eitaa logo
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
12.4هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
8.3هزار ویدیو
587 فایل
تقدیم به امام زمان علیه السلام [ کپی حلال ] دعامون کنید باعمل کردن به قرآن نورانی شویم اسرائیل رفتنی است فلسطین کلیدرمزآلودظهور است امام خامنه ای 👇 تبلیغات کانال نورالقران @Noorghran 👇ادمین رزرو تبلیغات مدیر @Eerfan313
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 #قسمت_نهم #داستانِ_واقعی 🌕#سه_دقیقه_تاقیامت🌕 ✍در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرس
🍃🌹۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌹 🌕🌕 ✍اینجا بود که یاد حدیث امام صادق علیه السلام افتادم: بالاتر است. ☘ در لابلای صفحات اعمال خودم به یک ماجرای دیگر از آزار مومنین برخوردم،کسی از دوستانم بود که خیلی با هم شوخی داشتیم و همدیگر را سرکار می گذاشتیم. ❌ یکبار در یک جمع رسمی با او شوخی کردم و بدجوری ضایعش کردم. موقع خداحافظی از او عذرخواهی کردم او هم چیزی نگفت. ☘روز آخر که می خواستم برای عمل جراحی به بیمارستان بروم دوباره به او زنگ زدم و گفتم: فلانی به تو خیلی کردم تو را یک بار ضایع کردم .بعد در مورد عمل جراحی گفتم تا گفت: حلال کردم،ان شاالله که سالم برمیگردی. 👌آن روز در نامه عمل همان ماجرا را دیدم. ☘ جوان پشت میز گفت: این دوست شما همین دیشب از شما راضی شد، اگر را نمی گرفتی باید تمام اعمال خوب خودت را می دادی تا رضایتش را کسب کنی. ‼️مگر شوخی است را بردی!! ☘می خواستم همانجا زارزار گریه کنم.برای یک شوخی بی مورد دو سال عبادت هایم را دادم. برای یک غیبت بی‌مورد بهترین اعمال خوب من محو می‌شد... ☘چقدر حساب خدا دقیق است،چقدر کارهای را به حساب شوخی انجام دادیم و حالا باید بخوریم... ☘ در این زمان جوان پشت میز گفت: شخصی اینجاست که ۴ سال منتظر شماست، این شخص اعمال خوبی داشته و باید به بهشت برزخی برود اما معطل شماست. ‼️با تعجب گفتم:از کی حرف میزنی؟ ☘ناگهان یکی از پیرمرد های مسجد مان را دیدم که در مقابل هم و در کنار همان جوان ایستاد. خیلی و گفت کجایی،چند سال منتظر تو هستم. ☘بعد از کمی صحبت پیرمرد ادامه داد: زمانی که شما در مسجد و بسیج مشغول فعالیت فرهنگی بودید تهمتی را در جمع به شما زدم،برای همین آمدم که حلالم کنید. آن صحنه برایم یادآوری شد که مشغول فعالیت در بودم،کارهای بسیج‌ و... ❌این پیرمرد و چند نفر دیگر در گوشه ای نشسته بودند و پشت سر من حرف می زدند که واقعیت نداشت. به من بدی زد و نیت ما را زیر سوال برد... ☘آدم خوبی بود،اما من نامه اعمالم خیلی خالی شده بود. ☘به جوان پشت میز گفتم: درسته ایشان آدم خوبی بوده اما من همینطوری از ایشان نمی گذرم ،دست من خالیست هرچه می توانی ازش بگیر. ☘تازه معنای آیه ۳۷ سوره عبس را فهمیدم: "هر کسی در روز برای خودش گرفتاری دارد و همان گرفتاری خودش برایش بس است و این نیست که به باشد." ☘جوان هم رو به من کرد و گفت:این بنده خدا یک انجام داده که خیلی با برکت بوده و ثواب زیادی برایش می‌آید. ☘یک حسینیه را در شهرستان شما خالصانه برای خدا ساخته که مردم از آنجا استفاده می کنند. اگر بخواهی ثواب کل حسینیه اش را از اومی گیرم و در نامه عمل شما می گذارم تو او را ببخشی. ☘با خودم گفتم: ساخت یک حسینیه به خاطر یک تهمت؟؟خیلی خوبه. بنده خدا پیرمرد خیلی ناراحت و افسرده شد اما چاره‌ای نداشتیم. بزرگ را به خاطر یک تهمت داد و رفت به سمت . ☘تمام حواس من در آن لحظه به این بود که وقتی کسی به خاطر به یک نوجوان یک چنین را از دست می دهد پس ما که هر روز و هر شب پشت سر دیگران مشغول قضاوت کردن و حرف زدن هستیم چه خواهیم داشت.. ❌⛔️ما که به راحتی پشت سر افراد جامعه و دوستان و آشنایان خود هر چه می خواهیم می گوییم... https://eitaa.com/joinchat/1362690062C752fb4e28d
