eitaa logo
نوحه سنتی مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
4.2هزار دنبال‌کننده
42 عکس
29 ویدیو
13 فایل
شامل زمزمه ها و نوحه های سینه زنی و زنجیرزنی محرم و صفر (ترکی و فارسی)با مدیریت ذاکر اهلبیت (ع) کربلایی محمد مسلمی ارتباط با مدیر @Moslemi_124 @nooheemajmaozakerin
مشاهده در ایتا
دانلود
یاس حسینم گر چه ویرانه.mp3
1.68M
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یاس حسینم گرچه ویرانه ست جایم از هجر بابا و عمویم در نوایم در نیمه های شب در این کنج خرابه محزون و گریان از فراق لاله هایم بابای خوبم در سفر رفته که از مهر خلخال و هم گوشواره آرَد از برایم ▪️یا رقیه شرمنده ام از عمه ی مظلومه ام که بس تازیانه خورده است هردم بجایم یارب گناهم چیست که در خردسالی درد و فراق و کوه غمها شد سزایم هم روسری و چادرم آتش گرفته هم سوختند هرجا لعینان، خیمه هایم بس پابرهنه من دویدم در بیابان لبریز خار و آبله شد هردو پایم طفلان شامی گه زنندم طعنه و یا در کنج ویرانه بگویند ناسزیم یکشب در آغوش پدر، حالا به صحرا این چرخ بازیگر ببین کشانده تا کجایم گر که سفر رفته کنون باب نکویم از چه ز نی آید صدایی آشنایم این صوت قرآنی که می آید ز نیزه گوید رسد امشب کنارم همنوایم پس آب و جارو میکنم ویرانسرا را شاید پدر آید از او دیدن نمایم ▪️یا رقیه ای وای من !! عمه سر خونین، چه باشد حاشا که باشد باب زار و دلربایم از چه ترک خورده لبش، دندان شکسته؟! بابای من بس خونِ دل آورد برایم یارب نبیند روی نیلی، قامت خم دیگر نگویم که اسیر اشقیایم عمه کجاست آن پیکر بابای من پس؟؟! گفتا به خوابم که ضبیحا بالقفایم یکدم نگویی که چها دیدم به کوفه گرچه بدید از نیزه ها حال و هوایم من هم چنان بابای خوبم وقت تدفین جای کفن راضی به قطعه بوریایم شاید ببخشم زجر و کلِ شامیان را اما نبخشم آنکه کشت بابم بجایم رگهای گردن را مگر با چه بریدند؟؟! که پاره پاره گشته و غم مبتلایم ▪️یا رقیه شاعر:مهدی فراهانی
یاس حسینم گر چه ویرانه.mp3
1.68M
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یاس حسینم گرچه ویرانه ست جایم از هجر بابا و عمویم در نوایم در نیمه های شب در این کنج خرابه محزون و گریان از فراق لاله هایم بابای خوبم در سفر رفته که از مهر خلخال و هم گوشواره آرَد از برایم ▪️یا رقیه شرمنده ام از عمه ی مظلومه ام که بس تازیانه خورده است هردم بجایم یارب گناهم چیست که در خردسالی درد و فراق و کوه غمها شد سزایم هم روسری و چادرم آتش گرفته هم سوختند هرجا لعینان، خیمه هایم بس پابرهنه من دویدم در بیابان لبریز خار و آبله شد هردو پایم طفلان شامی گه زنندم طعنه و یا در کنج ویرانه بگویند ناسزیم یکشب در آغوش پدر، حالا به صحرا این چرخ بازیگر ببین کشانده تا کجایم گر که سفر رفته کنون باب نکویم از چه ز نی آید صدایی آشنایم این صوت قرآنی که می آید ز نیزه گوید رسد امشب کنارم همنوایم پس آب و جارو میکنم ویرانسرا را شاید پدر آید از او دیدن نمایم ▪️یا رقیه ای وای من !! عمه سر خونین، چه باشد حاشا که باشد باب زار و دلربایم از چه ترک خورده لبش، دندان شکسته؟! بابای من بس خونِ دل آورد برایم یارب نبیند روی نیلی، قامت خم دیگر نگویم که اسیر اشقیایم عمه کجاست آن پیکر بابای من پس؟؟! گفتا به خوابم که ضبیحا بالقفایم یکدم نگویی که چها دیدم به کوفه گرچه بدید از نیزه ها حال و هوایم من هم چنان بابای خوبم وقت تدفین جای کفن راضی به قطعه بوریایم شاید ببخشم زجر و کلِ شامیان را اما نبخشم آنکه کشت بابم بجایم رگهای گردن را مگر با چه بریدند؟؟! که پاره پاره گشته و غم مبتلایم ▪️یا رقیه شاعر:مهدی فراهانی