eitaa logo
هیئت نورالزهرا(س)
6.4هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
14 فایل
اطلاع رسانی زمان و مکان مراسم هیئت نورالزهرا(س) @Adnooralzahra
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ❇️ امروز بیست و دوم ذی الحجه♻️ نزول اجلال کاروان حسینی به منزلگاه ‏ 🌴🌴🌴در کتاب الامام الحسین (علیه السّلام) و اصحابه ذکر شده است که کاروان حسینی در روز سه شنبه بیست و دوم ذی الحجه به منزلگاه ثعلبیه رسیدند. 📚الامام الحسین (علیه السّلام) و اصحابه، صفحه 164 👈🏻 رویای صادقه حضرت امام حسین(علیه السّلام) و سخن آگاهانه و شجاعانه حضرت على اكبر (عليه السّلام‏) ❇️ثمَّ سَارَ (ع) حَتَّى وَصَلَ الثَّعْلَبِيَّةَ نِصْفَ النَّهَارِ فَرَقَدَ وَ اسْتَيْقَظَ فَقَالَ قَدْ رَأَيْتُ هَاتِفاً يَقُولُ أَنْتُمْ تُسْرِعُونَ وَ الْمَنَايَا تُسْرِعُ بِكُمْ إِلَى الْجَنَّةِ فَقَالَ لَهُ ابْنُهُ عَلِيٌّ يَا أَبَتِ أَ فَلَسْنَا عَلَى الْحَقِّ قَالَ بَلَى يَا بُنَيَّ وَ الَّذِي إِلَيْهِ مَرْجِعُ الْعِبَادِ فَقَالَ إِذَنْ لَا نُبَالِيَ بِالْمَوْتِ. 📚مثير الأحزان، صفحه 44 ✅ حضرت امام حسین(علیه السّلام) در وقت نصف النّهار به ثعلبيّه رسيدند، در آن حال قيلوله فرمودند پس از خواب برخاستند و فرمودند: در خواب ديدم كه هاتفى ندا مى ‏كرد كه شما در رفتن شتاب می کنید و حال آن كه مرگهاى شما، شما را به سوى بهشت مى برد. حضرت على بن حسين (عليه السّلام) گفت: اى پدر، آيا ما بر حقّ نيستيم؟ فرمودند: بلى ما برحقّيم به حقّ آن خداوندى كه بازگشت بندگان به سوى او است. پس على (عليه السّلام) عرض كرد: اى پدر، الحال كه ما برحقيم پس از مرگ چه باك داريم. حضرت فرمود كه خدا تو را جزاى خير دهد اى فرزند جان من. 📚منتهى الآمال، جلد ‏2، صفحه 768 – 767 ◼️برخی از مقاتل رسیدن خبر شهادت حضرت مسلم بن عقیل(علیه السّلام) را در این منزلگاه دانسته اند. منتهى الآمال آگاهی از شهادت مسلم بن عقیل و هانی(رضوان الله علیهما) را در منزلگاه ثعلبیه ذکر کرده است. 📚منتهى الآمال، جلد‏1، صفحه 605 - 603 - منتهى الآمال، جلد 2، صفحه 766 - 765 ◼️مهربانی و ملاطفت حضرت سیدالشهدا(علیه السّلام) با دختر مسلم بن عقیل پس از شهادت پدرش ◾️و از بعض تواريخ نقل شده كه مسلم بن عقيل (علیه السّلام) را دخترى سيزده ‏ساله بود كه با دختران حضرت امام حسین(علیه السّلام) بود و شبانه روز با ايشان مصاحبت داشت، چون حضرت امام حسین(علیه السّلام) خبر شهادت مسلم بشنيد به سرا پرده خويش درآمد و دختر مسلم را پيش خواست و نوازشى به زيادت و مراعاتى بيرون عادت با وى فرمود، دختر مسلم را از آن حال صورتى در خيال مصوّر گشت، عرض كرد: يا بن رسول اللّه، با من ملاطفت بى ‏پدران و عطوفت يتيمان مرعى مى ‏دارى مگر پدرم‏ مسلم را شهيد كرده اند؟ حضرت را نيروى شكيب رفت و بگريستند و فرمودند: اى دختر، اندوهگين مباش اگر مسلم نباشد من پدر تو باشم و خواهرم مادر تو و دخترانم خواهران تو باشند و پسرانم برادران تو باشند. دختر مسلم فرياد برآورد و زار زار بگريست و پسرهاى مسلم سرها از عمامه عريان ساختند و به هاى‏ هاى بانگ گريه در انداختند و اهل بيت (عليهم السّلام) در اين مصيبت با ايشان موافقت كردند و به سوگوارى پرداختند و حضرت امام حسین(علیه السّلام) از شهادت مسلم سخت آزرده خاطر گشت.» 📚منتهى الآمال، جلد 2، صفحه 767- 766 🌴🌴🌴به نقل از موسوعه کربلا در منزلگاه ثعلبیه وهب بن حباب الکلبی نصرانی به امام ملحق شدند. 📚موسوعۀ کربلاء، جلد 1،صفحه 561 به نقل از مقتل الحسین المنسوب لأبی مخنف، صفحه 43
