🔴آخرین لحظات...
🔸 #حر بن یزید ریاحی نیامده بود که #شهید بشود؛ اما ناگهان همه چیز تغییر کرد
شاید دلش ریخت؛ شاید از آسمان حرفی به قلبش نشست؛ شاید این نام را با خودش زمزمه کرده بود: "فاطمه" سلام الله علیها 🌻
دیگر خودش نبود. ساعات آخر انتخاب رسیده بود؛ میگویند کفشهایش را بابندهایش به گردن انداخت و رفت به خیمه گاه سیدالشهدا علیه السلام 🌷
شاید چیزی نگفت؛ شاید فقط با چشمانش به امام گفت: دستم خالی است و جرمم سنگین. شاید همینطور که میگفت "یاحسین" میگریست.🌷
🌸امام #توبه حر را پذیرفت و خدا هم بخشید و آنقدر حر را بخشید که شهادت در کربلا را نصیبش کرد؛ آنهم در واپسین لحظات🌷
🔸بیاید در این واپسین لحظات #شعبان کفشهایمان را به گردن آویزیم.
به #امام_زمان علیه السلام بگوییم که شعبان دارد تمام می شود و جرممان هنوز باقی است و دستمان خالی تر!
بیایید بگوییم: "ببخش آقا" 🙏
و بعد قسمش بدهیم؛ بفاطمة...🌻
🌸اگر ببخشد همه چیز تمام است؛ خدا هم خواهد بخشید
آخرین لحظات ماه شعبان را دریابیم...
eitaa.com/nooralzahra5
هیئت نورالزهرا(س)
نکاتی از #جزء_دوم قرآن
#تدبر_در_برخی_آیات_جزء_دوم
صفحه ی۲۲ قرآن کریم ، جزء ۲ به عنوان صفحه ی " بیان قبله " معروف شده است . چون در این صفحه آیات جالب و کاملی در رابطه با بیان قبله ،ایرادات و شبهاتی که منافقان یا کافران با پیامبر و اهل ایمان در رابطه با قبله بیان می کردند ، صحبت شده است .
#آیه۱۴۲
سیقول السفهاءُ من الناس ...
سفهاء به معنی یک مشت انسان سبک مغز و نادان
پروردگار به پیامبر می فرماید : به زودی یک مشت نادان می آیند و به شما ایراد می گیرند چه شد که از قبله روی برگرداندید ؟
جواب بده ، بگو شرق و غرب از آن پروردگار من است .
"یهدی من یشاء "
خودش ما را به این سمت هدایت کرده است .
یک جمله :
این آیه به ما این را می رساند که ما خیلی وقت برای توضیح دادن به ایرادهایی که آدم های نادان می گیرند تلف نکنیم .
#آیه۱۴۵
و لئن اتیت الذین اوتوا الکتاب ...
اگر به درستی هر نشانه ای برای اهل کتاب بیاوری از تو پیروی نخواهند کرد
و ما بعضهم بتابع قبله بعض 👇
آنها حتی خودشان هم با خودشان مشکل دارند و توقع احمقانه ایست که تو که راهت روشن و حق است از آنها پیروی کنی .
و لئن اتبعت اهواءهم من بعد ما جاءک من العلم :
بعد از اینکه علم به تو رسید اگر از این راه منحرف شوی مطمئن باش از ستمکاران هستی .
⭕️ نکته :
اهل کتاب همدیگر را قبول ندارند چه رسد به اینکه با تو راه بیایند .
پس اصل اینکه مدام فکر کنی اینها #توبه کرده اند و بالاخره می آیند به راه اسلام و انقلاب مانند #حر اصل این حرف یک حرف اشتباهست و با چارچوب قرآنی ما جور در نمی آید .
حتی جناب #حر با اینکه مسلکش تغییر کرد و جزء شهداء کربلا شد ولی دو توفیق ( جدا شدن سر از بدن مثل بقیه شهدا ، و دفن نشدن پیکرش کنار بقیه شهداء کربلا ) از او سلب شد .
حالا استکباری که خوی استکبارگری اش بدتر هم شده بگوییم اینها آمده اند #توبه کنند و ما باید قبول کنیم .
#آیه۱۵۱
کما ارسلنا فیکم رسولا منکم ...
✔️ارسال پیامبران به چه درد می خورد ؟
1⃣ : یتلوا علیکم ءایتنا : آیات و احکام ما را به شما بگوید .
2⃣ : و یزکیکم : به شما کمک کند که پاک باشید و پاک زندگی کنید .
