﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 #قسمت_بیست و دوم #داستانِ_واقعی 🌕#سه_دقیقه_تاقیامت🌕 ☘گفتند همه رفقای شما سالم هس
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹
#قسمت_بیست وسوم
#داستانِ_واقعی
🌕#سه_دقیقه_تاقیامت🌕
✍شب با همسرم صحبت می کردیم خیلی از مواردی که برای من پیش آمده باورکردنی نبود.
گفتم: لحظه آخر هم بهم گفتند به خاطر #دعای همسر و دختری که در راه داری #شفاعت شدی.
☘ به همسرم گفتم این هم یک #نشانه است اگر این بچه دختر بود معلوم می شود که تمام این #ماجراها_صحیح بوده..
در پاییز همان سال دخترم به دنیا آمد
☘تنها چیزی که پس از بازگشت من از آن #وادی_ترس_شدیدی در من ایجادم می کرد و تا چند سال من را اذیت میکرد #ترس_ازحضور_درقبرستان بود.
❌من #صداهای_وحشتناکی می شنیدم که خیلی #دلهره آور و ترسناک بود.
☘اما این مسئله در کنار #مزار_شهدا اتفاق نمی افتاد آنجا آرامش بود و روح معنویت که در وجود انسان ها پخش می شد.
☘اما نکته مهم دیگری را که باید اشاره این است که در کتاب اعمال و در لحظات آخر حضور در آن دنیا،میزان #عمر خودم را که اضافه شده بود مشاهده کردم.
❌ به من چند سال مهلت دادند که آن هم به پایان رسیده و من اکنون در وقتهای اضافه هستم.
☘اما به من گفتند، ما زمانی که شما برای صله رحم و دیدار #والدین و نزدیکانت میگذاری جز عمر شما محسوب نمی کنیم. همچنین زمانی که مشغول بندگی_خالصانه خداوند یا زیارت اهل بیت هستی این مقدار نیز جز عمر شما حساب نمیشود
یقین داشتم که ماجرای #شهادت همکاران من واقعی است.
اما در روزگاری که خبری از #شهادت نبود چطور این حرف را #ثابت می کردم...
☘به همین خاطر چنین چیزی نگفتم اما هر روز که برخی از همکاران مرا میدیدم یقین داشتم که یک #شهید را که تا مدتی بعد به #محبوب خود خواهد رسید ملاقات می کنم.
☘احساس_عجیبی در ملاقات با این دوستان داشتم می خواستم بیشتر از قبل با آنها حرف بزنم... یک شهید را که به زودی به #ملاقات_خدا میرفت میدیدم.
اما چطور این اتفاق می افتد آیا جنگی در راه است؟؟
☘ چهارماه بعد از عمل جراحی، مهرماه سال ۹۴ بود که در اداره اعلام شد کسانی که علاقمند به حضور در صف #مدافعان_حرم هستند می توانند ثبت نام کنند.
☘ جنب و جوشی در میان همکاران افتاد آنها که فکرش را میکردم همگی ثبتنام کردند. من هم با پیگیری بسیار توفیق یافتم تا پس از دوره آموزش تکمیلی راهی سوریه شوم.
☘مرتب از خدا میخواستم که همراه با مدافعان حرم به کاروان #شهدا ملحق شوم.
هیچ #علاقهای به حضور در دنیا نداشتم
☘ مگر اینکه بخواهم برای #رضای خدا کاری انجام دهم. دیده بودم که #شهدا در آن سوی هستی چه جایگاهی دارند لذا آرزو داشتم همراه با آنها باشم.
☘ کارهایی را انجام دادم #وصیتنامه و هر کاری که فکر میکردم باید #جبران کنم انجام دادم.
☘ آماده رفتن شدم، به یاد دارم که قبل از اعزام خیلی مشکل داشتم با رفتن من موافقت نمی شد...
ادامه دارد...
کانال نورالقرآن👇
🆔@noor133Qoran
🔺◾️🔺◾️🔺◾️🔺◾️🔺◾️🔺◾️🔺
#خطبه_فدکیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
حضرت به خصوص رو به ابوبکر کرده می فرماید که #قرآن_تکلیف مسلمانان را در مورد همه چیز از جمله #ارث مشخص کرده است و در این مورد فرقی بین مسلمانان نیست. لذا چگونه است که تو ای پسر ابی قحافه از پدرت ارث ببری ولی من #محروم باشم.
حضرت ابتدا موضوع را از دیدگاه قرآن مطرح میکند و کلام را محکم می کند اما چون می داند آنها به #حدیث_ساختگی متوسل می شوند بلافاصله می فرماید:
«همانا یک سخن دروغی را نسبت دادی. آیا شما #عمدا کتاب خدا را ترک کردید و پشت سـر انداختیـد؟ آنجا که قرآن می گوید سلیمان از داود ارث برد.» (ص ۱۱۸-۱۱۹)
حضرت(سلام الله علیها) یکی یکی آیات قرآن را قرائت کرده و مستدل #ثابت میکند کـه حرف آن گروه در مورد_ارث نبردن از پیامبران خلاف قرآن است. و آنها را در دوراهی قرار میدهد و می فرماید یا باید بگویید این حکم ارث برای من نیست، یا باید بگویید تو فرزند پیغمبر (صل الله علیه و آله و سلم) نیستی. راه سومی ندارید. از طرفی همه شما که قبول داریـد مـن دختـر پیغمبر (صل الله علیه و آله و سلم)هستم. #آیات_قرآن هم که استثنایی در مورد حکم ارث ندارد بلکـه تصـریح دارد کـه همـه فرزندان حتی پیغمبرزادهها ارث می برند. و در ادامه می فرماید یک راه برای شما می ماند و آن اینکه بگویید من مسلمان نیستم و لذا طبق آیه قرآن از پدرم ارث نمی برم.
🔺◾️🔺◾️🔺◾️🔺◾️🔺◾️🔺◾️🔺
قسمت هجدهم
📚کتاب شرحی بر خطبه فدکیه
📝حاج آقا مجتبی تهرانی