📍منزل سیزدهم زباله منزلی در راه بین مکه و کوفه است.(1) اسنجا بین « واقصه» و « ثعلبیه» قرار گرفته که  دو برکه در آن جا قرار دارد.(2) کاروان در روز چهارشنبه، بیست و سوم ذی الحجه الحرام در آن جا بار نهاده اند. در «زباله» امام از شهادت « عبدالله بن یقطر» باخبر شدند. پس از آن امام در بین جمع حضور یافت و نوشته ای را قرائت فرمود: « به نام خداوند بخشنده مهربان. اما بعد، خبر فاجعه آمیز شهادت مسلم بن عقیل، هانی بن عروه و عبدالله بن یقطر به ما رسیده است، البته شیعیانمان ما را خوار و ذلیل ساخته اند. پس از شما هر که قصد بازگشت دارد، بدون هیچ مانعی برگردد که بر گردن او هیچ نیست». (3) بعد از این سخن امام، مردم دسته دسته از راست و چپ ایشان متفرق شدند. تنها کسانی مه از مدینه با آن حضرت همراه شده بودند با گروهی کمی از کسانی که بین راه به امام ملحق شده بودند برای یاری امام باقی ماندند. (4) آن شب را امام در آنجا اقامت گزیدند و سحرگاه به یاران امر فرمودند که هرچه بخواهند آب بنوشند و از آن بردارند. (5) «دینوری» می گوید: « همراه امام نماندند مگر خواص ایشان» (6) و در مروج الذهب آمده است: «پانصد نفر سواره و صد نفر پیاده، همه همراه امام بودند، بعد از این خبر جز عده کمی با امام نماندند.» (7) ناگفته نماند که این اولین باری است که امام (ع) دم از انصراف می زند و تنها جایی است که امام از روی نوشته مطلبی را برای مردم قرائت می کنند. آیا این گونه برخورد حضرت گویای نهایت انزجار از امت نابخرد نیست؟! 1-معجم البلدان،ج 3، ص 129 2-  مراصد الاطلاع، ج2، ص 656 3-مفید ارشاد،ج2، ص 75 4-بحارالانوار، ج 44،ص 374 5-الارشاد، ج2،ص 76 6-الاخبار الطوال،ص 347 7-مروج الذهب،ج 3،ص256📚
‍ ‍ ‍ منزل پانزدهم از منزل‌گاه‌های مسیر مکه به کوفه است. . امام در روز جمعه بیست و پنجم ماه ذی حجة الحرام در این منزل بار نهادند. کسی که مسیر مکه را طی می کند، قبل از قاع به این منزل می رسد. بنابراین , عقبه منزلی در مسیر حج است.(۱) در واقعه کربلا، امام حسین(ع) در این منزل با عمرو بن لوذان دیدار و گفتگو کرد. عمرو وقتی خبردار شد که امام حسین قصد کوفه را دارد، ضمن خبر دادن از کمین سربازان ابن زیاد میان قادسیه و عذیب، امام را سوگند داد که از سفر به کوفه صرف‌نظر کند. وی به امام حسین(ع) گفت:« تو را به خدا سوگند می‌دهم که برگردی زیرا جز سرنیزه و دم شمشیر چیزی تو را پیشواز نخواهد کرد. آنهایی که به تو نامه نوشته و تو را دعوت کرده‌اند اگر تو را از جنگ بی‌نیاز و راه‌ها را هموار و باز می‌کردند ممکن بود به تصمیم خود ادامه دهی ولی با این وضع، من صلاح نمی‌دانم که تو چنین کنی.» امام خواسته وی را نپذیرفت و به وی گفت: «ای بنده خدا مطلب بر من پوشیده نیست. اما فرمان الهی تغییرپذیر نیست، به خدا سوگند آنها دست از من برنمی‌دارند تا این که رگ حیاتم را قطع کنند و هرگاه این کار را انجام دهند، خداوند کسی را بر آنان مسلط خواهد کرد که خوارشان می‌کند آنگونه که خوارترین مردمان باشند.[۲]» امام حسین بعد از این نقطه راهی شراف شد.[۳] ابن اثیر محتوای این گفتگو را از مرد عربی نقل کرده، و از عمرو بن لوذان نامی نبرده است.[۴] این منزل‌گاه پس از زباله و قبل از عمیه قرار دارد.[۵] در برخی منابع از این منزل به عقبه البطن یاد شده است. امام حسین(ع) در آن از کشته شدن خود خبر داد و فرمود: «[در خواب] سگ‌هایی را دیدم که مرا گاز می‌گیرند و بدتر و شدیدترین آن ها بر من سگی بود که به برص و پیسی مبتلا بود»[۶] 📚 منابع ⬇️ ۱_  معجم البلدان، ج ۴ ، ص ۱۳۴ ۲_↑ مفید، ارشاد(۱۴۱۳ق)، ج۲، ص۷۶؛ طبری، تاریخ(۱۳۸۷ق)، ج۵، ص۳۹۹؛ ابن اثیر، الکامل(۱۳۸۵ق)، ج۴، ص۴۳. ۳_↑ مفید، ارشاد، ج۲، ص۷۶؛ طبری، تاریخ(۱۴۱۳ق)، ج۵، ص۳۹۹. ۴_↑ ابن اثیر، الکامل(۱۳۸۵ق)، ج۴، ص۴۳. ۵_↑ جعفریان، اطلس شیعه(۱۳۸۷ش)، ص۶۶. ۶_↑ ابن قولویه، کامل الزیارات(۱۳۵۶ق)، ص۷۵. 💔😔
منزل شـانـزدهـم از منزل‌گاه‌های مسیر مکه به کوفه است. ميان واقصه و قرعاء در هشت ميلى احساى بنى وهب، از شراف تا واقصه دو ميل (حدود چهار كيلومتر) است. در آنجا بركه ‏اى به نام لوزه است. در شراف سه حلقه چاه بزرگ است كه طول ريسمان آن كمتر از بيست قد است و آبى بسيار گوارا دارد. در آنجا چاههاى بسيارى است كه آب پاكيزه دارد و آب باران در آن جمع مى‏ شود. طبق نقل کتاب الامام الحسین (علیه السّلام) و اصحابه کاروان حسینی در روز شنبه #۲۶ذی_الحجه به این منزلگاه رسیدند.(2) به نقل از مقاتل و کتب تاریخی حضرت در این منزلگاه آب برگرفتند. به راه افتادند و در نیمه روز بودند که به سپاه حرّ رسیدند.حضرت سيّد الشهداء (عليه السّلام) از بطن عقبه كوچ نمودند و در منزلگاه شراف (به فتح شين) نزول کردند و چون هنگام سحر شد جوانان را امر كردند كه آب بسيار برداشتند و از آنجا روانه گشتند و تا نصف روز راه رفتند، در آن حال مردى از اصحاب آن حضرت گفت: اللّه اكبر، حضرت نيز تكبير گفت و پرسيد مگر چه ديدى كه تكبير گفتى؟ گفت: نخلهایی از دور ديدم، جمعى از اصحاب گفتند: به خدا قسم كه ما هرگز در اين مكان نخل نديده‏ ايم. حضرت فرمودند: پس خوب نگاه كنيد تا چه مى ‏بينيد. گفتند: به خدا سوگند گردنهاى اسبان مى ‏بينيم. آن حضرت فرمودند: و اللّه من نيز چنين مى ‏بينم. و چون معلوم فرمود كه علامت لشكر است كه پيدا شدند به سمت چپ خود به جانب كوهى كه در آن حوالى بود و آن را ذو حسم مى ‏گفتند؛ رفتند كه اگر حاجت به قتال افتد آن كوه را ملجأ خود نموده و پشت به آن مقاتله نمايند پس به آن موضع رفتند و خيمه برپا كردند و نزول نمودند.»(4) درباره حوادثی که در منزل شراف نزدیکی منزلگاه ذو حسم رخ داده است در مقتل الحسین خوارزمی چنین آمده است: آنگاه به راه خود ادامه دادند تا این که یکی از یاران نداي اللَّه اکبر سرداد. حضرت امام حسین (علیه السّلام) فرمودند: براي چه تکبیر گفتی؟ عرض کرد: نخلستانهاي کوفه را دیدم. آن دو مرد اسدي همراه کاروان گفتند: از اینجا نخلهاي کوفه را نمی توان دید. امام (علیه السّلام) فرمودند: پس چیست؟ گفتند: به خدا که پیکان نیزه ها و گوش اسبان را می بینیم. حضرت امام حسین (علیه السّلام) فرمودند: من هم چنین می بینم. آنگاه پرسیدند: آیا پناهگاهی هست که به آن پناه بریم تا پشت سرمان محفوظ باشد و از روبرو با این گروه مواجه شویم؟ آن دو اسدی گفتند: بله ذو حسم که طرف راست ماست. اگر زودتر از آنان (لشکر کوفه) برسید به مقصودتان دست می یابید. امام به جانب راست منحرف شدند و ما با او بودیم. پس ما زودتر به ذو حسم رسیدیم و امام (علیه السّلام) دستور دادند خیمه ها را زدند و منزل کردیم. آن گروه هم با حدود هزار سوار با حرّ بن یزید ریاحی تمیمی آمدند و در برابر امام در گرماي نیمروز اردو زدند.(6_5) در مقاتلی چون وقعه الطف، مقتل الحسین مقرم، مقتل الحسین خوارزمی و منتهى الآمال ذکر شده است که کاروان حضرت امام حسین (علیه السّلام) برای حمله احتمالی به سمت منزلگاه ذوحسم و کوههای اطراف راه کج کردند تا در صورت رخ دادن جنگ پناهگاهی باشد.(7) 📚 منابع ⬇️ (1) معجم ‏البلدان، جلد‏3، صفحه 331 (2) الامام الحسین(علیه السّلام) و اصحابه، صفحه 181 (3) منتهى الآمال (عربی)، جلد‏1، صفحه 607 (4) منتهى الآمال، جلد ‏2، صفحه 771 - وقعة الطف، صفحه 168- 167 (5) مقتل الحسين(علیه السّلام) خوارزمي، جلد1، صفحه329 (6) شرح غم حسین، صفحه 44 – 43 (7) وقعة الطف، صفحه 168 - مقتل الحسين (علیه السّلام) مقرم، صفحه 186- شرح غم حسین، صفحه 44- منتهى الآمال، جلد ‏2، صفحه 771 💔
‍ ‍ منزل هفدهم از منزل‌گاه‌های مسیر مکه به کوفه است. ذو حُسَم یا ذی حُسَم، از منزلگاه‌های میان مکه و کوفه. در واقعه کربلا، امام حسین(ع) در این منزل با سپاه اعزامی ابن زیاد به فرماندهی حر بن یزید روبه رو شد. آن حضرت دستور داد تا سپاهیان آنان را سیراب کنند. سپاهیان حر نماز ظهر و عصر را به امام حسین(ع) اقتدا کردند. سخنانی از امام خطاب به آنان در این منزل گزارش شده است. امام در این سخنان به دعوت کوفیان و نامه‌های آنها اشاره کرد. همچنین بین امام و حر در این منزل گفتگویی صورت گرفت. امام حسین پیش از این منزل در شراف و پس از آن در بیضه منزل کرد.[۲] نخستین مواجهه با سپاه کوفه ذوحسم نخستین جایی بود که کاروان امام حسین با سپاه کوفه برخورد کرد. کاروان امام حسین (ع) پس از اقامت یک‌شبه در شَراف، به مسیر خود ادامه داد؛ اما در نیمه روز سیاهی سپاه دشمن را مشاهده کردند. امام از یارانش پرسید آیا جایی هست که به آنجا پناهنده شویم تا فقط از یک‌جهت با آنان روبه‌رو شویم؟ یاران منطقه ذو حُسَم را معرفی کردند. هنگامی که کاروان امام حسین به ذوحسم رسید و مستقر شد، لشکریان کوفه رسیدند. آنان هزار نفر به فرماندهی حر بن یزید بودند.[۳] سیراب‌کردن سپاه کوفه و سوارانش در گرمای نیمروز به محل اتراق یاران امام حسین (ع) رسیدند. در این هنگام امام به جوانان دستور داد: «این جماعت را آب بدهید و سیرابشان کنید و به اسب‌هایشان نیز آب بنوشانید». جوانان پس از سیراب‌کردن سپاهیان کوفه، ظرف‌ها را پر از آب کرده و مقابل اسب‌ها گذاشتند و همه اسب‌ها را نیز سیراب کردند.[۴] سخنرانی امام حسین (ع) وقت نماز ظهر، امام به حجاج بن مسروق جعفی گفت که اذان بگوید. پس از آن امام خطبه‌ای خواند و خطاب به سپاه حر بن یزید فرمود: ایها الناس: من نزد خدا و شما معذور هستم. من به اینجا نیامدم مگر پس از رسیدن نامه‌های شما و نمایندگان شما مبنی بر این‌ که زود نزد ما بیا و این که ما امام و پیشوا نداریم. شاید خداوند به واسطه تو ما را هدایت کند. اگر شما به من اطمینان دهید که عهد خود را حفظ کنید من به شهر شما می‌آیم و اگر آمدن مرا ناگوار بدانید من منصرف می‌شوم و بجای اولی خود که از آن آمدم برمی‌گردم.[۶] پس از سخنرانی، امام به مؤذن گفت که اقامه بگوید. سپس به حرّ گفت: آیا می‌خواهی با یارانت نماز بخوانی؟ حر گفت: ما با شما نماز می‌خوانیم. و حر و سپاهش نیز به امام اقتدا کردند. [۷] گفتگوی امام و حر در هنگام عصر نیز هر دو سپاه نماز عصر را به امامت امام حسین (ع) خواندند و پس از آن امام مجددا خطاب به سپاه حر بن یزید سخنانی ایراد کرد. او در این سخنان به دعوت کوفیان و نامه‌های آنان اشاره کرد که بر اساس آن راهی کوفه شده است، اما حر بن یزید از دعوت کوفیان و نامه‌های آنان اظهار بی‌اطلاعی کرد. به دستور امام حسین(ع)، عقبة بن سمعان نامه‌های کوفیان را از خورجین بیرون آورد. حر گفت: ما از کسانی که نامه نوشته‌اند، نیستیم. امام (ع) جمله «ثکلتک أمّک! ما ترید؛ مادرت به عزایت بنشیند! چه می‌خواهی؟» را در همین جا خطاب به حر به کار برد.[۸] 📚 منابع ⬇️⬇️ حموی، معجم‌البلدان، ج۲، ص۲۵۸. ر.ک: طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۰۰ـ۴۰۴. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۰۰-۴۰۱. طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۰۰-۴۰۱. مظاهری، محسن‌حسام، فرهنگ سوگ شیعی، ۱۳۹۵ش، ص ۳۳۰. ابن‌اثیر، الکامل، ج۴، ص۴۷؛ شیخ مفید، ارشاد، ج۲، ص۷۹. ابن‌اثیر، الکامل، ج۴، ص۴۶؛ شیخ مفید، ارشاد، ج۲، ص۷۹. ابن‌اثیر، الکامل، ج۴، ص۴۷؛ شیخ مفید، ارشاد، ج۲، ص۷۹. 💔 😔
‍ ‍ ‍ منزل نوزدهم از منزل‌گاه‌های مسیر مکه به کوفه است. البیضَه، از منزل‌گاه‌های قدیم مسیر کوفه و مکه است که در سرزمین قبیله بنی یربوع بن حنظله، در‍ ‍ فاصله واقصه و عذیب هجانات واقع شده است.[۱] اهمیت این مکان نزد شیعیان به سبب توقف امام حسین (ع) و ایراد خطبه به یاران خود و سپاه حر بن یزید در آن است. خطبه امام امام حسین(ع) در واقعه کربلا پس از منزلگاه ذو حسم راهی بیضه شد و در آنجا برای یاران خود و سپاه حر بن یزید ریاحی سخنرانی کرد. سپس راه عذیب را در پیش گرفت.[۲] ابن اعثم و خوارزمی مضمون این سخنرانی را در قالب نامه‌ای آورده‌اند که امام از منزلگاه عذیب الهجانات به اشراف کوفه نوشته است.[۳] خطبه امام حسین(ع) در بیضه برای یاران خود و سپاه حر بن یزید ریاحی [۴]‌حضرت پس از حمد و ثنای خدای فرمود: ای مردم! پیامبر خدا(ص) فرمودند: «هر کس سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال شمرده، پیمان الهی را شکسته و با سنّت رسول خدا مخالفت ورزیده، در میان بندگان خدا به ستم رفتار می‌کند; و او با زبان و کردارش با وی به مخالفت بر نخیزد، سزاوار است خداوند او را در جایگاه آن سلطان ستمگر (دوزخ) بیاندازد». هان‌ای