3⃣ : و یعلمکم الکتاب و الحکمه : به شما کتاب و حکمت یاد بدهد .
تفاسیر فراوانی در مورد کتاب و حکمت مطرح است .
کتاب : حالت ظاهره دارد که فرد میتواند به دنبال آن برود .
حکمت : علوم عقلی ، علومی که با قوه فهم انسان ها مواجه است .
اما معرکه تر از همه اینجاست
👈یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون
آن چیزی که قادر به فهمش نبودید
اگر پیامبران و اهل بیت نبودند ما از کجا متوجه مفاهیمی همچون شب اول قبر ، نکیر و منکر ، اعمال و آثار آنها می شدیم !
پس ارسال پیامبران برای ثواب و هیات رفتن و حاجت گرفتن نیست ، بلکه برای آموختن آنچه قادر به فهمش نیستیم ( یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون ) است .
#آیه۱۵۲
فاذکرونی اذکرکم
مرا یادآور شو
به تعبیر ساده و امروزی
✔️ اگه یادم بودی ، یادت هستم ...
واشکروا لی و لا تکفرون
✔️ نقطه مقابل شکر ، کفران است
#نکته : شما یا شاکر پروردگار هستید یا نعمتهای پروردگار را کفران می کنید ، حالت سومی ندارد که بگویید من #ساکتم
اگر شکر نکردی داری کفران می کنی
#آیه۱۵۳
یا ایها الذین ءامنوا استعینوا بالصبر و الصلوه ...
نکته اول : عارفان در عبارت " یا ایها الذین ءامنوا " توقف می کردند و اشک شوق می ریختند و می گفتند : خدا ما را مورد خطاب و ندا قرار داده است
و نکته بعدی :
استعینوا : یاری جویید
وقتی کسی دارد غرق می شود می گویند بگیر بیا بالا اعراب به این می گویند استعانت کردن
می گوید : مثل کسی که دارد غرق می شود و تنها یک راه نجات دارد همانطور به #صبر و #صلاه تمسک کن .
جالبه اول صبر با وجود اینکه نماز ستون دین است .
اگر کسی اهل صبر باشد به سمت صلاه هم رهنمون می شود .
اگر صبور نیستی ۲ راه داری
👈 خودتو به صبر بزن
👈 با اهل صبر رفت و آمد داشته باش
#آیه۱۷۴
ان الذین یکتمون ما انزل الله ...
ساده اش اینه 👈 اگه کسی بدونه و نگه
میدونه حقیقت چیه و مردم دارن گمراه میشن ولی حرف نمیزنه
#بی_تفاوته ، بی بخاره
👈و یشترون به ثمنا قلیلا
حرف نمی زنه که ضررنکنه و براش بد نشه
اگر کسی به خاطر منافعش و یا #مصالح_حزب_جناح_خانواده حقیقت را به مردم نگه بلکه #کتمان حقیقت بکنه
اولئک ما یاکلون فی بطونهم الا النار
هیچ چیزی جز آتش عایدش نمیشه
هر چیزی از راه سکوت گیرش بیاد حرامه و باعث سوزاندن ایمان ، اعتقاد، حیا ، عفت و همه چیز می شود .
از این بدتر 😔
و لا یکلمهم الله یوم القیامه
خدا روز قیامت می گوید :
میخوام صداتو نشنوم
چرا ؟؟!!
چون دهان موقعی که باید باز می شد باز نشد
و لا یزکیهم 👈 پاکشم نمی کنم
مورد آمرزش و مغفرت و تزکیه نفس قرار نمیدم
و لهم عذاب الیم
عذاب" الیم "و "عظیم " با هم فرق دارند .
الیم یعنی عذابی که شاید در دنیا در برابر #درد_مردم بی تفاوت بود و حرف نزد ولی در مورد
#منزلگاههای_حضرت_امام_حسین
#علیه_السلام_از_مکه_تا_کربلا
منزل هفدهم #ذو_حــســـم
از منزلگاههای مسیر مکه به کوفه است.
ذو حُسَم یا ذی حُسَم، از منزلگاههای میان مکه و کوفه. در واقعه کربلا، امام حسین(ع) در این منزل با سپاه اعزامی ابن زیاد به فرماندهی حر بن یزید روبه رو شد. آن حضرت دستور داد تا سپاهیان آنان را سیراب کنند. سپاهیان حر نماز ظهر و عصر را به امام حسین(ع) اقتدا کردند. سخنانی از امام خطاب به آنان در این منزل گزارش شده است. امام در این سخنان به دعوت کوفیان و نامههای آنها اشاره کرد. همچنین بین امام و حر در این منزل گفتگویی صورت گرفت.
