eitaa logo
نون والقلم
96 دنبال‌کننده
754 عکس
157 ویدیو
30 فایل
هدیه به پیشگاه مقدس حضرت مهدی عج نوشته‌های یک تبیین‌گر در جنگ نرم(چمن خواه) لایق نبود قطره به عمان بردن / خار و خس صحرا به گلستان بردن اما چتوان که رسم موران باشد / پای ملخی سوی سلیمان بردن
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘 ▪️ به معنای و خون خواهی و همچنین به معنای خون آمده است. ▪️ خداوند فرموده است: «... آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او می ورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را می کشم و آن کس را که من بکشم، خون بهای او بر من واجب است و آن کس که خون بهایش بر من واجب شد، پس خود من خون بهای او هستم.» ▪️ بر این اساس ثارالله به این معناست که خون بهای ، متعلق به خداست و او کسی است که خون بهای ایشان خواهد گرفت. ▪️ ثارالله در معنای معنایی معرفتی نیز دارد؛ همان گونه که نقش خون در بدن آدمی نقشی حیاتی دارد، جایگاه امام حسین(ع) در همانند خون در بدن است. ایشان و تداوم بخش و در هستی هستند. @mouood_org
🔘 ▪️ اگر کسی در بین گروهی کشته شود، او را می گویند؛ یعنی بین ده یا صد نفر، یکی کشته شده و به ناحق خونش ریخته شده است. ▪️ در معنای وتر الموتور سه معنا آمده است: 1️⃣ یگانه و فرد: وتر به معنای یگانه و فرد باشد و «موتور» تأکید آن است؛ یعنی تک و تنها. 2️⃣ کسی که افرادی از او کشته شده است؛ یعنی ای یگانه ای که یاران تو کشته شده اند... 3️⃣ خون ریخته شده؛ وتر به معنای خون ریخته باشد؛ یعنی ای کشته ای که اصحاب تو را کشته اند. @mouood_org
🔘 ▪️ یعنی کشته و جمع به معنای اشک هاست؛ بنابراین قتیل العبرات یعنی . ▪️ ، در روایتی فرمودند: «من کشته اشکم. با سختی کشته می شوم و بر خدا شایسته است که هیچ اندوهگینی نزد من نیاید؛ مگر آنکه اندوهش را بزداید و شادمان به اهل خود برگرداند.» ▪️ برخی معتقدند علت این نام گذاری این است که امام حسین(ع)، کشته شدند تا در اثر کشته شدن ایشان، اشک شیعیان، باعث رشد و شکوفایی خودشان و دین اسلام گردد؛ چنانچه پس از واقعه ، می بینیم که از خون امام حسین(ع) و گریستن شبانه روزی مردم در پی گریستن‌های مکرّر حضرت سجاد(ع) برای ایشان، طومار حکومت را در هم پیچید. ▪️ اشک بر مصائب امام حسین(ع)، نمادی برای مقابله با ظلم و دفاع از مظلومیت به شمار می رود. علاوه بر اثرات اجتماعی گریستن بر کشته کربلا، اثرات اشک بر جسم و روح و جان نیز قابل بحث و بررسی است. ▪️ معتقد است که منظور از عبارت «انا قتیل العبرات» این است که هر مؤمنی، با یاد کشته شدن امام حسین(ع) به می افتد. امام حسین(ع) فرمودند: «هیچ مؤمنى به یاد من نمی افتد؛ مگر این که گریه می کند یا بغض گلوى وى را می گیرد.» @mouood_org
🔘 نام سوم: ستایشگر ▪️ رسول گرامی اسلام (ص)، در حدیثی مفصل به ، چنین فرمودند: «من شبيه‏ ترين مردم به هستم و شبيه ‏ترين مردم از نظر خلقت و اخلاق به من است و خداوند از بالاى ‏ خود مرا با ده ‏ ناميده است...» ▪️ نام سوم: . ▪️ «...خداوند در انجيل مرا «احمد» ناميده است. پس من در ميان اهل آسمان محمود هستم و امّت مرا حامدين (ستايشگران) قرار داده...» ▪️ و فرمودند: «مرا احمد نامیدند برای آنکه مرا در آسمان ستایش می کنند...» ▪️ مرحوم در كتاب اثبات نبوّت، ص ۲۴۱ مى گوید: «حضرت مسيح (ع) بشارت به آمدن داد و اين لغت است و در اصل پِرِكليتوس است كه چون وارد زبان گشت، تبدیل به فارقليط شد و پركليتوس به معنای كسى است كه نام او بر سر زبان ها است و همه او را ستايش می كنند و معنى «احمد» همين است...» 📚 شیخ صدوق، «الخصال»، ترجمه جعفرى، ج‏ ۲، ص ۱۴۱. @mouood_org
🔘 نام ششم: فرمان ده ▪️ رسول گرامی اسلام (ص)، در حدیثی مفصل به ، چنین فرمودند: «من شبيه‏ ترين مردم به هستم و شبيه ‏ترين مردم از نظر خلقت و اخلاق به من است و خداوند از بالاى ‏ خود مرا با ده ‏ ناميده است...» ▪️ نام ششم: . ▪️ حضرت رسول اکرم(ص) در توضیح این نام شریف فرمودند: «و نيز مرا ناميده اند؛ چرا كه مردم را در برابر خدا برای نگه می دارم...» 📚 شیخ صدوق، «الخصال»، ترجمه جعفرى، ج‏ ۲، ص ۱۴۱. @mouood_org
🔘 انّک لعلی خُلُقٍ عظیم 🔹 «من پسر زنی هستم که با دستهایش از بزها شیر می دوشید.» 🔹 این را به عرب بیابانی گفت. عرب بیابانی از هیبت پیامبری که به او ایمان آورده بودند، لکنت گرفته بود. آمده بود، جمله ای بگوید و نتوانسته بود و کلماتش بریده بریده شده بودند. رسول الله (ص) از جایش بلند شده بود. نزدیک آمده و ناگهان او را در آغوش گرفته بود؛ تنگ تنگ. آن طور که تنشان تن هم را لمس کرد. در گوشش گفته بود: «من برادر توام؛ انا اخوک.» 🔹 گفته بود: «فکر می کنی من کی ام؟ فکر می کنی پادشاهم؟ نه! من از آن سلطانها که خیال می کنی نیستم.» «من اصلاً پادشاه نیستم. لیس بمَلِک» 🔹 «من محمدم؛ پسر همان بیابان هایی هستم که تو از آن آمده ای. من پسر زنی هستم که با دستهایش از بزها شیر می دوشید. حتی نگفته بود که پسر عبدالله و آمنه است. 🔹 حرف دایه ی صحرانشینش را پیش کشیده بود که مرد راحت باشد. آخرش هم دست گذاشته بود روی شانه ی او و گفته بود: «هونٌ علیک؛ آسان بگیر، من برادرتم.» 🔹 مرد بیابانی خندید و صورت او را بوسید. «عجب برادری دارم!» 📚 موعود نوجوان، شماره 28، بازنویسی: صلوات الله علیه و آله @mouood_org