eitaa logo
نــــــــــورنــما
2.9هزار دنبال‌کننده
112 عکس
117 ویدیو
5 فایل
نـــــــــورنــما #نورنما #امامت #مهدویت #امام_زمان #فرق_انحرافی ارتباط با مدیر کانال @aghs13 کانال ما در تلگرام https://t.me/noornama2
مشاهده در ایتا
دانلود
غیبت و حجت 🔻برخی معترض می شوند که چگونه با وجود غیبت، امکان اقامه حجت وجود دارد؟ 🔻استاد جواد جعفری در کتاب پاسخ به شبهات غیبت امام دوازدهم، پرسشگران در این زمینه را به دو گروه تقسیم نموده اند: - گروه اول آن است که عده ای شرط امام را دیده شدن و شناخته شدن چهره ی او می دانند. - گروه دوم آن است که عده ای حجیت امام را تنها زمانی محقق می دانند که امکان مراجعه ی حضوری و کسب تکلیف از امام محقق باشد. 🔻شیخ صدوق در پاسخ به گروه اول چنین استدلال می کند: «إن حال إمامنا (علیه السلام) الیوم فی غیبته حال نبی (صلی الله علیه و آله) فی ظهوره، و ذلک أنه (علیه السلام) لما کان بمکة لم یکن بالمدینة، و لما کان بالمدینة لم یکن بمکة، و لما سافر لم یکن بالحضر، و لما حضر لم یکن فی السفر، و کان (علیه السلام) فی جمیع أحواله»(📚کمال الدین و تمام النعمه ج 1 ص 167 و 168) امروز حال امام ما در غیبتش، مانند حال پیامبر اکرم در ظهورش می باشد و این از آن رو است که آنگاه که او در مکه بود در مدینه حضور نداشت و زمانی که در مدینه بود در مکه حاضر نبود و وقتی که مسافرت می کرد در شهر نبود و وقتی در شهر حضور داشت در سفر نبود، و آن حضرت در تمامی احوال در مکانی حاضر بود و از سایر اماکن غایب بود و حجت او در اماکنی که در آنجا غایب بود، ساقط نبود، امام (علیه السلام) نیز همچنین است، اگر هم غایب باشد حجتش ساقط نمی شود، کما آنکه حجت پیامبر در اماکنی که در آنجا غایب بود ساقط نبود. بنابراین حجت امام غایب با غیبت او ساقط نیست، همچنان که حجت خدای متعالی(بلا تشبیه) کما اینکه دیده نمی شود ساقط نیست: الْحَمْدُلِلّهِ الْمُتَجَلِّى لِخَلْقِه بِخَلْقِهِ، وَ الظّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ 🔻ابن ابی الحدید در ذیل عبارت فوق می گوید: و از آنجا که دلایل اثبات صانع به آشکاری آفتاب، روشن است، او علیه السلام خداوند را به این که آشکار گردید و برای خلقش تجلی کرد ستود، و این که آنان را با خلقت شان و ایجادشان بر خویشتن دلالت کرد. سپس به این سخن خویش آن را تأکید کرد: «والظاهر لقلوبهم بحجة» و نگفت: لعیونهم، زیرا خداوند نامریی است، و لیک به آن حجت های دلالت گر بر خویش، که بر ودیعه نهاد بر قلب ها آشکار است. 🔻و در پاسخ به گروه دوم مجدد شیخ صدوق می گوید: «و أما إذا استر الإمام للخوف علی نفسه بأمر الله عزوجل و کان له سبب معروف متصل به و کانت الحجة قائمة إذا کانت عینه موجوده فی عالم و بابه و سببه معروفان و إنما عدم إفتاؤه و أمره و نهیه ظاهرا و لیس فی ذلک بطلان للحجة(📚کمال الدین ج 1 ص 179 و 180) اگر امام برای خوف از جان خود به امر خدای تعالی پنهان گردد و سبب معروف و متصلی داشته باشد، حجت خدا قائم خواهد بود زیرا شخص او در عالم موجود است و نایب و وسیله معروفی هم دارد، فقط فتوا و امر و نهیش ظاهر نیست و این موجب بطلان الهی نیست....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلی الله علیک یا اباعبدالله...