eitaa logo
نوحه سنتی مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
4هزار دنبال‌کننده
41 عکس
28 ویدیو
13 فایل
شامل زمزمه ها و نوحه های سینه زنی و زنجیرزنی محرم و صفر (ترکی و فارسی)با مدیریت ذاکر اهلبیت (ع) کربلایی محمد مسلمی ارتباط با مدیر @Moslemi_124 @nooheemajmaozakerin
مشاهده در ایتا
دانلود
4. جان شیرینم.mp3
6.72M
(تقریباسبک کویتی پور است) باصدای مداح گرامی ، مرحوم حسین ای جان شیرینم حسین ای یار دیرینم دو عالَم را زِکف دادم فقط روی تو را بینم مزن ای مدعی « طعنه » که گریه کار مردان نیست بگریم مرد و مردانه حسین را دوست میدارم مرا از کودکی مادر به این نام آشنا کرده که آیم در عزاخانه حسین را دوست میدارم شدم ازعشق دیوانه ، حسین را دوست میدارم بوَد این حقِ من یا نِه ؟ حسین را دوست میدارم @nooheemajmaozakerin
4_5943043992340922959.mp3
7.54M
‍ به دل دارم شوق روی تو را عطر و بوی تو را ای حبیب من...😔😭💔 شده مجنون گوشه گیر غمت... زارو پیر غمت، ای طبیب من... به عشق لیلا شدم مجنون... مرا با دوری مکن دل خون...متن نوحه به دل دارم شوق روی تو را جواد مقدم 🥀 به دل دارم شوق روی تو را… عطر و بوی تو را، ای حبیب من!! شده مجنون، گوشه گیر غمت… زار و پیر غمت، ای طبیب من!! به عشق لیلا، شدم مجنون!! مرا با دوری، مکن دل خون… یوسف زهرا اباصالح العجل آقا به عشق خود لایقم کردی… عاشقم کردی، جان به قربانت تمام هستم، فدای تو!! دل برای تو، بحر احسانت 🥀 مرا تابِ انتظارم نیست دگر آرام و قرارم نیست… یوسف زهرا اباصالح العجل آقا گنه کارم… زار و خسته اسیر… توبه ام بپذیر از شکیبایی!! شود یوسف مست بوی تو!! به دل دارم شوق روی تو را عطر و بوی تو را زارو پیر غمت، ای طبیب من... به عشق لیلا شدم مجنون... مرا با دوری مکن دل خون... محو روی تو، بس که زیبایی!! ببین از غم گریه سر دادم… عزیز دل بشنو فریادم… یوسف زهرا اباصالح العجل آقا 🥀 به دل دارم شوق روی تو را 🎤 😭😭 @nooheemajmaozakerin
Hossein Taheri - Saghaye Dashte Karbala (128).mp3
6.95M
نوحه سقای دشت کربلا ابوالفضل حسین طاهری سقای دشت کربلا، ابالفضل ابالفضل دستش شده از تن جدا، ابالفضل ابالفضل طفل یتیم حسین؛ گم شده واویلا واویلا… قامت زینب ز غمش؛ خم شده واویلا واویلا! سقای دشت کربلا؛ ابالفضل ابالفضل دستش شده از تن جدا؛ ابالفضل ابالفضل… دیگر مرا ام البنین مخوانید! واویلا واویلا… زیرا که من دیگر پسر ندارم… واویلا واویلا… @rozeh_daftary
به حضرت امام حسین (علیه السلام)   صبریم آزالدی حسینیم آنام اولن زمان صبریم آزالدی حسینیم آتام اولن زمان   خوشحالدیم کی هله اوچ نفر دایاغیم وار غصه ام یوخیدی هر غم و اندوه اولان زمان   صبر و قراریمی آلدی الیمدن آی قارداش تل اوسته من دوروب گوزمیله گورن زمان   توز قوپدی گویلره یئردن اوجالدی توز تورپاخ شمرون الینده بیر باشی گوردوم گئچن زمان   سن ال ایاخ چالیردون حسین منده ال ایاخ خوش حالینه کی گورمدی زهرا گئچن زمان   سن ال ایاخ چالیردون حسین قول قاناد گله من ال ایاخ چالیردیم حسین سن گئدن زمان   سن ال ایاخ چالیردون حسین راحت اولماقا من ال ایاخ چالیردیم اسارت گلن زمان @nooheemajmaozakerin
