدین ترتیب یک حدیث بی اساس و اشتباهی دیگر به نام امام باقر(ع) بوجود آمده است. 📌 الحویزی در نورالثقلین نیز به تبع طبرسی ، عبارت مجمع البیان را با شماره ۳۹۶ بعنوان روایت امام باقر(ع) باز نقل کرده و چنین پنداشته که آن مطلب ، حدیث امام باقر(ع) است 📌 مرحوم علامه طباطبایی در المیزان در بحث روایی ذیل آیه ۷۱ سوره نساء نیز عبارت مجمع البیان را به عنوان حدیث امام باقر(ع) باز نقل کرده و به این صورت آن اشتباه بزرگ به نورالثقلین و المیزان هم منتقل شده است. ادامه دارد…. 📚 رجوع کنید به : ۱- جامع البیان عن تأویل آی القرآن ( تفسیر طبری ) ج ۷ ص ۲۱۷. ۲- التبیان فی تفسیر القرآن ج ۳ ص ۲۵۳. ۳- مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج ۳ ص ۱۱۲. ۴- نور الثقلین ج ۱ ص ۵۱۶ شماره ۳۹۶. ۵- المیزان فی تفسیر القرآن ج ۴ ص ۴۲۱. نقل مطالب تنها با ذکر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
‌🔸 پیرامون عبارت ( تفالوا بالخير تجدوه ) عبارت معروف ( تفالوا بالخير تجدوه ) یعنی فال نيك بزنيد تا آن را بیابید. که در برخي كتابهاي تفسير به عنوان روایتی از پیامبر (ص) نقل شده است مطلقا در هیچ یک از منابع روایی شیعه و سنی وجود ندارد. تنها عبدالواحد آمدی در غررالحکم و درر الکلم در ضمن روایتی مرسله و فاقد سند از امیرالمومنین (ع) نقل کرده که: تفأل بالخير تنجح یعنی فال نيك بزن تا پيروز شوى 📌 آنچه در این رابطه به نظر می رسد اینکه عبارت فوق صرفا یک سخن حکیمانه باشد که به دلایل نا معلوم به پیامبر(ص) منتسب شده است. این احتمال نیز دور از ذهن نیست که ممکن است آن جمله، بنوعی اقتباس از برخی روایات مشابه دیگر باشد که بصورت نقل مضمون و در قالب ( تفالوا بالخیر تجدوه ) بیان شده باشد اما در هر صورت انتساب آن به پيامبر(ص) چندان روشن نيست ضمن اينكه عین این عبارت نيز مطلقا در منابع روایی وجود ندارد. 📚 رجوع کنید به: ۱- غرر الحکم و درر الکلم ص ۳۱۶. ٢- تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ص ۱۰۴ شماره ۱۸۵۷. نقل مطالب تنها با ذکر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
✍️ بر اساس روايتي كه ابن قولويه در كامل الزيارات با سند خود از امام صادق(ع) نقل كرده، قبر مطهر حضرت اباالفضل العباس (ع) در زمان امام صادق(ع) داراي قبه و بارگاه بوده است. اين روايت كه توسط شيخ مفيد در المزار و توسط شيخ طوسي در مصباح المتهجد نيز نقل شده چنين است: قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: إِذَا أَرَدْتَ زِيَارَةَ قَبْرِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَلِيٍّ وَ هُوَ عَلَى شَطِّ الْفُرَاتِ بِحِذَاءِ الْحَائِرِ 👈( فَقِفْ عَلَى بَابِ السَّقِيفَةِ ) وَ قُلْ سَلَامُ اللَّهِ وَ سَلَامُ مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ ... ثُمَّ 👈( ادْخُلْ ) وَ انْكَبَّ عَلَى الْقَبْرِ وَ قُلِ السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْن‏ ... 📌 سقیفه، به مکانی گفته مي شود که داراي سقف باشد. بنابراين امر به توقف در مقابل درب سقيفه ( فقف علي باب السقيفة ) و سپس امر به داخل‌ شدن ( ثم ادخل )، حاكي از وجود ساختمان در آن مكان مقدس است. بنابر برخي گزارشات تاريخي محتملا اين بارگاه توسط مختار بر روي قبر مطهر حضرت عباس(ع) ساخته شده بوده است. 📚 رجوع كنيد به: ١- كامل الزيارات - ابن قولويه - ٢٥٦. ٢- المزار - شيخ مفيد - ص ١٢١. ٣- مصباح المتهجد - شيخ طوسي - ج ٢ ص ٧٢٤. 🔹 تصوير فوق به عنوان قديمي ترين عكس ثبت شده از حرم حضرت ابالفضل(ع) در فضاي مجازي منتشر شده است اما اصالت آن شايد چندان محرز نباشد. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️ در يادداشت زير به نقد و بررسي روايات كراهت پوشيدن شلوار در حالت ايستاده و استحباب پوشيدن شلوار در حال نشسته خواهيم پرداخت. لازم است مبلغان ديني قبل از طرح و بيان برخي موضوعات و يا ذكر برخي روايات، نسبت به ارزيابي سند و متن روايات با توجه به سنجه هاي رجال و دراية الحديث اهتمام داشته و از بيان موضوعاتي كه احيانا موجب تمسخر و استهزاء و نهايتا وهن دين مي گردد خودداري نمايند. ضمن اينكه توجه به اولويت هاي تبليغي شايسته ي توجه و طرح برخي موضوعات نيز چندان ضروري به نظر نمي رسد. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔻 بررسي سندي روايات كراهت پوشيدن شلوار در حالت ايستاده و استحباب پوشيدن شلوار در حال نشسته. بطور كلي در موضوع فوق ٤ روايت وجود دارد كه مرحوم شيخ حر عاملي آنها را در باب ٦٨ از ابواب احكام الملابس از كتاب وسائل الشيعة ذكر كرده است. اما متاسفانه هر ٤ روايت از نظر سند ضعيف و غير قابل اعتماد هستند. 📌 روايت اول از كافي كليني و سندش مرسله است. ١ - محمد بن يعقوب ( طبقه ٩) عن أبي علي الأشعري ( طبقه ٨) 👈عن بعض أصحابه (مجهول) عن محمد بن خالد الطيالسي ( طبقه ٦ و ٧) عن علي بن أبي حمزة ( واقفي و طبقه ٥) عن أبي بصير ( طبقه ٤) عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: من لبس السراويل من قعود وقى وجع الخاصرة. کسی که در حالت نشسته شلوار بپوشد، از درد گردن در امان خواهد بود. 🔸 سند روايت فوق مرسله و ضعيف است. 📌 روايت دوم از خصال شيخ صدوق و مرفوعه است ٢ - محمد بن علي بن الحسين ( طبقه ١٠) في (الخصال) عن محمد بن الحسن بن احمد بن الوليد ( طبقه ٩) عن محمد بن يحيى العطار ( طبقه ٨) و أحمد بن إدريس ( طبقه ٨) جميعا، عن محمد بن أحمد بن يحيى ( طبقه ٧) 👈بإسناده يرفعه إلى أبي عبد الله (عليه السلام) قال: اغتم أمير المؤمنين (عليه السلام) يوما فقال: من أين اتيت فما أعلم أني جلست على عتبة الباب، ولا شققت بين غنم، ولا لبست سراويلي من قيام، ولا مسحت يدي ووجهي بذيلي. 🔸 همانگونه كه ملاحظه مي فرماييد در سند روايت فوق اتصال سند قطع شده و واسطه هاي بين احمد بن محمد بن يحيي معاصر با امام جواد و امام هادي عليهماالسلام و راوي طبقه ٧ با روايان طبقه ٤ و معاصر با زمان امام صادق(ع) ذكر نشده و به اصطلاح روايت فوق مرفوعه مي باشد. 📌 روايت سوم از مكارم الاخلاق طبرسي و مرفوعه و بدون سند است. ضمن اينكه آن روايت موقوف و مستند به معصوم هم نيست. ٣ - قال: 👈 و في رواية لا تلبسه من قيام ولا مستقبل القبلة ولا إلى الانسان. در روايتي آمده است كه شلوار خود را ايستاده و رو به قبله و روبروي انسان ديگر نپوش. 🔸 همانگونه كه ملاحظه مي فرماييد اين روايت اولا بدون سند و به اصطلاح مرفوعه است ثانيا طبرسي بيان نكرده كه اين روايت را كداميك از معصومين(ع) فرموده اند. و به اصطلاح موقوف و مستند به سخن معصوم نيست. 📌 روايت چهارم از مستطرفات سرائر و ضعيف السند است. ٤- - محمد بن إدريس في آخر (السرائر) نقلا من كتاب (الجامع) لأحمد بن محمد بن أبي نصر البزنطي عنهم عليهم السلام قال: من لبس سراويله من قيام لم تقض له حاجة ثلاثة أيام. هركس شلوارش را ايستاده بپوشد تا سه روز حاجتش برآورده نمي شود. سند اين روايت در مستطرفات سرائر چنين آمده است: و عنه عن 👈 علي بن سليمان ( مشترك بين مهمل و مجهول و طبقه ٧) عن محمد بن عبدالله بن زراره ( طبقه ٦ او ٧) عن 👈 محمد بن الفضيل البصري ( ضعيف و طبقه ٥ و ٦) عن جامع البزنطي. 🔸 بنابراين روايت فوق نيز از نظر سند ضعيف و غير قابل استناد است. ضمنا تا آنجا كه جستجو شد، روايت ( ابتلاء به درد بي درمان بر اثر پوشيدن شلوار در حال ايستاده) در منابع روايي يافت نشد. 💠 نكته مهم ١- اثبات حكم كراهت بسان ساير احكام نيازمند ادله متقن و روايات صحيح السند است و هرگز با روايات ضعيف نمي توان حكمي را ثابت كرد و در اين جهت بين كراهت و حرمت و وجوب و استحباب نيز تفاوتي وجود ندارد. ٢- صرف نظر از سند، دقت در متن اين روايات نيز ما را با اين واقعيت مواجه مي سازد كه اين گونه مضامين بيشتر با مذاق اخباري گري سازگار است. هر چند بررسي از ريشه هاي پيدايش و يا محمل اين گونه روايات نيازمند كنكاش و پژوهشهاي مستقل مي باشد. 📚 رجوع كنيد به : ١- وسائل الشيعة اسلاميه ج ٣ ص ٤١٦ و ٤١٧ باب ٦٨ از ابواب احكام الملابس، روايات ١ و ٢ و ٤ و ٥. و وسايل الشيعة آل البيت ج ٥ ص ١٠٨ و ١٠٩ باب ٦٨ شماره ٦٠٦٠ و ٦٠٦١ و ٦٠٦٣ و ٦٠٦٤. ٢- الكافي ج ٦ ص ٤٧٩ باب النوادر، روايت ٧. ٣- الخصال - صدوق - ج ١ ص ٢٢٥ و ٢٢٦ روايت ٥٩. ٤- مكارم الاخلاق - طبرسي - ص ١٠١. ٥- السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي ج ٣ ص ٥٨١. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔸روایات اشتباهی (۱۱) طبری در تفسیر آیه ۱۵۹ سوره انعام ( إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْ‏ءٍ…) درباره کسانی که در دینشان تفرقه ایجاد کردند چند قول نقل کرده است که عبارتند از: ١- اینکه مقصود یهود هستند و این قول مجاهد است. ٢- اینکه مقصود یهود و نصاری هستند و این قول قتاده و سُدّی و ضحّاک است. 🔹٣- اینکه مقصود اهل بدعت و ضلالت از این امت هستند و این را از ابوهریره نقل کرده است. 📌 بعد طبری نظر خودش را اظهار می کند که این آیه شامل همه گروه هایی است که در دین شان اختلاف ایجاد کردند و منحصر به گروه خاصی نیست. در اینجا متاسفانه شیخ طوسی دچار اشتباه شده و در تبیان در مقام نقل اقوال ذكر شده در تفسير طبري قول دیگری را هم از حسن بصری اضافه می کند که مقصود آیه همه مشرکان هستند. و بعد با کمال تعجب قول سوم در تفسير طبري که نظر ابوهریره هست را با راي طبري يكي دانسته و به عنوان قول چهارم چنين می نویسد: الرابع: قال ابوجعفر: هم أهل الضلالة والبدع من هذه الأمة، و هو قول ابی هریرة و المروی عن عایشه. شگفت آن که شیخ طوسی برخلاف واقع ، رای ابوهریره را به عنوان قول مختار طبری آورده است با اینکه چنین نیست. ما در اینجا عین عبارت طبری را می آوریم تا حقیقت قضیه روشن شود. طبری در تفسیرش نوشته است: والصواب من القول فی ذلک عندی أن یقال: إنّ الله أخبر نبیه(ص) أنّه برئ ممّن فارق دینه الحق و فرّقه وکانوا فرقاً فیه و أحزاباً شیعاً، و انّه لیس منهم و لا هم منه لانّ دینه الذی بعثه الله به هو الاسلام دین ابراهیم الحنیفیة کما قال له ربّه، و أمره أن یقول: قل انّنی هدانی ربّی الی صراط مستقیم دیناً قیماً ملّة ابراهیم حنیفاً و ماکان من المشرکین، فکان من فارق دینه الذی بعث به صلی الله علیه و سلّم من مشرک و وثنی و یهودی و نصرانی و متحنف مبتدع قد ابتدع فی الدّین ما ضلّ به عن الصراط المستقیم و الدین القیم ملّة ابراهیم المسلم، فهو برئ من محمد(ص) و محمد منه بریء، و هو داخل فی عموم قوله: "إن الذین فرّقوا دینهم و کانوا شیعاً لست منهم فی شیء". همانگونه كه مي بينيد عبارت طبری صریح است در اینکه این آیه شامل همه گروه هایی می شود که در دینشان تفرقه ایجاد کرده اند و مختص به این امّت نیست، در حالی که آنچه از ابوهریره نقل شده این بود که آیه مختص به اهل ضلالت و بدعت از این امت است. و این بسیار عجیب است که شیخ طوسی بر خلاف گفته صریح طبری نوشته است: قال ابوجعفر: هم اهل الضلالة و البدع من هذه الامّة و هو قول ابی هریرة! و با اینکه این عبارت طبری پیش چشم شیخ طوسی بوده است، چگونه مورد غفلت او واقع شده است؟ ! و این هشداری است به اهل علم که در نقل قول ها بلکه در همه مسائل، به نوشته های دیگران صد درصد اعتماد نکنند، بلکه با دقت و کنجکاوی به منابع اصلی رجوع کرده تا حقیقت را دریابند. ⭕️ در هر حال ، بدیهی است که مقصود شیخ طوسی از (ابوجفعر) ، ابوجعفرطبری است. اما با کمال تعجب در برخی نسخ تبيان و از جمله در چاپ بیروت توسط ناشران بعد از ابوجعفر علامت علیه السلام (ع) را گذاشته اند به توهم اینکه مقصود از ابوجعفر ، حتما امام باقر(ع) است و متاسفانه این توهم به دیگران نیز سرایت کرده است. 📌 از جمله مرحوم طبرسی نیز که در این پندار نادرست شریک است، در مجمع البیان با اقتباس از تبیان شیخ طوسی نوشته است: اختلف فی المعنیین بهذه الآیة علی أقوال: أحدها أنّهم الکفّار و أصناف المشرکین، عن السدّی والحسن…، و ثانیها أنّهم الیهود و النصاری لأنّهم یکفّر بعضهم بعضاً عن قتادة، 📌 و ثالثها انّهم أهل الضلالة و أصحاب الشبهات و البدع من هذه الأمة، رواه أبوهریرة و عایشة مرفوعاً و هی المروی عن الباقر علیه السلام. جعلوا دین الله أدیاناً لإکفار بعضهم بعضاً و صاروا أحزاباً و فرقاً. و بدین ترتیب، طبرسی قول منقول از ابوهریره که شیخ طوسی اشتباهاً به ابوجعفر طبری نسبت داده بود را به عنوان قول مروی از امام باقر(ع) به حساب آورده و آن را حدیث امام معصوم تلقی کرده و در نتیجه یک روایت اشتباهی و بی اساس دیگر پدید آمده است. 📌 شوربختانه اینکه الحویزی در نورالثقلین نیز با باز نقل نمودن عین عبارت مجمع البیان به عنوان حدیث امام باقر(ع) با شماره ٣٦٣ ناخواسته تکه ای دیگر از این پازل نا صواب را به غلط جاساز کرده و موجب شهرت آن شده است. این در حالی است که روایت فوق در هیچ یک از منابع روایی وجود ندارد و تنها مصدر آن برخی کتب تفسیری است. ادامه دارد… 📚 رجوع کنید به : ۱- جامع البیان عن تأویل آی القرآن ( تفسیر طبری ) ج ١٠ ص ٣١ و ٣٢ و ٣٣ و ٣٤. ۲- التبیان فی تفسیر القرآن ج ٤ ص ٣٢٨. ۳- مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج ٤ ص ٦٠٠ و ٦٠١. ۴- نور الثقلین ج ١ ص ٧٨٣ شماره ٣٦٣. نقل مطالب تنها با ذکر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
لطفا به تصاوير فوق دقت فرماييد و توضيحات مربوطه را در يادداشت زير ببينيد. توضيحا يكي از تصاوير از وسائل الشيعة اسلاميه ج ١٢ ص ٤٢٤ باب ١ از ابواب الربا روايت ٧ و تصوير ديگر از تهذيب الاحكام شيخ طوسي ج ٧ ص ١٩ باب ١ روايت ٨٣ مي باشد. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔸 نكته رجالي در روند تصحيح وسائل الشيعة به موردي برخورد كردم كه از جهاتي عجيب است. توضيح مطلب اينكه مرحوم شيخ حر عاملي در باب هشتم از كتاب التجارة تحت عنوان باب الربا ، در روايت شماره ٧ روايتي را از شيخ طوسي با سند زير نقل كرده است : ٧- عنه عن عثمان بن عيسي عن زرارة عن ابي عبدالله (ع) قال قلت له اني سمعت الله يقول يمحق الله الربا و يربي الصدقات…. و با توجه به تعليق اين سند به دو روايت قبل ، عبارت ( عنه عن عثمان بن عيسي ) يعني روي الشيخ باسناده عن الحسين بن سعيد عن عثمان بن عيسي … ضمنا مرحوم شيخ طوسي اين روايت را با همين سند در تهذيب ج ٧ ص ١٥ باب ١ روايت ٦٥ آورده است. 📌 بعد شيخ حر عاملي در ذيل اين روايت در وسائل الشيعه نوشته است: و رواه الصدوق مرسلا. و با اين عبارت اشاره دارد به نقل اين روايت در من لايحضره الفقيه. [ تا اينجا مشكلي وجود ندارد ] اما نكته بسيار عجيب آن است كه شيخ حر عاملي در ادامه مي گويد: و عنه عن محمد بن عيسي عن سماعة عن ابي عبدالله (ع) نحوه. ( سند دوم ) و باسناده عن محمد بن الحسن الصفار عن محمد بن يحيي عن سماعة بن مهران قال قلت لابي عبدالله (ع) و ذكر مثله. (سند سوم) و بدين ترتيب مدعي مي شود كه روايت فوق با دو سند ديگر از شيخ طوسي نقل شده است. اين در حالي است كه مراجعه به تهذيب ما را با واقعيتي غير از آنچه در وسائل الشيعة ذكر شده است مواجه مي سازد. زيرا مرحوم شيخ طوسي تنها اين روايت را با يك سند ديگر نقل كرده و نه دو سند. و همانگونه كه در تصوير تهذيب الاحكام مشاهده مي كنيد سند دوم ذكر شده توسط شيخ در تهذيب چنين است: عنه عن محمد بن عيسي عن سماعة بن مهران قال قلت لابي عبدالله (ع) اني سمعت الله عزوجل يقول في كتابه يمحق الله الربا و يربي الصدقات… ( روايت ٨٣ ص ١٩). و با توجه به تعليق اين سند به روايت قبل ، عبارت ( عنه عن محمد بن عيسي ) در روايت ٨٣ تهذيب ، يعني ( روي الشيخ باسناده عن محمد بن الحسن الصفار عن محمد بن عيسي الخ…) 💠 با توجه به توضيحات ذكر شده در مي يابيم كه 📌 اولا شيخ طوسي در سند دوم ، از طريق محمد بن الحسن الصفار آن روايت را از (محمد بن عيسي بن عبيد) نقل كرده و نه (محمد بن يحيي )! 