امام حسین پیش از این منزل در شراف و پس از آن در بیضه منزل کرد.[۲]
نخستین مواجهه با سپاه کوفه
ذوحسم نخستین جایی بود که کاروان امام حسین با سپاه کوفه برخورد کرد. کاروان امام حسین (ع) پس از اقامت یکشبه در شَراف، به مسیر خود ادامه داد؛ اما در نیمه روز سیاهی سپاه دشمن را مشاهده کردند. امام از یارانش پرسید آیا جایی هست که به آنجا پناهنده شویم تا فقط از یکجهت با آنان روبهرو شویم؟ یاران منطقه ذو حُسَم را معرفی کردند. هنگامی که کاروان امام حسین به ذوحسم رسید و مستقر شد، لشکریان کوفه رسیدند. آنان هزار نفر به فرماندهی حر بن یزید بودند.[۳]
سیرابکردن سپاه کوفه
#حر و سوارانش در گرمای نیمروز به محل اتراق یاران امام حسین (ع) رسیدند. در این هنگام امام به جوانان دستور داد: «این جماعت را آب بدهید و سیرابشان کنید و به اسبهایشان نیز آب بنوشانید». جوانان پس از سیرابکردن سپاهیان کوفه، ظرفها را پر از آب کرده و مقابل اسبها گذاشتند و همه اسبها را نیز سیراب کردند.[۴]
سخنرانی امام حسین (ع)
وقت نماز ظهر، امام به حجاج بن مسروق جعفی گفت که اذان بگوید. پس از آن امام خطبهای خواند و خطاب به سپاه حر بن یزید فرمود:
ایها الناس: من نزد خدا و شما معذور هستم. من به اینجا نیامدم مگر پس از رسیدن نامههای شما و نمایندگان شما مبنی بر این که زود نزد ما بیا و این که ما امام و پیشوا نداریم. شاید خداوند به واسطه تو ما را هدایت کند. اگر شما به من اطمینان دهید که عهد خود را حفظ کنید من به شهر شما میآیم و اگر آمدن مرا ناگوار بدانید من منصرف میشوم و بجای اولی خود که از آن آمدم برمیگردم.[۶]
پس از سخنرانی، امام به مؤذن گفت که اقامه بگوید. سپس به حرّ گفت: آیا میخواهی با یارانت نماز بخوانی؟ حر گفت: ما با شما نماز میخوانیم. و حر و سپاهش نیز به امام اقتدا کردند. [۷]
گفتگوی امام و حر
در هنگام عصر نیز هر دو سپاه نماز عصر را به امامت امام حسین (ع) خواندند و پس از آن امام مجددا خطاب به سپاه حر بن یزید سخنانی ایراد کرد. او در این سخنان به دعوت کوفیان و نامههای آنان اشاره کرد که بر اساس آن راهی کوفه شده است، اما حر بن یزید از دعوت کوفیان و نامههای آنان اظهار بیاطلاعی کرد. به دستور امام حسین(ع)، عقبة بن سمعان نامههای کوفیان را از خورجین بیرون آورد. حر گفت: ما از کسانی که نامه نوشتهاند، نیستیم. امام (ع) جمله «ثکلتک أمّک! ما ترید؛ مادرت به عزایت بنشیند! چه میخواهی؟» را در همین جا خطاب به حر به کار برد.[۸]
📚 منابع ⬇️⬇️
حموی، معجمالبلدان، ج۲، ص۲۵۸.
ر.ک: طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۰۰ـ۴۰۴.
طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۰۰-۴۰۱.
طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۰۰-۴۰۱.
مظاهری، محسنحسام، فرهنگ سوگ شیعی، ۱۳۹۵ش، ص ۳۳۰.
ابناثیر، الکامل، ج۴، ص۴۷؛ شیخ مفید، ارشاد، ج۲، ص۷۹.
ابناثیر، الکامل، ج۴، ص۴۶؛ شیخ مفید، ارشاد، ج۲، ص۷۹.
ابناثیر، الکامل، ج۴، ص۴۷؛ شیخ مفید، ارشاد، ج۲، ص۷۹.
#کـاروان_در_دل_صحراست 💔
#خـــدا_رحـم_کــنـــد 😔