🙏 به استقبال نماز می رویم: ✍آیت الله حائری شیرازی: 💠 طوری آفریده شده که در آب خوش باشد. اگر آن را از آب بگیرند مثل این است که هوا را از ما بگیرند و زیر آب برویم. در این صورت ما گرفته می شود و احساس خفگی می کنیم. ❤️ نیاز قلب ما به یاد و توجه به خدا مثل نیاز ماهی به آب است هر وقت دل به یاد خدا بود آرام می‌گیرد. «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (سوره رعد ، آیه ۲۸) 📖 در روایت داریم که مؤمن در مثل ماهی در آب است [یعنی در مسجد به آرامش می رسد] «المؤمن فی المسجد کالسَّمک فِی الماء» 📚 ، تمثیلات، جلد ۱ ؛ خلاصه ای از صفحه ۴۸. ❇️@noor133Qoran
🔴 در ، است... آیت الله حائری شیرازی(ره) : 🔵 آیا از دوره رسول خداصلی‌الله علیه وآله وسلم دیده‌اید که بشود فرمانده کل قوا؟ این از است که نایب امام زمان بشود فرمانده کل قوا. این ‌یعنی امام زمان فرمانده کل قواست. 🔻مگر مراجع تقلید کارشان به و و بود؟ به‌هیچ‌وجه. اصلاً در این نبودند. می‌داند، درسی می‌خواندند، و و داشتند. 🔻مردم، مگر اهل اسلحه بودند؟ مگر این خانواده‌ها اصلاً می‌دانستند اسلحه یعنی چه؟ شاید تا چند نسلشان می‌آمدند و می‌رفتند و قنداقه تفنگ به دستشان لمس هم نمی‌شد. این‌هایی که کار به دین و دیانت داشتند اصلاً سال‌به‌سال روی اسلحه را نمی‌دیدند و آن‌هایی که دستشان به اسلحه آشنا بود اصلاً کاری به دین نداشتد. این ورق که برمی‌گردد معنایش این است که یک است، یک است. شما ببینید شاگرد بزاز می‌شود یک فرمانده عملیات در جبهه. شاگرد نجار می‌شود فرمانده یک گردان. بچه یک چوپان می‌شود فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی... این‌ها چیست؟ 🔺 این اتفاقات آن بزرگوار [ امام زمان] را می‌دهد که دارد برمی‌گردد. ❇️@noor133Qoran
يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ ۰۰۰۰ «31» اى فرزندان آدم! نزد هر مسجد (به هنگام نماز، لباس و) زينت‌هاى خود را برگيريد۰ •••••••••••••••••••• 🍁امام مجتبى عليه السلام به هنگام نماز و حضور در ، بهترين لباس خود را مى‌پوشيد و مى‌فرمود: «انّ اللّه جميل يحبّ الجمال فاتجمّل لربّى» 🍁خداوند زيباست و زيبايى را دوست دارد، و من خود را براى پروردگارم مى‌پوشم و آنگاه اين آيه را تلاوت مى‌فرمودند. «3» 🍁خداوند و را دوست دارد و گرنه به آن امر نمى‌فرمود، «خُذُوا زِينَتَكُمْ» چنانكه اسلام، آيين فطرى است و انسان نيز فطرتاً از لذّت مى‌برد. 🍁با به ، احترامى است به بندگان خدا، به عبادت خدا و همچنين سبب‌ ايجاد جاذبه و ديگران است. صفحه154 ➖➖➖ 🔸استاد قرائتی 🆔@noor133Qoran
👇آیه31اعراف 🌹🍃اسلام، هم به توجّه دارد، «فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» 🌹🍃هم به آن. ‌«زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» آرى، در اسلام، و ، دنيا و آخرت بهم آميخته است. 💢 ، اگر چه در نماز فردى هم ارزش است؛ اما در و ، ويژه‌اى دارد. «عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» 💢 ، آنگاه . «عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا» اوّل توجّه به روح و معنويّت، آنگاه توجّه به جسم. 💢 ، خداوند است و بهره‌گيرى از و بايد دور از اسراف باشد. «وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ» 👆پیام ها را بادقت وچندین بار بخوانید
