eitaa logo
نــــــــــورنــما
2.9هزار دنبال‌کننده
112 عکس
117 ویدیو
5 فایل
نـــــــــورنــما #نورنما #امامت #مهدویت #امام_زمان #فرق_انحرافی ارتباط با مدیر کانال @aghs13 کانال ما در تلگرام https://t.me/noornama2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انگار نه انگار که ازت دو تا دنده شکسته بین در و دیوار...💔 🏴 •••✾•🌿🌺🌿•✾••• @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خطر بهائیت❌ 🔹خانم ضیایی، قبلا بهایی بود و الان چند سالی هست که از این فرقه جداشده و به دین اسلام درآمد و با این تصمیم از خانواده‌ی خود حتی همسر و فرزندانش کاملا جداشد. 🔹توضیحاتی میده درباره اینکه نفوذ این فرقه تا کجا هست؟! در حوزه‌های اقتصادی دخالت مستقیم دارند و در شغل‌هایی چون شرکت‌های دارویی، عینک سازی، مواد شوینده و لوازم یدکی و همچنین در بازار سکه و دلار تسلط کامل دارند و کلا هرجا که ثروتی هست یکی از سران این فرقه اونجا نقش مهمی داره! @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠نامه انسان ساز(۱) امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه ۳۱ نهج البلاغه می فرماید: - من والد الفان، المقر للزمان، المدبر العمر، المستسلم للدنیا، الذام الدنیا از پدر فانی، اعتراف دارنده به گذشت زمان، زندگی را پشت سر نهاده که در سپری شدن دنیا چاره ای ندارد و مذمت کننده دنیا امیرالمؤمنین علیه السلام تسلیم دنیا نشده است؛ اما نمی تواند با دنیا در گذشت عمر مبارزه کند، همانطور که مرگ به پیامبر نزدیک بود و ایشان تسلیم مرگ بودند: «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» - الساکن المساکن الموتی پدر تو در مساکن مردگان ساکن است امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: همین بازار و خانه ها روزی مساکن مردگان بودند که اکنون در زیر خاک هستند و در حال حاضر من ساکن این خانه ها و بازار ها هستم و به راستی که مرگ به انسان ثابت می کند که تنها است و هیچ است! - و الظاعن عنها غدا و من فردا کوچ کننده هستم[و دیگری ساکن این مسکن خواهد بود] ابن ابی الحدید می گوید: و این کلام از سوی امیرمؤمنان علیه السلام، کلام کسی است که به فراق و جدایی یقین کرده است(شرح ابن ابی الحدید ج ۱۶ ص ۵۶) از حضرت نوح علیه السلام نقل شده است که فرمود: «وَجَدْتُ الدُّنْيَا كَبَيْتٍ لَهُ بَابَانِ دَخَلْتُ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ خَرَجْتُ مِنَ الْآخَرِ» دنیا را مانند یک خانه دو دری (در دخول و در خروج) دیدم که از یک در داخل و از در دیگر خارج شدم. و این وضع و حال و برداشت نوح صفی الله و برگزیده خدا است و چگونه خواهد بود وضع و حال کسی که به دنیا تکیه و اعتماد کند و عمر گرانبها را در تعمیر و مرتب ساختن آن صرف نماید و در دستیابی به آن دین خود را از دست بدهد؟ "ظعن" به معنای "رهن" است - إلی المولود المؤمل ما لا یدرک این نامه را چنین پدری به فرزندی می نویسد که آزمند چیز هایی است که درک نمی شود امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: انسان بما هو انسان سر تا سر آرزو است که نمی تواند به آن برسد ابن ابی الحدید می گوید: مراد حضرت تنها جنس بشر بوده و نه خود امام حسن علیه السلام و هچنین سایر اوصافی که به دنبال این لفظ می آید به ایشان بعینه اختصاص ندارد(شرح ابن ابی الحدید ج ۱۶ ص ۵۶) - السالک سبیل من قد هلک این مولود به راه کسانی می رود که هلاک می شوند؛ یعنی مسیر زندگی مادی هلاکت است و اما تولد در جهان دیگر است. "هلک" لزوما معنای منفی ندارد و اساسا هلک" در نهج البلاغه در سه معنا بکار رفته است: ۱. خطبه ی ۱۶: «من أبدی صَفحَتَهُ للحقِ هَلَکَ» اگر کسی در مقابل حق قرار بگیرد هلاک می شود . در اینجا هلاکت بمعنای نابودی است. ۲. خطبه ی ۲۰۳: «إنَّ المرءَ إذا هلکَ قالَ الناسُ :ما ترکَ؟ و قالتِ الملائکةُ ما قدمَ؟» کسی که هلاک شد(مرد) مردم می گویند: چه باقی گذاشت؟ اما فرشتگان می گویند: چه پیش فرستاد؟ در اینجا هلاکت بمعنای مرگ عادی است. هلاکت خطبه ی ۱۲۱: «بعضٌ هلکَ و بعضٌ نجا» در توصیف سپاه شهدا حضرت امیر می فرماید: بعضی هلاک شدند و بعضی نجات یافتند. در اینجا هلاکت بمعنای شهادت است. - غرض الأسقام انسان در عالم مادی هدف مرض و گرفتاری است "سقیم" صفت مشبه و مصدر آن "سقم" است و جمع آن "أسقام" است."صحیح" مقابل "سقیم" قرار دارد؛"سقیم" یعنی بیماری. - و رهینة الأیام و در گِرو روزگار است @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠نامه انسان ساز‌(۲) امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه می فرماید: - و رمیة المصائب و انسان آماج مصیبت است "رمیة" از "رمی" به معنای پرتاب تیر است؛ گویی مصیب ها مانند پرتاب تیر به سوی انسان پرتاب می شود - و عبد الدنیا و انسان عبد دنیا است؛ یعنی انسان گرفتار دنیا است و آزاد نیست - و تاجر الغرور و انسان تاجر الغرور است "غرور" به معنای ضرر است؛ در حقیقت دنیا تجارتی دارد که همراه با ضرر است - و غریم المنایا و انسان همیشه از نیستی ها و نابودی ها متضرر است "منایا" به معنای نابودی ها و نبودن ها است - و أسیر الموت و انسان در چنگال مرگ است[همیشه مرگ در دنبال او است] - و حلیف الهموم و انسان هم سوگند با رنج و مصیب است "حلیف" از "حلف" به معنای سوگند است - و قرین الأحزان و انسان همسایه ی حزن است - و نصب الآفات و انسان هدف آفت ها و آسیب ها است - و صریع الشهوات و انسان به خاک افتاده شهوات است گویی انسان همواره در جدال با شهوات است و اغلب اوقات مغلوب می شود و به خاک می افتد - و خلیفة الأموات و انسان جانشین مردگان است این سخن امیرالمؤمنین علیه السلام بازگشت به "ساکن مساکن" دارد که گذشت و بدان که امیرالمؤمنین علیه السلام تاکنون هفت صفت از نفس خویش برشمرد و از صفات فرزندش چهارده صفت را برشمرد که در حقیقت بازگشت به نوع انسان دارد، پس به ازای هر یک از آنِ خویش، دو تا برای او قرار داد، پس باید در آن اندیشه روا شود @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠نامه انسان ساز(۳) امیرالمؤمنین علیه السلام فرستنده نامه را بعنوان یک پدر معرفی کرد که عمرش گذشته است و گیرنده نامه را بعنوان جوانی که چنین ویژگی هایی دارد معرفی کرد و بعد فرمود: - أما بعد اما بعد از این توضیحات - فإن فیما تبینت من إدبار الدنیا عنی و جموح الدهر علی و إقبال الآخرة إلی ما یزعنی عن ذکر من سوای و الإهتمام بما ورائی همانا گذشت دنیا و چیرگی روزگار و اقبال آخرت، مرا از یاد غیر خودم بازداشته و تمام توجه من را مصروف به آخرت کرده است امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: در موقعیتی هستم که به من اجازه نمی دهد در مورد دیگران فکر کنم و آنچه که برای من از إدبار دنیا و جموح الدهر و إقبال الآخرة مشخص شده است اجازه نمی دهد که همت خود را مصروف دیگری کنم - غیر أنی حیث تفرد بی دون هموم الناس هم نفسی، فصدفنی رأیی و صرفنی عن هوای این موقعیتی که من دارم رای من و کار من را نمایان کرده است و همین اوضاع من را از هوای نفسانی منصرف کرده است "تفرد بی دون هموم الناس هم نفسی" یعنی جزء هموم و دل مشغولی هایی که به سبب احوال مردم بر من