هدایت شده از فروشگاه کتابجان/کودک و نوجوان
✂️گزیده ای از کتاب والی دادگر👇👇
#پهلوان_اسد_خراسانی از #امرای_بزرگ_شاه شجاع محسوب می شد. او مردی خوشرو، نیک سیرت و زاهد بود. روزی از روزهای زمستان در صبحی سرد شاه شجاع او را دید که او در حالِ کندن یخ های حوض بود. شاه شجاع پرسید که چه می کند، پهلوان پاسخ داد یخ می شکند تا وضو سازد. شاه از این همه دلبستگی مذهبی پهلوان خوشش آمد و گفت: کسی که در دین به این متانت، مجد و مردانه باشد، میتوانی بدانی در دنیا چگونه خواهد بود.
پس شاه شجاع امارت #کرمان را به پهلوان اسد سپرد. #مساوات و #عدالت او در کرمان باعث شد تا کینه و کدورت اطرافیان شاه شجاع، از جمله مخدوم شاه مادر شاه شجاع، که دنبال حفظ منافع خود در کرمان بودند، بر او بیش از گذشته شود.
این عداوت به آنجا رسید که شاه را ترغیب کردند تا پهلوان را از حکومت خلع سازد. اما این امر سبب شد تا پهلوان قیام خود را #علنی سازد و بر شاه شورش کند. روایت زیر بخشی از زندگی این پهلوان #ایرانی است که مجبور به #مقابله با شاه شجاع شد.
@Koodak_shop