📌 ثانيا روايت فوق مطلقا توسط شيخ و غير شيخ از ( محمد بن يحيي ) نقل نشده و ذكر محمد بن يحيي در عبارت وسائل الشيعة بسيار عجيب است. البته مي توان ( محمد بن يحيي ) در عبارت وسائل الشيعه را تصحيف شده ( محمد بن عيسي ) دانست كه توسط نسخه نويسان تغيير رخ داده باشد اما اين توجيه نيز مشكل را حل نمي كند زيرا در اين صورت اشكال بزرگتري متوجه عبارت وسائل الشيعه خواهد بود و آن اينكه در اين صورت سند سوم عينا همان سند دوم خواهد بود و توجيهي ندارد كه شيخ حر يكبار بنويسد: و عنه عن محمد بن عيسي عن سماعة. و بار دوم تكرار كند كه و باسناده عن محمد بن الحسن الصفار عن محمد بن عيسي ( همان كه به صورت محمدبن يحيي تصحيف شده بود) عن سماعة بن مهران. و در هر حال اين عبارت در ذيل روايت ٧ در وسائل الشيعة كاملا اشتباه و غير قابل توجيه است. 📚 رجوع كنيد به : ١- وسائل الشيعة الاسلاميه ج ١٢ ص ٤٢٤ باب ١ از ابواب الربا ، روايت ٧. و وسائل الشيعة آل البيت ج ١٨ ص ١١٩ روايت ٢٣٢٧٦. ٢- تهذيب الاحكام ج ٧ ص ١٥ باب ١ روايت ٦٣ و ص ١٩ روايت ٨٣. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔸روایات اشتباهی (۱۲) طبری در تفسیر آیه ۹ سوره انفال إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفِينَ از عمربن الخطاب و ابن عباس و سدّی و ابی صالح نقل می کند که گفته اند: اینکه در این آیه آمده است شما در جنگ بدر به درگاه خدا استغاثه و دعا کردید، آن کس که به درگاه خدا استغاثه و دعا کرد و نصرت خدا را درخواست نمود رسول اکرم(ص) بود. 📌 لحن طبری در اینجا به گونه ای است که آنچه از عمر و ابن عباس و سدّی و ابوصالح در مورد دعای پیامبر(ص) در جنگ بدر نقل کرده مورد قبول خود او نیز است. 📌 و از این رو شیخ طوسی آن را قول طبری شمرده و با اقتباس از تفسیر طبری در تبیان می نویسد: أخبرالله تعالی عن حال أهل بدر أنّهم لقلّة عددهم استغاثوا بالله و التجأوا الیه فأمدّهم الله بألف من الملائکة مردفین، رحمة لهم و رأفة بهم، و هو قول ابن عباس و قال: الداعی کان رسول الله(ص) و هو قول أبی جعفر و السدّی و أبی صالح و هو المروی عن عمربن الخطاب. پیداست که مقصود شیخ طوسی از (ابوجعفر) در عبارت فوق، و بویژه با توجه به عبارت ( و هو المروی عن عمربن الخطاب ) در ادامه آن، قطعا ابوجعفرطبری است. ولی با کمال تعجب در برخی نسخ تبیان و از جمله در چاپ بیروت بعد از (ابی جعفر ) عبارت علیه السلام را آورده اند به توهم اینکه مقصود شیخ از ابی جعفر، امام باقر(ع) بوده است! 📌 طبرسی در مجمع البیان نیز با همین ذهنیت در شأن نزول آیه ، نوشته است: و قیل إنّ النّبی(ص) لمّا نظر الی کثرة عدد المشرکین و قلّة عدد المسلمین استقبل القبلة و قال: اللهم أنجز لی ما وعدتنی، اللهم أن تهلک هذه العصابة لاتعبد فی الأرض، فمازال یهتف ربّه مادّاً یدیه حتی سقط ردائه عن منکبیه فأنزل الله (إذ تستغیثون ربّکم) الآیة، عن عمر بن الخطاب و السدّی و ابی صالح و هو المروی عن أبی جعفر علیه السلام!!! و همانگونه که ملاحظه می فرمایید این عبارت طبرسی که می گوید: عن عمربن الخطاب و السدّی و ابی صالح و هو المروی عن ابی جعفر علیه السلام ، دقیقا اقتباس از بیان شیخ طوسی در تبیان است، ولی چون او تصور کرده است که مقصود شیخ از ابی جعفر، امام باقر(ع) است عبارت ( و هو قول ابی جعفر ) در تبیان را به صورت ( و هو المروی عن ابی جعفر علیه السلام ) تغییر داده و متاسفانه یک حدیث اشتباهی دیگر منسوب به امام باقر(ع) به وجود آمده است. 📌 پس از آن صاحب تفسیر نورالثقلین نیز عین عبارت مجمع البیان را با شماره ۲۹ به عنوان حدیث امام باقر(ع) باز نقل کرده است. 📌 مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نیز در بحث روایی ذیل آیه ۹ سوره انفال، عبارت مجمع البیان را به عنوان روایت منقول از امام باقر(ع) نقل کرده اند. و بدین گونه آن اشتباه بزرگ متاسفانه از مجمع البیان به تفسیر نورالثقلین و المیزان نیز منتقل شده است که مطالعه کنندگان این دو کتاب باید متوجه این مسئله باشند. ادامه دارد…. 📚 رجوع کنید به: ۱- جامع البیان عن تأویل آی القرآن ( تفسیر طبری ) ج ١١ ص ٥١ و ٥٢ و ٥٣. ۲- التبیان فی تفسیر القرآن ج ۵ ص ۸۴. ۳- مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج ٤ ص ٨٠٧. ۴- نور الثقلین ج ٢ ص ١٣٧ شماره ٢٩. ۵- المیزان فی تفسیر القرآن ج ۹ ص ۲۳. نقل مطالب تنها با ذکر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔸 روایات اشتباهی (۱۳) طبری در تفسیر آیه ۶۲ سوره انفال ( وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّـهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ ) در مورد مومنین ، نوشته است: مقصود از مؤمنین در این آیه انصار هستند، و برای تأیید قول خود می گوید: سدّی نیز گفته که مقصود از مؤمنین در این آیه انصارند. 📌 مرحوم شیخ طوسی نیز متاثر از تفسیر طبری ، در تبیان می نویسد: و المراد بالمؤمنین الأنصار… و هذا قول ابی جعفر و السدّی و بشربن ثابت الأنصاری و ابن اسحاق. واضح است که شیخ طوسی دراینجا قول ابوجعفر و سدّی را از تفسیر طبری گرفته و قول بشربن ثابت انصاری و ابن اسحاق را از منابع دیگر. و اینکه نام ابی جعفر و سدّی و بشربن ثابت انصاری و ابن اسحاق را در یک نسق و در ردیف هم آورده است معلوم می شود که مقصود او از (ابی جعفر)، طبری بوده است. ولی با کمال تعجب در برخی نسخ تبیان و از جمله در چاپ بیروت بعد از ابی جعفر توسط ناشران ، علامت علیه السلام (ع) را گذاشته اند به تصور اینکه مقصود شیخ از (ابی جعفر ) حتما امام باقر(ع) بوده است! 📌 این ذهنیت برای طبرسی نیز حاصل شده و او با اقتباس از تبیان شیخ طوسی در مجمع البیان نوشته است: هو الذی أیدک بنصره وبالمؤمنین، أی هو الذی قوّاک بالنصر من عنده و ایدک بالمؤمنین الذین ینصرونک من أعدائک و ألّف بین قلوبهم و أراد بالمؤمنین الأنصار و هم الأوس و الخزرج، عن ابی جعفر علیه السلام و السدّی و أکثر المفسّرین! تصور مرحوم طبرسی این بوده است که مقصود شیخ طوسی از (ابی جعفر )، امام باقر(ع) است و از این رو بعد از ابی جعفر عبارت علیه السلام را آورده، و بدین گونه يك حدیث اشتباهي دیگر منسوب به امام باقر(ع) پدید آمده است. 📌 سپس الحويزي در نورالثقلین نیز عين عبارت مجمع البیان را به عنوان حدیث امام باقر(ع) با شماره ١٤٦ باز نقل كرده و بدین صورت آن اشتباه بزرگ از مجمع البیان به تفسير نورالثقلین نيز منتقل شده است. ⭕️ لازم به ذكر است كه متاسفانه در مجمع البيان موجود در نرم افزار جامع تفاسير موسسه نور بخشي از اين تكه حذف شده كه مسئولان موسسه نور لازم است نسبت به اصلاح نرم افزار و اضافه كردن عين عبارت مجمع البيان اهتمام داشته باشند. ادامه دارد…. 📚 رجوع کنید به: ۱- جامع البیان عن تأویل آی القرآن ( تفسیر طبری ) ج ١١ ص ٢٥٥. ۲- التبیان فی تفسیر القرآن ج ٥ ص ١٥١. ۳- مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج ٤ ص ٤٨٩ و دوره هاي پنج جلدي ج ٢ ص ٥٥٦. ۴- نور الثقلین ج ٢ ص ١٦٥ شماره ١٤٦. نقل مطالب تنها با ذکر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔸 روایات اشتباهی (۱۴) طبری در تفسیر آیه ۵۴ از سوره نساء ( أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّـهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً ) می گوید: مفسران در رابطه با اینکه مراد از (ناس) که یهود در موردشان حسادت ورزیدند چه کسانی هستند؟، اختلاف نظر دارند. سپس از عکرمه و سُدّی و ابن عباس و مجاهد و ضحّاک نقل می کند که آنان گفته اند: مقصود از (ناس) در این آیه محمد(ص) است. و از قتاده نقل می کند که مقصود از ناس عرب است. 📌 آن گاه خود طبری اظهار نظر می کند که با توجه به آیات قبل [یعنی آیه ۵۱ و ۵۲ و ۵۳] که در مورد یهود و موضع گیری آنها بوده می توان نتیجه گرفت که آیه ( أم یحسدون الناس علی ما آتاهم الله من فضله ) نیز که در سیاق آیات قبل قرار دارد، پس طبعاً هماهنگ با آن آیات است و از حسد ورزیدن یهود درباره پیامبر و اصحابش سخن می گوید، و این تفسیر ترجیح دارد بر تفسیری که می گوید: مقصود از ناس نژاد عرب است. 📌 مرحوم شیخ طوسی در تبیان نیز با اقتباس از تفسیر طبری می نویسد: المعنی بقوله: أم یحسدون الناس ، قیل: فیه ثلاثة أقوال: أحدها: قال ابن عباس و مجاهد و الضحاک و السدّی و عکرمة إنّه النّبی، و هو قول أبی جعفر، وزاد فیه (و آله). الثانی: قال قتادة‌ هم العرب محمد و اصحابه [الذین هم محمد و اصحابه خ ل]. 🔹 در رابطه با این عبارت تبیان ذکر دو نکته ضروری است اول اینکه مرحوم شیخ طوسی در ابتدا می گوید در این مسئله سه قول وجود دارد اما در تبیان فقط دو قول را نقل کرده است! و دوم اینکه مرحوم شیخ در تبیان نوشته است ( و زاد فیه و آله ) یعنی ابوجعفر طبری آل را نیز به محمد(ص) افزوده است. و این در حالی است که طبری در تفسیرش تنها (اصحاب) را اضافه کرده و نه آل را ! از این رو ممکن است که مرحوم شیخ طوسی در تبیان از روی مسامحه ( آل ) را به جای (اصحاب) آورده باشد. و البته این احتمال هم وجود دارد که شاید در نسخه خطی از تفسیر طبری که در نزد شیخ بوده ( و آله ) وجود داشته و پس از آن که تفسیر طبری چاپ شده به جای ( و آله ) ، عنوان ( و اصحابه ) نوشته شده باشد. اما در هر صورت آنچه قطعی و مسلم است اینکه مقصود شیخ طوسی از (ابوجعفر) ، ابوجعفرطبری است. 📌 با این همه اما مرحوم طبرسی در مجمع البیان نوشته است: و اختلف فی معنی الناس هنا علی أقوال: فقیل: أراد به النبی(ص) حسدوه علی ما آتاه الله من فضله من النبوة و إباحة تسعة نسوة و میله الیهنّ و قالوا لوکان نبیاً لشغلته النبوة عن ذلک… و ثانیها انّ المراد بالناس النبی (ص) و آله، عن أبی جعفر(ع)… واضح است که آنچه طبرسی در ذیل ( ثانیها ) آورده ، دقیقا اقتباسی از تفسیر تبیان است و طبرسی گمان کرده که منظور شیخ طوسی از (ابی جعفر)، امام باقر(ع) بوده است و لذا مطلب تبیان را بعنوان حدیث امام باقر(ع) تلقی کرده و بدین ترتیب یک حدیث اشتباهی و بی پایه دیگری پدید آمده است. 📌 الحویزی نیز عین عبارت مجمع البیان را با شماره ۳۰۷ بعنوان روایتی از امام باقر(ع) در تفسیر نورالثقلین باز نقل کرده و اين اشتباه بزرگ از مجمع البيان به نورالثقلين نيز راه يافته است. ⭕️ وجود اين دست از روايات بطور خاص در تفسير مجمع البيان و ساير روايات ذکر شده در شأن نزول آیات قرآن در ساير تفاسير عموما که غالب آنها نيز مرسله و فاقد سند هستند، ضرورت باز بینی و مآخذ یابی روایات ذکر شده در منابع تفسیری را توسط محققان و پژوهشگران، آشكار مي سازد. بدیهی است که ذکر موارد چهارده گانه گذشته نيز صرفا در راستاي تبيين اين رسالت مهم بود و البته تحقيق پيرامون مجموعه روايات تفسيري نتايج شگفت انگيزي بدنبال خواهد داشت. 📚 رجوع کنید به: ۱- جامع البیان عن تأویل آی القرآن ( تفسیر طبری ) ج ٧ ص ١٥٣ تا ١٥٥ ۲- التبیان فی تفسیر القرآن ج ٣ ص ٢٢٧ و ٢٢٨. ۳- مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج ٣ ص ١٠٨ و ١٠٩. ( و مجمع البيان موجود در جامع التفاسير موسسه نور ج ٣ ص ٩٥). ۴- نور الثقلین ج ١ ص ٤٩٢ شماره ٣٠٧. نقل مطالب تنها با ذکر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔸 پيرامون حديث قبا عبارت معروف ( اوليايي تحت قبايي لا يعرفهم غيري ) كه به عنوان حديث قدسي بيشتر در بين عرفا شهرت و تداول دارد در هيچ يك از منابع روايي شيعه و سني وجود ندارد. تنها مرحوم مجلسي در روضة المتقين به مناسبتي در قالب يك عبارت بسيار كوتاه به آن اشارتي كرده و گذشته است كه: لاختفاء الاولياء في المومنين كما ورد اوليايي تحت قبايي لا يعرفهم غيري. نكته جالب توجه اينكه اين عبارت به غير از روضة المتقين ، مطلقا در هيچ يك از منابع روايي متقدم و متاخر وجود نداشته و حتي مجلسي نيز آن را در بحارالانوار نياورده است. شيخ حر عاملي نيز كه به جمع آوري احاديث قدسي اهتمام ورزيده و حتي روايات (ازار) و (رداء) را در الجواهر السنية نقل كرده ، از ذكر اين خبر در آثار خود ، خودداري كرده است. با اين همه اما عبارت فوق بعنوان يك حديث قدسي در متون متصوفه شايع و متداول بوده و از منابع صوفيه به كتابهاي عرفاني نيز سرايت كرده است. 📌 كنكاش و جستجو از ريشه هاي اين روايت حاكي از آن است كه نخستين بار اين عبارت در متون عرفاني سده پنجم هجري ديده شده و قبل از آن هيچ رد و نشاني از آن در منابع و مصادر يافت نمي شود. از اين جهت نا يافتن عبارت مذكور در مصادر روايي شيعه و سني و وفور و كثرت نقل آن در آثار اهل طريقت به معناي ظهور ناگهاني آن در سده پنجم به طور جد سوال برانگيز است. 📚 رجوع كنيد به: ١- روضة المتقين في شرح من لايحضره الفقيه ج ٩ ص ٢٨٥. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔸 پيرامون عبارت ( لا تقسروا اولادكم علي آدابكم فانهم مخلوقون لزمان غير زمانكم ) عبارت معروف ( لا تقسروا اولادكم علي آدابكم فانهم مخلوقون لزمان غير زمانكم ) [آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحميل نكنيد، زيرا آنان براى زمانى غير از زمان شما آفريده شده اند] كه نوعا در مجالس و محافل توسط سخنرانان و گويندگان به امام علي(ع) نسبت داده مي شود در هيچ يك از منابع روايي شيعه و سني وجود ندارد. 📌 تنها ابن ابي الحديد معتزلي در شرح نهج البلاغة بدون ذكر هيچ سند و ماخذي آن را در ذيل (الحِكَم المنسوبة) يعني عبارات حكيمانه اي كه به امام علي(ع) نسبت داده شده، نقل كرده! اين در حالي است كه اين عبارت مطلقا در هيچ يك از منابع و مصادر وجود ندارد و حتي در نهج البلاغه و يا كلمات قصار و غررالحكم و مانند آن نيز ديده نمي شود و معلوم نيست كه ابن ابي الحديد نيز آن را از چه منبعي گرفته است. 📚 رجوع كنيد به: شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج ٢٠ ص ٢٦٧ - الحكم المنسوبة شماره ١٠٢. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
لطفا به تصاوير فوق دقت فرماييد و توضيحات مربوطه را در يادداشت زير دنبال كنيد. توضيحا اين تصاوير از ١- وسائل الشیعة اسلامیه ج ۱۲ ص ۴۴۲ باب ۱۲ از ابواب الربا، روایت ۱ و باب ۱۳ روایت ۱. ٢- نرم افزار دراية النور ٣- تهذیب الاحکام - شیخ طوسی - ج ۷ ص ۹۰ و ۹۱ باب ۷ روایت ۲۹ شماره ۳۸۶. مي باشند. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔻 تصحیح یک روایت مرحوم شیخ حر عاملی در باب ۱۲ از ابواب الربا در وسائل الشیعة روایتی را به این صورت نقل کرده است: محمد بن الحسن باسناده عن الحسن بن محمد بن سماعة عن عبیس هشام عن ثابت بن شریح عن داوود الابزاری قال لا یصلح ان تقرض الخ…. همانگونه که ملاحظه می فرمایید ظاهر عبارت وسائل آن است که گوینده روایت، داوود ابزاری است و در نتیجه روایت فوق اصطلاحا موقوف بوده و به معصوم(ع) منتسب نیست. و بر این اساس نرم افزار درایة النور نیز روایت فوق را ( موقوف ) معرفی کرده است! 📌 این در حالی است که مراجعه به اصل این روایت، در کتاب تهذیب ما را با واقعیتی غیر از آنچه در وسائل الشیعة ذکر شده ، مواجه می سازد. زیرا مرحوم شیخ طوسی در آنجا نوشته است: داوود الابزاری عن ابی عبدالله علیه السلام قال لا یصلح ان تقرض الخ…. و همانگونه که می بینید حسب نقل شیخ طوسی ، ( داوود ابزاری ) روایت فوق را از امام صادق(ع) نقل کرده که در این صورت آن روایت موقوف نیست بلکه کاملا مسند و متصل به امام معصوم است. 🔹 نکته جالب توجه اینکه عینا همان اشتباه فوق ، در روایت اول از باب ۱۳ وسائل الشیعة نیز تکرار شده و شیخ حر عاملی در آنجا نوشته است: …. عن صفوان و فضالة عن محمد بن مسلم فی حدیث قال اذا اختلف الشیئان…. که ظاهر این عبارت آن است که این روایت نیز سخن محمد بن مسلم بوده و موقوف باشد! در حالی که بنا بر نقل شیخ طوسی در تهذیب ، در این مورد ( محمد بن مسلم ) از امام باقر(ع) نقل روایت کرده و روایتش مسند و متصل به معصوم است. 📌 علاوه اینکه شیخ حر عاملی در وسایل تنها به نقل یک عبارت کوتاه از ذیل اين روایت بسنده کرده و اصل آن را بطور کامل ذکر نکرده است. در حالی که اصل روایت در تهذیب به این صورت است: عنه عن صفوان وفضالة عن العلا عن محمد بن مسلم عن أبي جعفر عليه السلام قال: قلت له ما تقول في البر بالسويق؟ قال: مثلا بمثل لا بأس به، قال: قلت له أنه يكون له فضل فقال: ليس له مؤنة؟! قلت: بلى فقال: هذا بذا قال: إذا اختلف الشيئان فلا بأس به مثلين بمثل يدا بيد. 🔸 وجود این گونه موارد در کتاب وسائل الشیعة ضرورت مراجعه به مصادر اصلی روایات و لزوم تصحیح این مجموعه روایی را بیشتر آشکار می سازد. 📚 رجوع کنید به: ۱- وسائل الشیعة اسلامیه ج ۱۲ ص ۴۴۲ باب ۱۲ از ابواب الربا، روایت ۱ و باب ۱۳ روایت ۱. و وسائل الشیعة آل البیت ج ۱۸ ص ۱۴۴ باب ۱۲ شماره ۲۳۳۴۲. و باب ۱۳ شماره ۲۳۳۴۳. ۲- تهذیب الاحکام - شیخ طوسی - ج ۷ ص ۹۰ و ۹۱ باب ۷ روایت ۲۹ شماره ۳۸۶. ۳- تهذیب الاحکام - شیخ طوسی - ج ۷ ص ۹۵ باب ۸ روایت ۱۰ شماره ۴۰۴. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔸 مكانت ( ابان بن تغلب ) در رجال در بين راويان احاديث اهل البيت (ع) ابان بن تغلب از جايگاه رفيعي برخوردار است. وي سه امام ( يعني امام سجاد و امام باقر و امام صادق عليهم السلام ) را درك كرده و از ايشان نقل روايت نموده است. منزلت علمي ابان بن تغلب او را در مرتبه يكي از فقهاي بلند پايه شيعه قرار داده تا جايي كه حتي اهل سنت نيز نسبت به مقام علمي او سر تعظيم فرود آورده اند و به راحتي نمي توانند از روايات او عبور كرده و يا ناديده انگارند بلكه غالبا با پذيرش رواياتش دست به توجيه مي زنند. بنابر روايتي معتبر امام صادق (ع) فرمودند: ابان سی هزار روايت از من نقل کرده است. و از اين رو ابان بن تغلب فردي كثير الرواية و شاخص و از اصحاب اجماع است تا جايي كه فقدان وي براي شيعه بسيار گران تمام شد و قلب امام صادق(ع) را به درد آورد* *[ قال الصادق (ع) اما والله لقد اوجع قلبي موت ابان ] وي در سال ١٤١ هجري از دنيا رحلت كرده و نام او در بين راويان طبقه ٤ و ٥ به ثبت رسيده است. 📌 ذكر اين نكته نيز لازم است كه تشابه اسمي (ابان بن تغلب) و (ابان بن عثمان) موجب شده تا در برخي موارد، روايات يكي از اين دو نفر به نام ديگري ثبت گردد. و نكته جالبتر اينكه در كتب اربعه شيعه ، تنها يك مورد روايت توسط محمد بن ابي عمير از ( ابان بن تغلب ) نقل شده است! و اين در حالي است كه روايات (ابن ابي عمير) از (ابان بن عثمان) بسيار زياد و قابل توجه اند. اين امر موجب شده تا برخي اهل رجال همان يك روايت را نيز به ابان بن عثمان نسبت دهند و به اين نتيجه برسند كه اساسا (محمد بن ابي عمير) شخصا ( ابان بن تغلب ) را درك نكرده و در نتيجه تمامي روايات پسر ابي عمير از ( ابان ) را مربوط به (ابان بن عثمان) بدانند.* آيت الله بروجردي نيز در اسانيد كتاب الكافي تصريح فرموده اند كه : رواية ابن ابي عمير عن ابان بن تغلب مرسلة بلا ريب. با اين همه اما همساني اين دو راوي در نام و طبقه (كه هر دو نفر نامشان ابان و طبقه ٥ هستند) و با توجه به روايت امام صادق(ع) مبني بر نقل ٣٠ هزار روايت توسط ابان بن تغلب از ايشان كه رقمي قابل توجه است عدم نقل روايت توسط ابن ابي عمير از ابان بن تغلب را قدري سوال برانگيز مي سازد. هرچند اظهار نظر قطعي نفيا يا اثباتا در اين موضوع نيازمند تحقيقات و كاوشهاي بيشتر در علم رجال است. 📚 رجوع كنيد به: ١- معجم رجال الحديث ج ١ ص ١٣١. ٢- الموسوعة الرجاليه (رجال الاسانيد او طبقات الرجال) آيت الله بروجردي ج ٤ ص ٢٢ و ج ٦ ص ٧ و ج ٧ ص ٧. ٣- الكافي ج ٤ ص ١٤٠ باب من وجب عليه صوم شهرين متتابعين روايت ٩ و التهذيب ج ١٠ ص ٢١٦ باب ١٦ روايت ٤ شماره ٨٥١. ٤- تعليقات رجالي - محمد جواد شبيري زنجاني - ج ٣ ص ٢٢٧. ٥- معجم رجال الحديث ج ١ ص ١٣٩. ٦- الموسوعة الرجالية (اسانيد كتاب الكافي) آيت الله بروجردي ج ٢ ص ٤٠٥. *[ روايت ٩ از باب من وجب عليه صوم شهرين متتابعين. با سند (محمد بن ابي عمير عن ابان بن تغلب عن زرارة) ثبت شده در حالي كه همين روايت در تهذيب با سند (محمد بن ابي عمير عن ابان بن عثمان عن زرارة) به ثبت رسيده است ] نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔻 پيرامون ( حُبّ الوطن مِن الایمان ) 🔸 عبارت معروف ( حبّ الوطن من الایمان ) ، منسوب به پيامبر اكرم (ص) ، در هيچ يك از منابع روايي دسته اول شیعه و سني وجود ندارد اما با نهايت تعجب در برخي منابع متأخر بصورت مرفوعه و بدون ذكر سند و ماخذ اصلي نقل شده و شهرت يافته است! 📌 علاوه بر فقدان سند و ماخذ معتبر اما مشكل بزرگتر در محتوا و مضمون جمله فوق است تا جايي كه برخي بزرگان مجبور به توجيه آن شده اند. مرحوم شيخ بهائي، وطن در عبارت فوق را به جایگاه اخروى انسان توجيه كرده و گفته: پیامبرى که محبت و علاقه به دنیا را سرچشمه همه خطاها معرّفى كرده ، چگونه دوست داشتن یک چیز مادى همچون وطن را نشانه ایمان می‌داند؟ از اين رو ايشان در توجيه آن آورده است: این وطن مصر و عراق و شام نیست این وطن شهرى است كان را نام نیست زانكه از دنياست اين اوطان تمام مدح دنيا كي كند خير الانام ؟ حب دنيا هست راس هر خطا از خطا كي مي شود ايمان عطا ! نكات رجالي، روايت بودن جمله ( حب الوطن من الإيمان ) را به دليل عدم وجود آن در منابع دسته اول محرز نمي داند. از اين رو نمی‌توان آن را به پیامبر(ص) و يا ساير معصومين(ع) نسبت داد. 📚 رجوع كنيد به: ١-کلیات اشعار و آثار فارسى شيخ بهائي ص ١٠ ٢- نان و حلوا شيخ بهائي بخش ٩ في تاويل قول النبي (ص) حب الوطن من الإيمان. ٣- مستدرک سفینه البحار، ج ١٠ ص ٣٧٥ ٤- أعیان الشیعة، ج ١ ص ٣٠١ ٥- خزائن نراقي به تصحيح علامه حسن زاده آملي ص ٤٨٧ و ٥٢٨ ٦- کشف الخفاء، ج ١ ص ٣٤٥ ٧- بیان المعانى ج ٢ ص ٤٠٤ نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
حجاب عرفاني.pdf
475.5K
🔸 پيرامون ( العلم هو الحجاب الاكبر ) عبارت ( العلم هو الحجاب الاكبر ) حديث و سخن معصوم (ع) نيست و مطلقا در هيج يك از منابع روايي شيعه و سني نيز وجود ندارد. بلكه اين جمله صرفا يك عبارت عرفاني است كه توسط برخي عرفا به هدف تقبيح علم بدون تهذيب و يا مذمت علم بدون عمل بيان شده است. 📌 حسب برخي پژوهشهاي صورت گرفته ظاهرا اين عبارت از سخنان محي الدين ابن عربي اقتباس شده است. كه جهت اطلاع بيشتر مي توانيد به مقاله ( تحليل حجاب عرفاني از ديدگاه ابن عربي ) به قلم دكتر عظيم حمزئيان استاديار گروه عرفان و تصوف دانشگاه سمنان و دكتر قدرت الله خياطان دانشيار گروه عرفان و تصوف دانشگاه سمنان و منتشر شده در نشريه علمي پژوهشي [ پژوهشهاي ادب عرفاني ( گوهر گويا ) سال يازدهم شماره ٣٤ پاييز ٩٦ ] مراجعه فرماييد. 🔹 نكات رجالي فايل pdf مقاله فوق را ضميمه اين يادداشت تقديم مي دارد. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔻برتر از ثواب زیارت سیدالشهداء (ع) 🔸 محقق فقید سید جلال الدین محدّث ارموی از جناب ثقة الاسلام میرزا محمد طهرانی صاحب (مستدرک البحار) نقل مي كند كه : مرحوم حاج میرزا حسین نوری [صاحب مستدرک الوسائل] رضوان الله علیه در قضای حوائج برادران مؤمن خود مبالغه و اهتمام بیش از حدّ متعارف می نمود. بعضی از تلامذه ايشان سرّ این اهتمام را از او پرسیدند، و وي در جواب فرمود: 💠 ما در بین فرائض و سنن کمتر عملی داریم که در فضیلت و ثواب به زیارت امام حسین علیه السلام برسد، با وجود این من در اخبار دیدم که ثواب قضای حاجت برادر مؤمن برتر از ثواب زیارت حضرت سید الشهداء علیه السلام است؛ بدین جهت است که من به این امر بیش از سایر اعمال اهتمام دارم. 📌 در روايتي از امام حسين عليه السلام نيز آمده است كه ايشان فرمودند: ان حوائج الناس اليكم من نعم الله عليكم فلا تملوا النعم فتحور نقما. حوائج مردم به شما از نعمت هاي خداوند بر شماست پس از آنها خسته نشويد كه تبديل به نقمت مي گردد. 📚 رجوع كنيد به : ١- ره توشه رهروان، شرح رساله زاد السالک فیض کاشانی. ٢- كشف الغمة في معرفة الائمة - اربلي - ج ٢ ص ٢٩ و ٣٠. ٣- بحارالانوار ج ٧٥ ص ١٢١. http://eitaa.com/nokaterjalie
روي عن الصادق(ع) من احب الاعمال الي الله تعالي زيارة قبر الحسين(ع) و افضل الاعمال عندالله ادخال السرور علي المومن… محبوب ترين كارها نزد خداوند زيارت قبر امام حسين عليه السلام است و بهترين كارها نزد خدا شاد كردن دل مومن مي باشد. 📚 رجوع كنيد به : كامل الزيارات - ابن قولويه - ص ١٤٦ باب ٥٨ روايت ٤. اربعين حضرت سيدالشهداء عليه السلام تسليت باد. http://eitaa.com/nokaterjalie
🔹نكته رجالي 🔸 تحويل در سند تحويل در سند در اصطلاح اهل حديث و رجال يعني انتقال از سندي به سند ديگر و اين در صورتي است كه يك روايت با چند سند نقل شده باشد و راوي يا محدث بخواهد آن روايت را با سندهاي متعدد يكجا نقل كند. 🔻 به عنوان مثال به سند زير دقت فرماييد محمد بن الحسن الطوسي باسناده عن الحسين بن سعيد عن صفوان عن ابن مسكان عن الحلبي 👈و ابن ابي عمير 👈و حماد عن الحلبي قال سالت اباعبدالله(ع) …. در عبارت فوق مرحوم شيخ طوسي با سه سند روايتي را نقل كرده است ▫️سند اول: محمد بن الحسن الطوسي باسناده عن الحسين بن سعيد عن صفوان عن ابن مسكان عن الحلبي ▫️سند دوم: محمد بن الحسن الطوسي باسناده عن الحسين بن سعيد عن ابن ابي عمير عن الحلبي ▫️سند سوم: محمد بن الحسن الطوسي باسناده عن الحسين بن سعيد عن حماد عن الحلبي 📌 لازم به ذكر است كه محدّثان اهل سنّت در منابع خود هنگام انتقال از سندي به سند ديگر غالباً از رمز ( ح ) استفاده مي كنند مانند: حدثنا عبيداللّه بن معاذ العنبري حدّثنا أبي ح و حدثنا محمد بن المثني حدثنا عبدالرحمن بن مهدي قالا حدثنا شعبة عن خبيب بن عبدالرحمن عن حفص بن عاصم عن ابي هريرة قال: قال رسول اللّه (ص).... و از اين رو مي بينيم كه تنها در صحيح مسلم ٩٨٢ بار از رمز (ح) استفاده شده است. و اين در حالي است كه در منابع روايي شيعه استفاده از چنين رمزهايي متداول و رايج نيست و تنها در موارد اندكي در بحارالأنوار استفاده از رمز (ح) جهت تحويل به چشم مي خورد. لذا تشخيص موارد تحويل در اسناد روايات شيعي غالبا نيازمند شناخت و دقت خاص است. 📚 رجوع كنيد به: ١- التهذيب ج ٧ ص ١٠٢ باب ٨ روايت ٤٣ شماره ٤٣٧. ٢- الاستبصار ج ٣ ص ٩٦ باب ٦٢ روايت ١١ شماره ٣٢٧. ٣- صحيح مسلم ج ١ ص ١٠ باب النهي عن الحديث بكل ما سمع روايت ٥. نقل مطالب تنها با ذكر ماخذ آن بلا مانع است. http://eitaa.com/nokaterjalie
بررسي مصادر روايت (انما الاعمال بالنيات) ما را با اين واقعيت مواجه مي سازد كه اين حديث منحصرا توسط عمربن الخطاب از پيامبر(ص) نقل شده و هيچ راوي ديگري ندارد. در دو يادداشت زير به تفصيل به تبيين اين موضوع مي پردازيم. http://eitaa.com/nokaterjalie