حضرت ابوالفضل ع ✍کربلائی محسن داداشی سبک میباره بارون اولدوم دیوانه، شمع حرم خانه باشوا دولانم ابوالفضل عشق ثارالله، پور اسدالله سنه فدا جانم ابوالفضل آرام جان، غیرتیوه قوربان ای خسرو خوبان، ابوالادب سن شیرمیدان، سن سن یل دوران ای مظهر ایمان، ابوالادب سن کربلا، کربلا اللهم ارزقنا من بی قرارم، چون عاشق یارم هیچ غمی ندارم، جز دوری چی بگم ارباب، یه کم منو دریاب کاری ندارم جز صبوری عمری باشه اربعین امسال برای پابوسیت بیام زیارت بین روضه، وقتی میاد اشکهام از ته دل آقا میخوام شهادت کربلا، کربلا اللهم ارزقنا سالار زینب، من سنه محتاجم الیمی توتوبسان، ثارالله بو بی نوانی بیرگون اگر قوغسان گتمرم قاپنان، ثارالله گوزوم آغلار شاه شهیدانه خیمه سوزانه، عزالیم من یاد ایلرم، او شه عطشانی سسلدی جماعت، یارالی ام من کربلا، کربلا، اللهم ارزقنا @nooheemajmaozakerin
4_6008014563922936082.mp3
4.77M
اربعین دوریارالی زینب بی یاریوم قرخ گجه گوندوزدی عزاداریوم گلدیم حسین وای دیم/اصغره لایلای دیم     من باشیما قاره سالان زینبم کوینگون اللردن آلان زینبم هم قوجالان هم اوجالان زینبم یوخدی ابوالفضلون علمداریوم     ای سسیمه سس وئرَنیم آچ گوزون یوسف بی پیرهنیم آچ گوزون شهیدخونین کفنیم آچ گوزون هم سنه مهمان همی زواریوم من بو چولون عاشق وشیداسیم زینب آدیم قاف غم عنقاسیم کرب وبلانین قوجا زهراسیم آنام کیمی محرم اسراریوم     اصغره لایلای دئسه لر مین کتاب اولماز آنا لایلایی ای خوش مآب نیلوم اوزاقدا دایانوبدی رباب سسلور آقا منده دل افکاریوم     نازلی رقیه ن ساچینی هورمدی باشیوی آلدی منه ده وئرمه دی قبریوی افسوس،او بالان گورمدی دییردی هی حسرت دیداریوم     من ره تقواده قدم ویرمیشام نقشه لره نقش عدم ویرمیشام کوفیه اود شامه علم ویرمیشام حافظ آئین ومددکاریوم     سن ائلدون قانیله دِینون ادا ای اوآخان قانووه جانیم فدا ئولمیاجاق حماسه ی کربلا مُبلّغ ایده و افکاریوم @nooheemajmaozakerin
4_532584079372108203.mp3
2.97M
اربعین آمد دلا امروز زینب خسته است آمده بر کربلا امروز زینب خسته است در کنار مرقد شش گوشه بنت المرتضی گویی افتاده زپا امروز زینب خسته است این همان بنیان کن کاخ ستم باشد ولی داردآهنگ عزا امروز زینب خسته است ای شهیدان بهر استقبال او کاری کنید بوده حامی شما امروز زینب خسته است ای برادر حال خواهر را نمی پرسی چرا همچو نی دارد نوا امروز زینب خسته است خیز ای عباس پرچم را از او تحویل گیر قامتش گشته دو تا امروز زینب خسته است ای علی اکبر قطار عمه ات برگشته است گوید ای مشکل گشا امروز زینب خسته