مردم! این گروه (بنی امیه) به طاعت شیطان پایبند شده و از پیروی خداوند سرپیچی کرده‌اند، فساد را آشکار ساخته و حدود الهی را تعطیل کرده‌اند. آنان بیت المال را به انحصار خویش درآورده، حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام شمرده‌اند و من (که فرزند رسول خدایم) به قیام برای تغییر این اوضاع، از همه کس سزاوارترم. نامه‌های شما به دستم رسید و فرستادگانتان با خبر بیعت شما به نزدم آمدند (و گفتند:) شما با من پیمان بسته که مرا در برابر دشمن تنها نخواهید گذاشت. اکنون اگر به بیعت خود وفادار ماندید، به رشد و کمال خود دست یافتید، من حسین بن علی(علیه‌السلام) و فرزند فاطمه دختر رسول خدایم. من در کنار شما، و خاندانم در کنار خاندان شما است. اسوه و الگوی شما من هستم. و اگر چنین نبودید و پیمانتان را شکسته اید و از بیعت خویش با من دست کشیده‌اید، به جانم سوگند! این رفتار از شما ناشناخته (و عجیب) نیست! چرا که شما با پدر و برادر و پسرعمویم، همین گونه رفتار کردید! فریب خورده کسی است که فریب شما را بخورد. (در واقع این شمایید که) همای سعادت را از دست داده و بهره خویش را تباه ساخته اید. قرآن می‌فرماید: هر کس پیمان شکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است).و به زودی خداوند مرا از شما بی‌نیاز خواهد کرد، و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته). 📚 منابع ⬇️ (1)↑ حموی، معجم‌البلدن، ج۱، ص۵۳۲. (2)↑ طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۰۳-۴۰۴. (3)↑ مقتل جامع امام حسین(ع)، ج۱، ص۶۶۶، پاورقی ۳ (4)↑ طبری، تاریخ، ج۵، ص۴۰۳
منزل بیستم از منزل‌گاه‌های مسیر مکه به کوفه است. کلمه «عذیب» مصغر عذب به معنای آب گوارا و کلمه «هجان» به معنای اسب دورگه است. این محل غیر از عذیب القوادس، است که در نزدیکی کوفه و مجاور قادسیه قرار داشت. وقتی که کاروان امام حسین (علیه‌السّلام) و سپاه حر، به منزل عذیب الهجانات رسیدند، اندکی دور از هم چادر زدند. ابومخنف نقل کرده که در این منزل چهار نفر از جانب کوفه آمدند؛ در حالی که اسب نافع بن هلال را که «کامل» نام داشت، به همراه خود می‌آوردند. طرماح بن عدی نیز به عنوان راهنما سوار بر اسب، همراهشان بود؛ در حالی که این اشعار را میخواند: یا ناقتی لاتذعری من زجری •••وشمری قبل طلوع الفجر بخیر رکبان وخیر سفر ••• حتی تحلی بکریم النجر الساده البیض الوجوه الزهر ••• الطاعنین بالرماح السمر الماجد الحر رحیب الصدر ••• اتی به الله لخیر امر ثمت ابقاء بقاء الدهر ‌ای شتر من، از راندنم مترس و پیش از سپیده دم من را به همراه بهترین سواران و نیکوترین مسافران، به (پیشگاه) شخصیتی با نژاد گرامی فرود آور؛ (نزد) خاندان پیامبر که خاندان افتخارند، آنان بزرگانی سفید و درخشنده روی‌اند و نیزه دارانی هستند با نیزه‌های گندمگون؛ آن (حسینی) که جدش ارجمند و خود نیز فراخ سینه است، که خداوند او را برای بهترین کار آورده است. خداوند او را تا روزگار باقی است، نگه دارد. چون آنان نزد امام حسین آمدند، این اشعار را برای او خواندند. [۳] در برخی منابع آمده است که سپس حسین رو به یارانش کرد و گفت: آیا در بین شما کسی هست که راهی غیر از راه اصلی بداند؟ طرماح بن عدی طائی گفت: ‌ای پسر رسول خدا؛ من می‌دانم. حسین گفت: پس پیشاپیش ما حرکت کن، طرماح در جلو می‌رفت و حسین و یارانش در پشت سر او حرکت میکردند. [۴][۵][۶] حضرت فرمود: «به خدا سوگند، امید دارم آنچه خدا برای ما خواسته است، خیر باشد؛ کشته شویم یا پیروز گردیم». در این هنگام حر خدمت امام رسید و گفت: این چند نفر کوفی، از افرادی نیستند که همراه شما آمده‌اند؛ پس من باید آنها را یا دستگیر کنم و یا بازگردانم. امام (علیه‌السّلام) فرمود: آنان یاران من هستند و من همان طور که از خود دفاع می‌کنم، از آنان نیز دفاع می‌کنم و تو قبلا به من قول دادی تا زمانی که نامه ابن زیاد نرسیده، هیچ تعرضی به من نکنی. حر گفت: آری؛ ولی آنان با شما نیامده‌اند. امام فرمود: آنان یاران من هستند و به منزله کسانی‌اند که با من آمده‌اند و تو باید به پیمانی که با من بسته‌ای، پایبند باشی؛ و گرنه با تو خواهم جنگید. حر با شنیدن این سخن امام، از آنان دست کشید. خبر شهادت قیس بن مسهر صیداوی امام حسین که به آن چهار نفر فرمود: از مردمی که پشت سر گذاشته‌اید (مردم کوفه)، به من خبر دهید. یکی از آنان به نام مجمع بن عبدالله عائذی گفت: به اشراف و بزرگان رشوه‌های کلانی داده شده و کیسه هایشان پر گردیده، تا دلشان به دست آید و به طور کامل خیرخواه و دلداده آنها شوند؛ از این رو آنان بر ضد شما متحد شده‌اند. اما سایر مردم دلهایشان به سوی شما تمایل دارد؛ ولی شمشیرهایشان فردا به سوی شما کشیده خواهد شد. امام فرمود: از فرستاده‌ام به من خبر دهید که آیا نزد شما آمده است؟ پرسیدند: او چه کسی بود؟ فرمود: قیس بن مسهر صیداوی، گفتند: بله، حصین بن نمیر (یا تمیم) او را دستگیر کرد و نزد ابن زیاد فرستاد و ابن زیاد از او خواست تا شما و پدرتان را لعنت کند؛ ولی او بر شما و پدرتان درود فرستاد و ابن زیاد و پدرش را لعن کرد و مردم را به یاری شما فراخواند و آمدنتان را به اطلاع آنان رساند. به همین دلیل ابن زیاد دستور داد او را از بالای قصر به زمین انداختند. اشکهای امام حسین (علیه‌السّلام) بی اختیار جاری شد و این آیه را تلاوت فرمود: فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر وما بدلوا تبدیلا [۷] برخی از آنان (مؤمنان) کسانی هستند که (به عهد خویش وفا کرده) جان باخته‌اند و برخی دیگر کسانی هستند که در انتظار (شهادت) نشسته‌اند و هیچ تغییری در عهد خویش نداده‌اند». (سپس فرمود: ) خداوندا؛ به ما و آنها بهشت کرامت فرما و ما و آنان را در جایگاه رحمت و پاداش ذخیره شده دلپسند خویش جمع بفرما، ۱. ↑ طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و ملوک، ج۴، ص۳۰۵. ۲. ↑ دینورزی، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۵۰. ۳. ↑ طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۰۵. ۴. ↑ کوفی، ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۵، ص۷۹-۸۰. ۵. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۱، ص۳۳۳-۲۳۹. ۶. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۷۸-۳۷۹. ۷. سوره احزاب آیه ۲۳ ............ 💔 الفرج