👌شايد بتوان گفت: آنچه در قرآن با خطابِ‌ «يا بَنِي آدَمَ» بيان مى‌شود، مربوط به تمام انسان‌ها و همه‌ى اديان و از مشتركات آنان است. 🌹🍃قرآن به مال و فرزند، «» گفته است، «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا» «1؟» بنابراين ممكن است آيه بيانگر اين باشد كه مال و فرزند خود را هنگام رفتن به همراه داشته باشيد، تا با مال، به حل مشكلات اقتصادى مسلمانان بپردازيد و با در و ، نسل آينده را حل كنيد. 📚استاد قرائتی آیه31اعراف
﷽ 🟠 نورالقرآن 🟠
#ماجرای_حقیقی_معجزه_ی #دعای_شهدا 👇قسمت دوم داستان 🌹🍃بارها شده بود که در سختیها با سفر به مشهد و
👇قسمت سوم 🌴چهار روز صلوات فرستادم و بقدری حالم بد بود که وسط صلوات فرستادن خوابم می برد و ساعتها میخوابیدم . وقتی بیدار میشدم میدیدم تسبیح از دستم افتاده. 🌴روز چهارم ساعت دو بعد از ظهر وقتی روی تخت دراز کشیده بودم تسبیح رو برداشتم و نوبت شهید علی اصغر قلعه ای بود و نیت کردم و گفتم شهدا قربونتون برم این صلواتهای من چه به درد شما میخوره. من که چندتا بیشتر نمیتونم صلوات بفرستم و بعدش خوابم می بره. قربونتون برم که اینجوری دارم....... 🌹🍃خوابم برد و طولانی ترین خواب رو اون روز داشتم. در خواب یا شاید بیداری بوده واقعا نمیتونم بگم خواب بود. دیدم که با همسرم همراه با کاروان داریم از مرز مهران میریم . در مرز مهران جلوی اتوبوس مون رو چندتا بسیجی گرفتن که (سبز رنگ ) یا زهراس ، به سرشون بسته بودن، و اومدن بالا . به من اشاره کردن و اسمم رو گفتن و گفتن همراه همسرتون برای استراحت پیاده بشید. بقیه ی همسفرها گفتن ما هم خسته هستیم پیاده بشیم . گفتن نه فقط ایشون و 🌴‌به همراه همسرم از اتوبوس پیاده شدیم و همراه به سمت سنگر حرکت کردیم در مقابل درب ورودی با کمال احترام ایستادند و به من و همسرم تعارف کردند که وارد سنگرشویم. ❌✨درب ورودی سنگر کمی شیب دار بود وقتی وارد سنگر شدیم چیزی که خیلی برایم جالب بود بزرگی بیش از حد آن سنگر بود که دست راست آن به صورت بسیار بزرگی بود البته بدون فرش که تعداد زیادی رزمنده با سربند یا زهراس بر روی زمین نشسته بودند و به شدت مشغول کار بودند. پرونده های زیادی در دست داشتند و در حال رسیدگی به پرونده‌ها بودند چند نفر از آنان نیز بی سیم به دست داشتند و مرتباً با بی سیم صحبت می‌کردند حال و هوای خیلی مانند شب‌های عملیاتی بود که در تلویزیون دیده بودم. 🌴در سمت چپ سنگر یک دروازه ای وجود داشت که سراسر بود و شدت نور آن به گونه ای بود که قادر به دیدن آن طرف نور نبودم. نور بسیار عجیبی بود و این همگی در داخل این نور وارد می شدند و بعد از مدتی با تعداد زیادی خارج می شدند تمام آنان بسته بودند. به قدری کار و و زحمت آنان زیاد بود که پیش خودم فکر میکردم چقدر انرژی بالایی دارن در این هنگام از داخل دروازه سراسر آقایی بسیار رشید و خوشرو و پر انرژی به سمت ما آمدند و احوالپرسی گرمی کردند و نام مرا به زبان جاری کرده و خوش آمد گفتند و بعد من و همسرم را به سمت صندلی که از گونی‌های شنی ساخته شده بود راهنمایی کردند۰۰۰ ✍ ادامه دارد۰۰۰ 🆔✨@noor133Qoran
تدبردرقرآن بَینَ الطُّلُوعَینْ-323 قسمت 1 1 2.mp3
1.62M
🔔 🌟جزء 15،صفحه۲۸۲ 🟢سوره_ 🖌 پیامبر صلی‌الله علیه وآله وسلم دریک اتفاق افتاد. و پرواز از رخ می‌دهد،وازسکویی بنام به خاطر اتفاق می افتد. ⏰زمان=> ۲:۱۵ 🎤واحدیان ‌‎‌✾࿐༅✧☘🌺☘✧ ༅࿐✾ ┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄ @noor133Qoran