است (ایستیرم اورکلری روانه الیاخ کربلایه او زائرلری که پای پیاده گدیلرآقانین او آلتی گوشه قبرینه بیزده اورکلری بوردان روانه الیاخ قوشولاخ او زائرلره) ای حرمینه ناز ائدن تربتی قانلی کربلا سنده آقام حسین یاتوب صورتی قانلی کربلا آند اولا قانلی تربته آند اولا قانلی پرچمه  دوشسه یولوم گرک دیم شکوه می نهر علقمه  آخدی سو چوللره ولی یاندی عزیز فاطمه  اولدی دوداخدا اصغری شربتی قانلی کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا @rozeh_daftary
این گروه جهت پاسخگویی به درخواست های شما با مدیریت ذاکر اهلبیت ع کربلایی محمد مسلمی ایجاد شدایجاد ارباط با مدیر 👇 @Moslemi_124 لینک گروه👇 https://eitaa.com/joinchat/77201857C160ebf881a
کانال ترحیم خوانی مختص ترحیم خوانان در مراسم ختم انواع اشعار،زمزمه ،نوحه ترحیم(ترکی،فارسی و...) فنون مجلس گردانی،دعای شروع قران،دعای ختم قران ،خطبه سر قبر و کلیه مطالب مربوط به مراسم ختم 👇👇👇👇 https://eitaa.com/khatme14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧡 یا مرگِ منو بده یا مرگِ اون مأمور رو که نذری مو از دستم گرفت 😭😭😭 🔸 سید علی علوی @rozeh_daftary
من شریفه دختر شاه کریمم مادرم بر کل خلق اما یتیمم من یتیمم درمدینه خون به قلب زار ما شد پدرم مسموم از زهر جفا شد من یتیمم وقت تشییع جسم بابا را ندیدم پیکرش شد تیروباران من شنیدم من یتیمم من غم و رنج و مصیبت ها کشیدم طعم ضرب کعب نی ها را چشیدم من یتیمم دیده ام در کربلا با آه و ناله که یکی زد تازیانه بر سه ساله من یتیمم پای ناقه تا که بر آیینه ام خورد زیر پای اشتران شد سینه ام خرد من یتیمم
منو بردن اسیری کوفه، اما دلم با یاد عاشورا گرفته خودم دیدم داداشم توی مقتل رو سینه ی عموجون جا گرفته چقد از حرمله طعنه شنیدم منم مثله رباب قامت خمیدم کنار مادرم با نوعروسش سر قاسم رو روی نیزه دیدم همه جای تنش از خون حنا شد بمیرم که عروسیشم عزا شد شنیدم که هنوزم زنده بود و تنش پا مال سم اسبها شد نمیگم از خیام و از جسارت نمیگم که چی دید چشم تر من عجب دردی داره نعلای تازه عجب بلایی اومد بر سر من به دست و پای من سلسله بستن نمیدونم گناه من چی بوده مثه دختر عمو جونم رقیه همه جای تن من هم کبوده
سفر کردن بدون تو ! گمانم خواب می بینم من از بس بر تو می گریم جهان را آب می بینم سفر کردن بدون تو ! برای ما خطر دارد که این راهِ چهل روزه هزاران درد سر دارد سفر کردن بدون تو ! عجب فرجام و تقدیری میان خواب هم دیگر سراغم را نمی گیری سفر کردن بدون تو ! به رویِ ناقه ی عریان امان از هسفرهایم دعایم کن برادر جان سفر کردن بدون تو ! پر از زخم است احساسم چقدر این روزها در قافله محتاج عباسم تو رفتی شانه هایت رفت دیگر تکیه گاهی نیست برای خواهرت جز سوختن جز صبر راهی نیست شبیه سرو بر پا هستم و نستوه می مانم میان گردبادِ غم شبیه کوه می مانم به راهت لحظه لحظه با تمامِ خویش می جنگم ندارم شِکوه ای آخر، فقط بسیار دلتنگم نه تو هستی نه عباسم نه قاسم نه علی اکبر صدایم کن ز روی نی صدایم کن بگو: خواهر! طلوعت را به نی دیدم تو سِرِّ مَطلَعُ الفَجری عجب تعبیرِ جانکاهی عجب تفسیرِ پُر زجری به لبخند تو عادت داشتم، بر نِی تبسم کن تبسم گر میسر نیست با قرآن تکلم کن بخوان قرآن و رفع اتهام از آل عصمت کن به اثبات مسلمان بودنت قرآن تلاوت کن! به حال کودکانِ تو ندارد هیچ کس رحمی نه از آب و نه از نان نیست ما را اندکی سهمی نمی دانم که شمر آخر چه می خواهد در این عرصه کنارِ ناقه ها با تازیانه می زند پَرسه یتیمانت ز روی ناقه ها صد بار افتادند به ضرب نیزه و کعبِ نیِ اشرار افتادند پس از آنکه به نعلین تو دستان جسارت رفت لباس و کفشِ پای کودکانت هم به غارت رفت اسیران پا برهنه آمدند و غم مفصّل شد کف پای یتیمانت پر از گلهای تاول شد نشسته نافله خواندم ، برادر گریه ها کردم ولی آرام و پنهان زیر معجر گریه ها کردم چنان در راه بر ما ظلم کافی می کند دشمن تو گویی جنگ خیبر را تلافی می کند دشمن کجا بودم کجا هستم ببین بازیِ دنیا را به عرض تسلیت، نیزه تسلّی می دهد ما را نخواهد رفت از یادم جسارت های خصمانه نخواهد رفت از یادم جفای اِبنِ مرجانه در آن مجلس به حسرت هستی ام را خوب می دیدم گل و گلزخم هایش را به زیر چوب می دیدم کشیدم زاده ی مرجانه را در بند رسوایی اگر چه این مصائب را ندیدم غیر زیبایی هزار و یک مصیبت تا مدینه پیشِ رو دارم دعایم کن حسین من ، گرفتارم گرفتارم @nooheemajmaozakerin
هرشب ندایی می رسد از عرش اعظم طوبی لباکین الحسین یا اهل العالم گر بنگری با چشم دل بالای مجلس زهرای اطهر ایستاده با قدی خم باور کنید این گریه‌ها یاری زهرا است او می‌کند اسباب هیات را فراهم این گریه‌ها و روضه‌ها را وعده داده بر دخترش زهرا رسول‌الله خاتم این اشک‌ها قطره به قطره روز محشر طعنه زند بر چشمه‌ی جوشان زمزم بی‌آبرو ها را حسین با آبرو کرد تاثیر خود را می‌گذارد گریه کم‌کم هر کس که هیئت بی‌تفاوت آمد ورفت حسرت خورد در خانه قبرش دمادم این اعتقاد ماست عالم را نمودند با ضرب به دسته سینه‌زن‌ها و منظم ماه محرم هم، کسی که اهل سِرّاست نامِ حسن را می‌نویسد روی پرچم آقا مدینه یک نفر زائر ندارد می‌میرم آخر جانِ آقایم ازاین غم هشدار نوکرها ، که نفروشید روزی یک یا حسین خویش را بر چند درهم یک روز پای ِ مُشتی ارزن اهل کوفه سر از تن آقا جدا کردند باهم @nooheemajmaozakerin
علیه‌السلام 🔹چهل معراج🔹 سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی عروجت را گواهی می‌دهد این سِیْر عرفانی طلوعی چون تو چشم صبح را روشن نکرد اینجا اگرچه روی نی همچون غروبی سرخ می‌مانی در اوج غربت خود جرعه‌نوش قرب حق بودی قیامت بر سر نیزه سجودی بود طولانی سجودی که تو را می‌برد تا «قَوسَین أو اَدنی» سجودی در چهل منزل چهل معراج روحانی تو را آیه به آیه خواهرت زینب تلاوت کرد به روی رَحل نی از کربلا تا دِیْر نصرانی عجب حَجّی به جا آورده‌ای با حلق خونینت کدامین حج به خود دیده‌ست هفتاد و دو قربانی تو دین تازه‌ای آورده بودی با خودت گویا دوباره تازه می‌شد خاطرات سنگ و پیشانی @nooheemajmaozakerin
🔹جرس شوق🔹 با خودش می‌برد این قافله را سر به کجاها و به دنبال خودش این همه لشکر به کجاها کوفه و شام و حلب یکسره تسخیر نگاهش دارد از نیزه اشارات مکرّر به کجاها سورۀ کهف گل انداخته این بار و زمین را می‌برد غمزۀ قرآنی دیگر به کجاها بر سر نیزه تجلّیِ سر کیست؟ خدایا! پر زد از بام افق نیز فراتر به کجاها بین خون‌گریه، پیام‌آور خورشید صدا زد: «می‌روی با جرس شوق، برادر! به کجاها؟»... چه زبون است یزید و چه حقیر ابن زیادش شهر را می‌کشد این خطبۀ محشر به کجاها... @nooheemajmaozakerin
علیه‌السلام 🔹چراغ قافله🔹 کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی‌شود مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمی‌شود اگر جدایی اوفتد میان جسم و جان من قسم به جان تو دلم از تو جدا نمی‌شود گریه اگر کنم همی بهر تو گریه می‌کنم ورنه ز دیده‌ام عبث اشک رها نمی‌شود گرد حرم دویده‌ام صفا و مروه دیده‌ام هیچ کجا برای من کرب‌وبلا نمی‌شود کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمی‌رود پیرو خط کربلا اهل خطا نمی‌شود.. جز سر غرق خون تو که شد چراغ قافله رأس بریده بر کسی راهنما نمی‌شود.. کرب‌وبلا و کوفه شد سخت به عترتت ولی هیچ کجا به سختی شام بلا نمی‌شود چوب به دست قاتلت سوخت و گفت این سخن جای سر بریده در طشت طلا نمی‌شود.. @nooheemajmaozakerin
🔹سر و سامان عشق🔹 گذشته چند صباحی ز روز عاشورا همان حماسه، که جاوید خوانده‌اند او را همان حماسهٔ زیبا، همان قیامت عشق به خون نشستنِ سرو بلندقامت عشق به همره اُسرا، می‌روند شهر به شهر سپاه جور و جنایت، سپاه ظلمت و قهر ندیده چشم کسی، در تمام طول مسیر به جز مجاهدت، از آن فرشتگان اسیر «چهل ستاره» که بر نیزه می‌درخشیدند به مهر و ماه در این راه، نور بخشیدند طناب ظلم کجا، اهل‌بیت نور کجا؟ سر بریده کجا، زینب صبور کجا؟ هوا گرفته و دلتنگ بود، در همه جا نصیب آینه‌ها سنگ بود، در همه جا نسیم، بدرقه می‌کرد آن عزیزان را صبا، مشاهده می‌کرد برگ‌ریزان را نسیم، با دل سوزان به هر طرف که وزید صدای همهمه پیچید، در سپاه یزید سپاه، مستِ غرور است و مستِ پیروزی و خنده بر لبش، از شورِ عافیت‌سوزی... چو برق و باد، به هر منزلی سفر کردند چو رعد، خندهٔ شادی از این ظفر کردند ز حد گذشته پس از کربلا جسارتشان که هست زینب آزاده در اسارتشان گذار قافله یک شب کنار دِیْر افتاد شبی که عاقبت آن اتفاقِ خیر افتاد حَرامیان، همه شُربِ مُدام می‌کردند به نام فتح و ظفر، می به جام می‌کردند اگرچه شب، شبِ سنگین و تلخ و تاری بود سَرِ مقدّسِ خورشید، در کناری بود سری که جلوهٔ «والشّمس» بود در رویش سری که معنی «واللّیل» بود گیسویش سری، که با نَفَس قدسیان مصاحب بود کنار سایهٔ دیوارِ «دِیْر راهب» بود سری، که از همهٔ کائنات، دل می‌برد شعاع نوری از آن سر، به چشم راهب خورد سکوت بود و سیاهی و نیمهٔ شب بود صدای روشنِ تسبیح و ذکر یا رب بود صدای بال زدن، از فرشته می‌آمد به خطّ نور ز بالا نوشته می‌آمد شگفت‌منظره‌ای دید، دیده چون وا کرد برون ز دِیْر شد و زیر لب، خدایا کرد میان راه نگهبان بر او چو راه گرفت از او نشانیِ فرماندهٔ سپاه گرفت رسید و گفت مرا در دل آرزویی هست اگر تو را، ز محبّت نشان و بویی هست دلم به عشقِ جمالی جمیل، پابند است دلم به جلوهٔ خورشید، آرزومند است یک امشبی، «سَرِ خورشید» را به من بدهید به من، اجازهٔ از خود رها شدن بدهید دلم هواییِ دیدارِ این سَرِ پاک است سری، که شاهد او، آسمان و افلاک است بگو که این سر دور از بدن ز پیکر کیست؟ سرِ بریدهٔ یحیی که نیست، پس سَرِ کیست؟ جواب داد که این سر، سری‌ست شهرآشوب به خون نشسته‌تر از آفتاب وقت غروب سر کسی‌ست، که شوریده بر امیر، ای مرد! خیالِ دولتْ پرورده در ضمیر، ای مرد! تو بر زیارتِ این سر، اگر نظر داری بیار، آنچه پس‌اندازِ سیم و زر داری جواب داد که این زر، در آستین من است بده امانت ما را، که عشق، دین من است به چشمِ همچو تویی، گرچه سیم و زر عشق است هزار سکهٔ زر، نذرِ یک نظر عشق است بگو: که صاحب این سر، چه نام داشته است؟ چقدر نزد شما، احترام داشته است؟ جواب داد که این سر، که آفتاب جَلی‌ست گلاب گلشن «زهرا» و یادگار «علی»‌ست سَرِ بریدهٔ فرزند حیدر است، این سر سَرِ حسین، عزیز پیمبر است، این سر... گرفت و گفت خدا بشکند، دهان تو را خدای زیر و زبر می‌کند جهان تو را به دِیْر رفت و به همراه خود، گلاب آورد ز اشک دیدهٔ خود، یک دو چشمه آب آورد غبار راه از آیینه پاک کرد و نشست کشیده آه ز دل، سینه چاک کرد و نشست سری، که نور خدا داشت، در حریر گرفت فضای دِیْر از او، عطر دلپذیر گرفت... دوباره صحبت موسی و طور، گل می‌کرد درخت طیّبهٔ عشق و نور، گل می‌کرد خطاب کرد به آن سر: که ای جلال خدا! اسیر مهر تو شد، دل جدا و دیده جدا جلال و قدر تو را، حضرت مسیح نداشت کلیم، چون تو بیانی چنین فصیح نداشت چو گل جدا ز چمن با کدام دشنه شدی؟ برای دیدن جانان، چقدر تشنه شدی؟ هزار حیف، که در کربلا نبودم من رکاب‌دار سپاهِ شما، نبودم من ز پیشگاه جلال تو، عذرخواهم من تو خود پناه جهانی و بی‌پناهم من به احترام تو، «اسلام» را پذیرفتم رها ز ننگ شدم، نام را پذیرفتم دلم در این دلِ شب، روشن است همچون ماه به نورِ «اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلاَ الله» فدایِ خون‌جگری‌های جَدِّ اطهر تو فدای مکتب پاک و شهیدپرور تو «شهادتینِ» مرا، بهترین گواه تویی که چلچراغ هدایت، دلیل راه تویی... من حقیر کجا و صحابی تو کجا؟ شکسته بال و پرم، هم‌رکابی تو کجا؟ نه حُسن سابقه دارم نه مثل ایشانم فقط، ز دربدری‌های تو، پریشانم به استغاثه سرِ راهت آمدم، رحمی «فقیر و خسته به درگاهت آمدم، رحمی» بگیر دست مرا، ای بزرگوار عزیز «که جز ولای توأم نیست هیچ دست‌آویز»... نگاه مِهر تو شد، مُهرِ کارنامهٔ من گلاب ریخت غمت در بهارنامهٔ من من از تمامی عمر امشبم تبرّک شد ز فیض بوسه به رویت، لبم تبرّک شد «شفق» اگرچه رثای تو از دل و جان گفت حکایت از سر و سامان عشق «عُمّان» گفت @nooheemajmaozakerin
🔹برای چه؟🔹 بر روی نیزه ماه درخشان برای چه؟ افتاده کنج صومعه قرآن برای چه؟ راهب به خیل می زدگان گفت «گِرد نی امشب شده ستاره فراوان برای چه؟»... بر غربتت گریست کواکب که ماهِ دین امشب شده به صومعه مهمان برای چه؟... پرسیده زآن لبان ترک‌خورده از عطش نام تو چیست؟ کشتۀ عطشان برای چه؟ گفتی که زادۀ نبی‌ام، گفت «پس تو را کشتند مردمان مسلمان برای چه؟» آه ای لبت عزیزترین غنچۀ خدا از تو دریغ آمده باران برای چه؟... صورت خضاب کرده‌ای از خونِ خود، چرا؟ موی تو خاکی است و پریشان برای چه؟... این شمع‌ها برای چه هی شعله می‌کشند؟ قندیل‌های صومعه، لرزان برای چه؟ تمثال مریم از چه به محراب، خون گریست؟ چشم مسیح شد به تو گریان برای چه؟... ای در غمت صحایف پیشین گریسته ظلمی چنین بر اشرف انسان برای چه؟ @nooheemajmaozakerin
36752.mp3
825.8K
▪️نوحه شهادت امام سجاد علیه السلام شد مدینه غرق ماتم آه و واویلا کشته شد چارم امام و رهبر و مولا واویلتا کشته ی زهر جفا وارث خون خدا روضه خوان کربلا واویلتا سیدی یا بن الزهرا... شاهد دشت پر از خون و بلا هستم زائر بابا به روی نیزه ها هستم واویلتا میکنم از این غم تب میکنم گریه هر شب یاد عمه جان زینب واویلتا سیدی یابن الزهرا... خشکی لبهای بابا کی رود از یاد دیده ام با چشم خود از صدر زین افتاد واویلتا خواهرش در سوز و آه لا اله الا الله میدود در قتلگاه واویلتا سیدی یابن الزهرا... بین مقتل پیکری صدپاره را دیدم مثل عمه از گلویش بوسه ها چیدم واویلتا خون زند چون فواره از گلوی صدپاره خواهرش شد آواره واویلتا سیدی یابن الزهرا... ✍حسین کریمی نیا @nooheemajmaozakerin
20230810_091735-AudioConverter.mp3
1.38M
▪️نوحه شهادت امام سجاد علیه السلام ای یادگار کربلا ای وارث خون خدا زین العباد شیعیان ای معنی قالوا بلی در کوفه و شام بلا دیدم میان اشقیا هم عمه‌ و هم کودکان سرها به روی نیزه‌ها واویلتا واویلتا... زهر جفا تا زد شرر بر جسم زارم بی‌خبر گفتم میان گریه‌ها با کام تشنه ای پدر دیدم میان قتلگاه کردی به خیمه‌ها نگاه در زیر تیغ و تیرها با ناله گفتی آه آه واویلتا واویلتا... داغت نشسته بر دلم کنج خرابه منزلم داغ لب لعل تو شد بابا در اینجا قاتلم بزم شراب و طشت زر لبهای خونین چشم تر چشم حرامیهای بد زین ماجرا بگذر دگر واویلتا واویلتا... ✍مرتضی محمودپور @nooheemajmaozakerin