عارض می شود - و صرح لی محض أمری تصریح کرد(پرده برداشت) از عمق کار من(وظیفه من را مشخص کرد) - فأفضی بی إلی جد لا یکون فيه لعب پس من را کشاند(هدایت کرد) به کوششی که هیچ لهو و لعبی نیست به راستی که زندگی و گذر ایام با هیچ کس شوخی ندارد و کاملا جدی است و چون جدی است، انسان باید جدی رفتار کند و بخاطر همین امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: این اوصاف مرا به کوششی هدایت کرد که بازی در آن نیست - و صدق لا یشوبه کذب و کشاند(هدایت کرد‌) به صداقتی که هیچ کذبی با آن مخلوط نیست اميرالمؤمنين علیه السلام اشاره می دارد که انسان باید با خود صادق باشد تا بتواند با دیگران نیز صادق باشد @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠نامه انسان ساز(۴) امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه می فرماید: - وجدتک بعضی، بل وجدتک کلی من تو را پاره تن خود پیدا کردم و بلکه تو را کُل خود پیدا کردم(تو خود علی هستی) عشق و محبت بجایی می رسد که گویی فقط یک نفر وجود دارد و چون یکی اند، گویا یکدیگر را نبینند، مانند حضرت یعقوب که گفته اند: «وقتی یعقوب برای دیدار یوسف به مصر آمد و یوسف را دربرگرفت، در آن حالت فریاد می زد که یوسف کجاست؟ به او گفتند: تو اینک یوسف را دربرگرفته ای، تو که بوی پیراهنش را از کنعان شنیدی، چگونه اکنون او را دربر خود نمی بینی؟ گفت: آن روز من یعقوب بودم ولی امروز یوسفم، به همین جهت آن روز بوی او می شنیدم ولی امروز او را نمی بینم زیرا هیچ کس نمی تواند خود را ببیند». - حتی کأن شیئا لو أصابک أصابنی آنقدر تو را خودم می دانم تا آنجایی که هر چیزی به تو اصابت کند، انگار به من اصابت کرده است کلمه ی "مصیبت" به آزمایش ها و مشکلات سخت گفته می شود که به انسان "اصابت" می کند و آن غیر از "مس" است؛ "مسّ" كمترين مرتبه به هم رسيدن دو چيز است که به آن "لمس" گفته می شود؛ ولي "اصابه" رسيدن جامع است که وقتی اصابت کند، دچار تزلزل می کند می گویند چگونه ممکن است که بر امام معصوم مصیبت داخل شود؛ در حالی که قرآن می فرماید: «ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ» و امام سجاد علیه السلام درپاسخ می فرماید: این آیه درباره ما نیست و درباره ما این آیه نازل شده است: «ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَهٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ»(بحار ج ۷۰ ص ۳۱۷) - و کأن الموت لو أتاک أتانی و اگر مرگ به سوی تو بیاید، گویی زندگی من را گرفته است - فعنانی من أمرک ما یعنینی من أمر نفسی پس هر چیزی که در حقیقت به تو مربوط است از امر تو، انگار به من مربوط است از امر من(امر تو امر من است) - فکتبت إلیک این حساسیت و محبت باعث شد که بنویسم نامه ای که ظاهر کننده مسیر باشد، چه من باشم و چه من نباشم(در هر دو صورت این نامه مسیر را به تو روشن می کند‌) @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠نامه انسان ساز(۵) امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه می فرماید: - یا بنی فإنی أوصیک بتقوی الله پسرکم! من تو را به تقوا توصیه می کنم امیرالمؤمنین علیه السلام "ابنی" نمی گوید و تعبیر "بنی" می آورد تا این مقصود را برساند که محبت و ارتباط عاطفی با فرزند موقعیت و سن نمی شناسد و اگر دهه ها از عمر فرزند بگذشته باشد در بَند آداب و تشریفات نمی شود: «تَسْقُطُ الْآدَابُ‏ُُِِّ بَیْنَ‏ الْأَحْبَابِ» و اما بسیاری از برخورد ها امروز همراه با تکلف و سختی ایست و همین باعث می شود که دیدار ها کم و کم تر شود - و لزوم أمره و اینکه اوامر خدا را لازم بدانی؛ یعنی باید تنها به فرمان یکی باشی - و عمارة قلبک بذکره من توصیه می کنم که قلب خود را با یاد خدا آباد و تعمیر کن؛ یعنی قلب ها دچار ویرانی و کهنگی می شوند و آن چیزی که قلب را آباد و نو می کند ذکر خداوند سبحان است - و الإعتصام بحبله و چنگ بزنی به ریسمان خداوند قرآن می فرماید بحبل الهی چنگ زنید و حبل یکی از جانب خداوند و یکی از جانب انسان ها است و حبل از جانب انسان همان ولایت است: «قالو:یا رسولَ اللهِ و من وصیُّکَ؟ قال؛هو الذی أَمَرَکُمُ اللهُ بالاِعتِصامِ بِهِ، فَقالَ :«وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ» فَقالُو:یا رسولَ اللهِ بَیٍّن لَنا هذَا الحَبْلُ؟ فَقالَ:هُوَ قَوْلُ اللهِ:«إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنْ اللّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ» فالحَبلُ مِنَ اللهِ کتابُهُ وَ الحَبلُ مِنَ النَّاسِ وَصِیِّی. - و أي سبب أوثق من سبب بینک و بین الله إن أنت أخدت به چه اتصالی و سببی محکم تر و مورد اعتماد تر از آن سببی است که بین تو و خدا قرار دارد؟ البته اگر تو آن ریسمان و سبب را حفظ کنی و ائمه هدی علیهم السلام همان سببی هستند که بین انسان و خداوند قرار دارند: «نحن السبب بینکم و بین الله» و از این رو در دعای ندبه آمده است: «أین السبب المتصل بین الأرض و السماء» - أحی قلبک بالموعظة قلبت را توسط موعظه احیاء کن امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: قلب آدمی گاهی ویران و کهنه می شود که توسط ذکر خداوند متعال آباد می گرد و گاهی نیز می میرد و توسط موعظه احیاء می شود امام جواد علیه السلام می فرماید: المومن یَحتاج إلی ثلاث خصال: توفیق من الله، و واعظ من نفسه وَ قبول ممن ینصحه» مومن به سه چیز نیاز دارد: توفیق از جانب خداوند متعال و واعظ درونی و پند پذیر بودن. و بنابراین وعظ تنها وعظ دیگران نیست و انسان گاهی لازم دارد که با خودش خلوت کند و خود را موعظه دهد و خود را مورد خطاب قرار دهد، همان که حافظ می گفت: حضوری گر همی خواهی از او غایب مشو حافظ متی ما تَلْقَ من تهوی دَعِ الدنیا و اهملها ای حافظ! اگر انسان حضور خداوند را در زندگی خود طلب دارد، نباید بخاطر جایگاه و موقعیتی که به دست می آورد از ذکر خداوند غافل شود و باید همیشه به ریسمان الهی متصل باشد - و أمته بالزهادة و بمیران قلبت را با دل نبستن به دنیا معمول آن است که گفته شود: بمیران و بعد زنده کن، حال آنکه امیرالمؤمنین علیه السلام خلاف این معمول را فرمود و شاید مقصود این است که اول خود را احیاء کن و بعد اگر علف های هرزی ایجاد شد آنها را از ریشه در بیاور - و قوه بالیقین و قلب خود را با یقین تقویت کن "علم" با "یقین" متفاوت است و یقین اثر دارد و بسیاری یقین ندارند و اما طلب کارند که چرا اثر آن را نمی بینند! - و نوره بالحکمة و با یادگیری حکمت، نورانیت قلب خود را زیاد کن - و ذلله بذکر الموت و ذلیل کن(آرام کن) قلب خود را با یاد خدا؛ یعنی اگر قلب آدمی رها شود چنان طغیان می کند که کسی نمی توان آن را آرام کند و بنابراین اگر می خواهی این قلب را رام کنی مرگ را بیاد بیاور که مرگ برای وعظ کافی است: «و كفى بالمَوتِ واعِظا» "ذلول" در مقابل "جموح" و "چموش" است @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نماز صبح و شبت سلام، و به نور در نَسَبت سلام و به خال کنج لبت سلام، که نشسته با چه ملاحتی...😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠مناجات محبین در مناجات محبین آمده است: إِلٰهِى فَاجْعَلْنا مِمَّنِ فَرَّغْتَ فُؤادَهُ لِحُبِّكَ خدایا! ما را در زمره و صف کسانی قرار بده که دل هایشان را برای عشق خودت خالی کردی؛ یعنی دل هایشان را زنده به عشق کردی اللّٰهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ قُلُوبُهُمْ مُتَعَلِّقَةٌ بِمَحَبَّتِكَ خدایا! ما را از آن جماعتی قرار بده که دل هایشان به محبت و عشق تو گره خورده باشد يَا مُنَىٰ قُلُوبِ الْمُشْتَاقِينَ، وَ يَا غَايَةَ آمَالِ الْمُحِبِّينَ ای آرزوی دل های مشتاق و ای منتهی آرزوی عاشقان اساسا دین هم که به تعبیر امام صادق علیه السلام چیزی جزء عشق و محبت نیست و دین برای حیات و زنده ساختن فرستاده شد تا آدمی را در عالم جاودانگی ببخشد، قرآن هم روی این نکته تکیه و تأکید دارد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ای اهل ایمان! اجابت و اطاعت کنید خدا را و پیامبر را چون آنها شما را به سوی چیزی می خوانند که برای شما حیات بخش است؛ یعنی آنها آمدند تا شما سرشار از عشق بشوید و سرشار از عشق که شدید، جاودانه خواهید شد و دیگر اگر مُرده هم باشید، مرده نیستید و نام و یاد تو بر زبان ها جاری ایست، بقول حافظ که گفت: چنان زندگانی کن اندر جهان که چون مرده باشی نگویند مرد و این زمانی اتفاق می افتد که عاشق باشید و عاشقانه زندگی کنید و در این صورت مرگ نخواهید داشت. هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جَریده عالم دوام ما حافظ می گوید: به خاطر عشق است که جاودانگی ما ثابت و محفوظ است؛ برخلاف بسیاری که چون خالی از عشق بودند، بی نام و نشان از این دنیا رخت بستند. @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 آزمایش سخت در دین 📍حضرت زهرا سلام الله علیها می فرماید: « الـلـهـم لـا تـجـعـل مـصـیـبـتـی فـی دیـنـی » خدایا مصیبتم را در دینم قرار نده 📍کلمه ی "مصیبت" به آزمایش ها و مشکلات سخت گفته می شود که به انسان "اصابت" می کند و آن غیر از "مس" است؛ "مسّ" كمترين مرتبه به هم رسيدن دو چيز است که به آن "لمس" گفته می شود؛ ولي "اصابه" رسيدن جامع است که وقتی اصابت کند، دچار تزلزل می کند و اگر این سختی و آزمایش در دین باشد، او را در دین متزلزل می کند. خداوند متعال از هر دو واژه استفاده کرده و می فرماید: «إن تمسسكم حسنة تسؤهم و إن تصبكم سيّئة يفرحوا بها و إن تصبروا و تتّقوا لا يضرّكم كيدهم شيئاً إنّ الله بما يعملون محيط» اگر اندکی حسنه به شما برسد آنها ناراحت می شوند و اگر سیئه فراوان به شما برسد آنها خوشحال می شوند. 📍عصر غیبت حضرت حجت علیه السلام، مصیبت های فراوانی را به دین داران روزگارش اصابت می دهد که در توصیف سختی های آن آمده: «لاحدهم أشد بقیة علی دینه من خرط القتاد فی اللیلة الظلماء أو کالقابض علی جمر الغضا» ثابت قدم بودن هر یک از آنها در دین خود، از خراشیدن خار های قتاد در تاریکی شب سخت تر است، یا مانند کسی است که آتش درخت غضا را در دست داشته باشد. هر یک از کلمات این روایت، به دین داری هر چه سخت تر در روزگار غیبت اشاره دارد؛ "قتاد" درخت بزرگ خارداری است که خار های آن مانند سوزن تیز است "ظَلماء" غیر از "ظلمات" است و آن به تاریکی مطلق در دل شب که چیزی قابل رویت نباشد، گفته می شود "غضا" نام درختی است که چوب آن مدت زیادی آتش را در خود حفظ می کند 📍در میان شب های ظَلماء و خار های قتاد، دیدن مقصد، چراغ روشنا و هدایت قلب است که این مسیر دشوار را با خار های تیزش تبدیل به گل های زیبا می کند: یا رب این کعبهٔ مقصود تماشاگه کیست؟ که مغیلانِ طریقش گل و نسرینِ من است @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا