بسم رب الشهدا..
چقدر تیر وسنان در تن اکبر
مانده
خنده بر روی لب این همه لشگر
مانده
بین این دشت تمام تن او
پخش شده
هر طرف قطعه ای از پیکر اکبر
مانده
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شب وروز هفتم منسوب به حضرت علی اکبر ع است.
از جوانان اهل بیت پیامبر ص اولین فردی که موفق به کسب اجازه از امام حسین ع شد حضرت علی اکبر بود.
امام حسین ع درباره فرزند جوان ورشیدش فرمود: از نظر اندام ،شمایل اخلاق ومنطق وسخن گفتن شبیه ترین فرزند به پیغمبر بوده است.
علی اکبر ع چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه وشام دید با پیشی گرفتن از همه یاران وافراد خاندان جان خود را فدا کرد .
او با تمام حجت خویش شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین ع قوت بخشید
او الگوی سبقت گرفتن در شهادت بوده وهست.
پیکرت مانند تسبیحی است که از هم وا شده
تیغ وتیر ونیزه روی بیت بیتت
جا شده
مادری پهلو شکسته رو به رویت آمده
کوچه و سیلی و در
معنا شده
ما نیز به رسم ادب هزاران صلوات روز چهارشنبه رو هدیه می کنیم به👈 جوان برومند امام حسین علیهالسلام
حضرت علی اکبر علیهالسلام
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیهالسلام
السلام علیک شهدای دشت کربلا
السلام علیک علی اکبر علیهالسلام 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از تبیین منظومۀ فکری رهبری
💭 روایت کربلا؛ شب هشتم محرم
علیاکبر، اسماعیل امام حسین(علیهالسلام)
وقتی که همهی اصحاب امام حسین (علیهالسلام) به شهادت رسیدند و کسی غیر از خانوادهی او باقی نماند، علیاکبر از خیمهگاه خارج شد. پیش پدر آمد و گفت: پدر! اکنون اجازه بده تا من بروم بجنگم و جانم را قربانت کنم. هیچ مقاومتی نکرد و به او اجازه داد!
این دیگر اصحاب و برادرزاده و خواهرزاده نیست که امام به او بگوید نرو، بایست؛ این پاره تن و پاره جگر خود اوست! حال که میخواهد برود، این انفاق امام حسین (علیهالسلام) است؛ این اسماعیل حسین (علیهالسلام) است که به میدان میرود. امام حسین (علیهالسلام) نگاهی از روی نومیدی به قدّ و قامت علیاکبر انداخت. گفت: خدایا! خودت شاهد باش. جوانی را به جنگ و به کام مرگ فرستادم که از همه مردم، شبیهتر به پیغمبر (صلّیاللهعلیهوآله) بود.
۱۳۷۴/۰۳/۱۹
#روایت_کربلا
#از_تبیین_تا_قیام
@t_manzome_f_r
▫️مجموعۀ تبیین منظومۀ فکری رهبری
هدایت شده از بصیر ایران بزرگ🇮🇷
🌹تصویری بی نظیر از ضریح مطهر حضرت ابالفضل العباس(علیه السلام)
🌹السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ بْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ * السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ * السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَوَّلِ الْقَومِ اِسْلاماً وَاَقْدَمِهِمْ اِیماناً وَاَقْوَمِهِمْ بِدینِ اللّهِ وَاَحْوَطِهِمْ عَلَى الاْسْلامِ * اَشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ للّهِ وَلِرَسُولِهِ وَلاَِخیکَ * فَنِعْمَ الاَْخُ الْمُواسی * فَلَعَنَ اللّهُ اُمَّهً قَتَلَتْکَ * وَلَعَنَ اللّهُ اُمَّهً ظَلَمَتْکَ * وَلَعَنَ اللّهُ اُمَّهً اسْتَحَلَّتْ مِنْکَ الْمَحارِمَ وَانْتَهَکَتْ حُرْمَهَ الاِْسْلامِ * فَنِعْمَ الصّابِرُ الْمُجاهِدُ الْمُحامِی * النّاصِرُ * وَالاَْخُ الدّافِعُ عَنْ اَخیْهِ *الْمُجیبُ اِلى طاعَهِ رَبِّهِ ...
🏴
🍃
🇮🇷
✅ بصیر ایران بزرگ 🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/355926049Ce75b048e18
هدایت شده از جعفری
🔴علت نامگذاری تاسوعا و عاشورا چیست؟
🔹️بیشتر واژهشناسان این تصور را داشتهاند که عِشر و عاشر از یک ریشهاند و چون واقعه کربلا هم در دهم ماه محرم اتفاق افتاده است پس عاشورا یعنی دهم محرم؛ و بر همین قیاس تاسوعا را نیز که با تِسع و تاسع شباهت ظاهری دارند روز نهم ماه محرم گفتهاند. اما این معنا به دلایل زیر اشتباه است:
❓- آیا واژه عاشورا برای دهم ماهها دیگر نیز به کار میرود؟ مثلاً آیا شنیده شده است که کسی به دهم ماه رجب هم عاشورا گفته باشد؟ یا این مفهوم مختص دهم ماه محرم است؟
❓- آیا اگر امام حسین(ع) مثلاً در یازدهم محرم شهید میشد، آنگاه تاسوعا با عاشورا عوض میشد و عاشورا واژه دیگری داشت؟
❓- آیا اعراب قبل از این واقعه به دهم محرم عاشورا و نهم محرم تاسوعا گفته میشده است؟ در هیچ منبعی حداقل در مورد تاسوعا چنین چیزی وجود ندارد.
🔺️به علاوه، در ریاضی اعداد قاعده خود را دارند و هر قاعدهای که بر شمارش اعداد حکم کند بر سلسله اعداد هم حاکم خواهد بود. اعداد بر خلاف کلمات استثناپذیر نیستند؛ به طور مثال در کلام عرب اعداد این گونه شمارش میشوند: اول – ثانی - ثالث - رابع ... و یا اولاً – ثانیاً - ثالثاً - رابعاً و... چنان چه تاسوعا و عاشورا در زمره اعداد باشند باید قاعدهپذیر باشند؛ یعنی باید بتوان بقیه اعداد را هم به همان سیاق تلفظ کرد؛ مثل تاسوعاً – عاشوراً – ثاموناً – سابوعاً-..، اما میبینیم که بقیه اعداد از این قاعده پیروی نمیکنند؛ لذا نمیتوانیم دلیلی داشته باشیم که تاسوعا و عاشورا عدد هستند تا از قاعده شمارش پیروی کنند. بنابراین این دو روز ربطی به اعداد ندارد بلکه معنای آنها چیز دیگری است.
✅عاشورا؛ روز معاشرت با امام(ع)
عِشر به معنای معاشرت و مصاحبت است. «مَُعاشر» یعنی مصاحب و «عاشر» اسم فاعل عِشر است که خودش ثلاثی مجرد اسم مصدر عشرت است. خداوند میفرماید: «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (نساء/۱۹) با زنان آن گونه که شایسته آنان است معاشرت کنید. «عشیر» یعنی همدم و رفیق؛ «وَ لَبِئْسَ الْعَشِیر ُ» (حج/۱۳) چه بد دوستی انتخاب کردهاند و چه بد معاشر و رفیقی است. به همین ریشه «العاشور» از ریشه عشر به کسی گفته میشود که معاشرت خصلت و صفت او باشد.
پس «العاشوراء» جایی است که میل به معاشرت و رفاقت و مصاحبت نمایان میشود و افراد میل معاشرت خود را با کسی که مورد نظر است عرضه میکنند؛ عاشورا مبالغه از میل به معاشرت است؛ یعنی روزی که میل معاشرت و رفاقت با امام(ع) شدت میگیرد.
✅تاسوعا؛ روزِ وسعت ظرفیت
با خارج شدن عاشورا از سلسله اعداد، عدد بودن تاسوعا نیز مورد تردید قرار میگیرد و معنی نهم را از دست میدهد. «اَتسع» به فتح الف یعنی گروههای نُه نفره شدند. اما «اِتسع» به کسر الف یعنی وسعت پیدا کرد - گشاد شد - فراخ گردید. اِتساع یعنی گسترده شدن، گشاده شدن و بالا رفتن ظرفیت. اِتساع شرائین؛ یعنی رگها گشاد شدند و ظرفیتشان برای عبور خون زیاد باشد. التاسوع هم به این اشتقاق، چیزی است که فراخی و گستردگی و ظرفیتش زیاد باشد؛
و بالاخره «التاسوعا» یعنی جایی که بتوان ظرفیت را بالا برد و فراخی ایجاد کرد؛ و تاسوعا این معنی را پیدا میکند: روزی که ظرفیت بالا میرود و در سینهها فراخی ایجاد میشود و به جای تنگی، وسعت حاصل میگردد.
🔸️این دو نام از ابداعات امام سجاد (علیهالسلام) است و اگر در بعضی از روایات از پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) از عاشورا سخنی به میان آمده است به نظر از جعلیات بنیامیه برای کم کردن اثرات عاشورای امام حسین (علیه السلام) است، در حالی که در مورد واژه تاسوعا تقریباً موردی نداریم که قبل از امام سجاد (علیه السلام) به کار برده شده باشد. که این احتمال پیشینی نبودن واژه تاسوعا به معنای نهم را تقویت میکند.
"برگرفته از کتاب «سفری از عاشورا تا اربعین» تألیف عبدالله مستحسن"
🔻خروش حسین، خاموشی مردم:
مرگ محافظهکاری، ماندگاری انقلابیگری
🖊 مهدی جمشیدی
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
۳. عاشورا، آداب شوریدن است و ازاینرو، نقطۀ مقابلِ «بیتفاوتی» و «انفعال» و «نظارهگری» است. عاشورا، رسم خروشیدن و جوشیدن میآموزد و «محافظهکاری» و «مصلحتاندیشی» را بدنام و منفور میسازد. در منطق عاشورا، باید از همهچیزِ خویش گذشت و فانی در حقّ شد؛ باید به بیابان بلا رفت و در گرداب خون، غوطهور شد؛ باید تمام محاسبههای معطوف به خود را کنار نهاد و به حکمِ عقل سرخ، دل به دریای شمشیر سپرد؛ باید آداب عافیّت را نادیده انگاشت و هزینۀ گزاف مقاومت را پراخت؛ باید میان تسلیم و مرگ، از جان گذشت و با زندگی در سایۀ حقارت، بدرود گفت. عاشورا، یک قاعده است نه یک استثناء؛ یک منطق است نه یک مورد؛ یک فلسفه برای حیات است نه یک داستان گزنده برای گریستن؛ یک تاریخ مستمر است نه یک امر تاریخیشده.
۴. سرانجام، حسین در سال شصتویک هجری رفت و اینان – مردمانِ مسلمان آن روزگار - ماندند، امّا نه! اگر همۀ زمانها عاشورا و همۀ زمینها کربلاست، پس باید گفت حسین ماند و اینان رفتند. قافلۀ حسین از حرکت بازنایستاده است و همچنان در متن تاریخِ «حیاتِ باطنیِ انسان»، سیر میکند و تکرار میشود و حماسهها و خیزشها و صیرورتهای قدسی میآفریند. این او بود که به تاریخ، معنای تازه بخشید و در این امتداد، خوبان هر نسل و عصر را از تاریکخانۀ تعلّقاتِ زندگی برگزید و به قافلۀ جریانمند خویش افزود. او در دل تاریخ قدسی، جاریست؛ همچون چشمهای زلال، میجوشد و جان اصحابِ حقیقت را سیراب میکند. تاریخ حسین، تاریخِ در سایه نیست، بلکه معنی حیات است و غایت آن. غیر از آن، هرچه که هست، بیش از لایههای ظاهری و نمودهای پوشالی نیست. و این مقاومت و ایستادن و انقلابیگری و دل به دریای موّاج حادثه سپردن است که تاریخ میآفریند، نه محافظهکاری و مصلحتاندیشی و تسلیم و هراس. محافظهکاران از زمانۀ خویش فراتر نمیروند و در فردای تاریخ، به شمار نمیآیند.
متن کامل در کانال دکتر جمشیدی👇
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi