آدم باش پس آنگه هر آنچه خواهی باش!
دوسه روزی است خبر مرگ و کشیده شدن کار تعدادی از پزشکان شرکت کننده در پارتی مختلط به بیمارستان بدلیل مصرف مشروبات الکلی، منتشر شده و رویکردها و بازخوردهای مختلفی در پی داشته است. در این نوشتار از زاویه دیگری به موضوع پرداخته ام. بخوانید.
1- پارتی مذکور با حضور پزشکان متخصص در شیراز برپا شده است. خانم دکتر اکبری که در همان پارتی جان سپرده رتبه هفت آزمون تخصص پوست و مو بوده و همسرش دکتر شهریور که هر دو کلیه اش را نابود کرده و کارش به کما کشیده فوق تخصص چشم است. یعنی جمعی از #نخبگان جامعه. نخبگان علمی و سرآمدان اجتماعی. کسانی که در زمان دانش آموزی به سختی و با تلاش شبانه روزی درس خوانده اند، کنکور را با موفقیت و رتبه های عالی پشت سر گذاشته اند، سال ها در بخش های مختلف بیمارستان کشیک داده اند، امتحانات تخصص و فوق تخصص و بورد را با پشتکار گذرانده اند، در مجامع علمی مقالاتی ارائه کرده و تجربیات خود را با دیگران به اشتراک گذاشته اند و سال ها در مطب و مراکز درمانی به اصطلاح خدمت کرده اند. همه این ویژگی ها باعث می شود مردم به این جماعت به چشم الگو بنگرند و در افق زندگی فرزندان شان چنین جایگاهی را ترسیم نمایند.
2- سال هاست که بی انصافی بخش قابل توجهی از پزشکان متخصص با به گروگان گرفتن سلامتی و بهبودی بیماران با دریافت #زیرمیزی به امری عادی و مرسوم تبدیل شده است. از این منظر پزشک، بیمار خود را نه به شکل همنوعی نیازمند به درمان بلکه به صورت مشتی کاغذ به نام پول و چند گرم طلا به عنوان سکه می بیند. درست مثل گرسنه ای که در فیلم #جویندگان_ طلا چارلی بخت برگشته فقیر را به شکل یک مرغ زنده می بیند، آماده برای بریان شدن. بیمار هرچه درگیرتر و بیماری هرچه پیشرفته تر و پیچیده تر یعنی پول و طلای بیشتر وچه از این بهتر. اینان گویا سوگند پزشکی خود را نه به عنوان میثاقی با خدا و وجدان خود بلکه به عنوان فرآیندی اداری ادا کرده اند تا پروانه دائم طبابت بگیرند و مجوز تاسیس مطب. به راستی فراموش کرده اند که قسم خوردند " کارهای مربوط به حرفه ی خود را مطابق کرامت و وجدان انجام دهم و نخستین وظیفه ی من حفظ سلامت و تندرستی بیماران و دستگیری دردمندان باشد"؟ اینگونه اخلاق حرفه ای را زیر پا می گذارند و مرزهای وجدان را در می نوردند.
3- بر اساس اظهارات متولیان امور مالیاتی کشور بیشترین #فرار_مالیاتی در صنف پزشکان صورت می گیرد. همان نخبگان و سرآمدان. اقدام به دریافت پول نقد، سکه، دلار در مطب، دریافت حق ویزیت یا دیگر خدمات درمانی و تشخیصی به صورت کارت به کارت و استنکاف از تعبیه دستگاه کارت خوان(پوز) از جمله روش های این قشر فرهیخته برای بر جای نگذاشتن ردّی از درآمد حاصله و نپرداختن مالیات است. متولیان امور مالیاتی که بنا را بر اظهارات خود پزشکان می گذارند و همان مبالغ اعلامی را مبنای محاسبه مالیات سالانه قرار می دهند همچنان از تلاش پزشکان برای اظهار حداقلی درآمد و پس از توافق و محاسبۀ مالیات نیز از تلاش آنان برای عدم پرداخت یا تاخیرهای چند ساله در پرداخت خبر می دهند. و اینگونه مرزهای قانون را درمی نوردند.
4- حالا با این اتفاقی که در شیراز افتاده مرزهای اخلاق نیز زیر پای این جماعت متخصص لگدمال شده است. پارتی مختلط با سِروِ مشروبات الکلی. شاید در آینده ای نزدیک جزئیات دیگری از کثافت خانۀ این جمع نخبگانی به بیرون درز کند و البته می دانیم که دلسوزانی برای پیشگیری از آبروریزی بیشتر در تلاشند نقطۀ پایان داستان را همین جا بگذارند و سکانس های بیشتری از آن به نمایش در نیاید.
5- جان کلام را اینجا می گویم. در قلۀ آمال و آرزوهای خود و فرزندان مان #آدم بنشانیم. ما پزشک آدم می خواهیم تا کارمان به اینجا نکشد. مهندس و معمار آدم می خواهیم تا دیگر ساختمانی متزلزل ساخته نشود. مدیر آدم می خواهیم، نماینده آدم، قاضی آدم، روحانی و عمامه به سر آدم، بازاری آدم. ما در یک کلام آدم می خواهیم.
" آدم باش پس آنگه هر چه خواهی باش"
✍ عبدالحسن رفیعی نژاد
دهم اردیبهشت ۱۴۰۳
https://eitaa.com/joinchat/826278658Ce1b7ffaf43