🏴 اللّهم‌َعجّل‌لولیڪ‌الفرج 🌱 💚🌱@noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارْتَوَى مِنْ عَذْبٍ فُرَاتٍ سُهِّلَتْ لَهُ مَوَارِدُهُ فَشَرِبَ نَهَلًا وَ سَلَكَ سَبِيلًا جَدَداً ┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ ارتوی ] به معنای سیراب شدن است؛ البته "ارتوی" به هر سیراب شدنی نمی گویند و بلکه به آن سیراب شدنی می گویند که تشنگی ندارد چون آنها از خداوند سیراب اند. [ عذب ] شیرین؛ یعنی خداوند همان چشمه ی شیرین است [ فرات ] خوشگوار، دلپسند، دلخواه [ سهلت ] این واژه از "تسهیل" به معنای آسان نمودن است [ له ] برای او [ موارد ] این واژه جمع "مورد" است و مورد به مسیری می گویند که آدمی را به آب می رساند [ نهل ] به نوشیدن یک نفس و لا جرعه گفته می شود و همینطور "نهل" به آن نوشیدنی می گویند که آدم تشنه به آب می رسد و می نوشد و به همین راحتی جدا نمی شود [ سلک ] این واژه از "سلوک" به معنای پیمودن است [ جدد ] این واژه به زمین های سخت می گویند که آدمی به راحتی فرو نمی رود و می تواند سریع در آن حرکت کند که اینجا کنایه از مسیر حق است؛ کسی که پا در مسیر حق قرار می دهد، زیر پایش محکم است و لذا فرو نمی رود و راحت می تواند سرعت و سبقت داشته باشد و بخاطر همین قرآن می فرماید: ســـارعـــــو چون مسیر حق چنین قابلیتی دارد که شما سرعت بگیرید و "جدد" همینطور به زمین های صاف و هموار گفته می شود و به همین معنا هم لطیف است که محبوبان الهی پا در مسیری قرار می دهند که ناهموار و ناهنجار نباشد چون تمام ناهمواری و ناهنجاری های انسانی به مسیری برمی گردد که انتخاب می کند و لذا در سوره حمد می خوانیم: اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ یکی از طبیبان به مریض گفته بود: شما بیمار نیستید و بلکه شما تشنه هستید و نخوردن آب به شکل یک بیماری در شما ظاهر می شود. مریض می گوید: من خود دوا خوردم و درمان شدم. و طبیب می گوید: شما با دارو درمان نشدید و بلکه با آبی درمان شدید که کنار دارو خوردید! و در عالم معنویت هم همین‌گونه است که ما تشنه ی قدرت و ثروت و شهرت هستیم؛ اما کسی که خدا را فهمیده و درک کرده باشد سیراب می شود و چنین کسی لب به آب گندیده و هر ثروتی نمی زند چون برای او هر چیزی غیر از خدا حکایت آب گندیده دارد، مانند کسی که از آبی شیرین و خوشگوار سیراب باشد، هرگز قصد آب های پلید نمی کند: چون از آن اقبال ، شیرین شد دهان سرد شد بر آدمی مُلکِ جهان یعنی از قدرت و شهرت همان گریزان و فراری هستند که یک سیراب چشمه ی زلال از آب های پلید فراری است. همانطوری که یک چشمه راه دارد و باید از راهش وارد شد تا به چشمه رسید، خدا هم چشمه دارد که برای رسیدن به آن هزار راه وجود دارد و هر هزار راه در یک دعا بنام جوشن کبیر آمده است؛ هر نام خدا یک راه برای رسیدن به خداست و چون هزار نام است، هزار راه می شود، مثل آنکه می خوانیم: یـــــا مـــحــــســــن ای کسی که احسان کننده هستی؛ یعنی یکی از راه های رسیدن به من محسن شدن و خوبی کردن است؛ تو اگر احسان کنی محسن می شوی و اگر محسن شوی با من سنخیت پیدا می کند: السِّنْخيّةُ عِلَّةُ الاِنْضِمام سنخیت عامل پیوند و پیوستگی است یا مثل آنکه می گوییم: یــــا کــــریـــم ای کسی که کریم هستی؛ یعنی یکی از راه های رسیدن به من کریم شدن است یا مثل آنکه می خوانیم: یــــا نــــور ای نور؛ یعنی یکی از راه های رسیدن به من این است که مایه ی روشنایی شوی پیمودن چنین راه هایی(محسن و کریم و نور و...) برای ما دشوار است؛ ولی برای محبوبان الهی آسان است؛ یعنی مثل یک آب خوردن دست به جیب می شوند و از همین رهگذر به او می رسند و بنابراین هرگاه دیدی که خوبی کردن برای شما سهل است، تردید نکن که محبوب خدا هستی و هر گاه دیدی گذشت کردن برای شما سهل است، تردید نکن که محبوب خدا هستی و هر گاه دیدی بخشش برای شما سهل است، تردید نکن که محبوب خدا هستی و لذا امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: راه های رسیدن به خدا برای کسی که محبوب خدا باشد، مثل آب خوردن آسان شده چون فهمیده اند که این آب زلال است و به یک باره سَر می کشند و به سرعت در این مسیر قدم می گذارند بخاطر اینکه مسیر حق بسیار سخت و محکم است و به راحتی فرو نمی رود. اللّهم‌َعجّل‌لولیڪ‌الفرج 🌱 @noornama
امشب مَلَک از زینب کبری گوید از نور دل و دیده ی طاها گوید تبریک به هم ولادت زینب را زهرا به علی، علی به زهرا گوید 🍃🌺 🍃🌺 🍃🌺 @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ بررسی روایت پیش بینی ظهور توسط مرحوم محمد دشتی(ره) ⭕️ آیا روایت حمله کردن اعراب به ایران صحیح است؟ 🎙 حجت الاسلام محمد شهبازیان
🔶 من أحب بقاءهم فهو منهم 📍هر کسی بقاء چیزی را دوست بدارد، در حقیقت از آنها به شمار می رود و همراه آنان عذاب می شود و در روز قیامت کنار آنها حاضر می شود: «أنت مع من أحببت» تو همراه کسی هستی که آن را دوست داری. ۱. دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ(ع)فَقَالَ لِي يَا صَفْوَانُ- كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنْكَ حَسَنٌ جَمِيلٌ مَا خَلَا شَيْئاً وَاحِداً- قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ قَالَ إِكَرَاءُكَ جِمَالَكَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ يَعْنِي هَارُونَ- قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا أَكْرَيْتُهُ أَشَراً وَ لَا بَطَراً- وَ لَا لِلصَّيْدِ وَ لَا لِلَّهْوِ- وَ لَكِنْ أَكْرَيْتُهُ لِهَذَا الطَّرِيقِ يَعْنِي طَرِيقَ مَكَّةَ- وَ لَا أَتَوَلَّاهُ بِنَفْسِي وَ لَكِنِّي أَبْعَثُ مَعَهُ غِلْمَانِي- فَقَالَ لِي يَا صَفْوَانُ أَ يَقَعُ كِرَاكَ عَلَيْهِمْ- قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ- قَالَ فَقَالَ لِي أَ تُحِبُّ بَقَاءَهُمْ حَتَّى يَخْرُجَ كِرَاكَ قُلْتُ نَعَمْ- قَالَ فَمَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ- وَ مَنْ كَانَ مِنْهُمْ فَهُوَ وَرَدَ النَّارَ- قَالَ صَفْوَانُ فَذَهَبْتُ وَ بِعْتُ جِمَالِي عَنْ آخِرِهَا- فَبَلَغَ ذَلِكَ إِلَى هَارُونَ فَدَعَانِي- فَقَالَ لِي يَا صَفْوَانُ بَلَغَنِي‏ أَنَّكَ بِعْتَ جِمَالَكَ- قُلْتُ نَعَمْ- فَقَالَ وَ لِمَ فَقُلْتُ أَنَا شَيْخٌ كَبِيرٌ- وَ إِنَّ الْغِلْمَانَ لَا يَقْوُونَ بِالْأَعْمَالِ- فَقَالَ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَنْ أَشَارَ عَلَيْكَ بِهَذَا- أَشَارَ عَلَيْكَ بِهَذَا مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ- قُلْتُ مَا لِي وَ لِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ- فَقَالَ دَعْ هَذَا عَنْكَ- فَوَ اللَّهِ لَوْ لَا حُسْنُ صُحْبَتِكَ لَقَتَلْتُكَ‏ صفوان جمال گفت: نزد امام کاظم رفتم، به من فرمود: ای صفوان! هر چیزت زیبا و نیک است جز یکی. گفتم: قربانت، کدام؟ فرمود: کرایه دادن شترانت به این مرد، یعنی هارون الرشید. گفتم: به خدا کرایه ندادم برای خوش گذرانی و خودنمایی، و نه شکار و بازیگری، بلکه برای راه مکه، و خود هم متصدی آن نیستم و غلامانم را با او می فرستم. فرمود: ای صفوان! آیا کرایه تو بر عهده آنها نیست؟ گفتم: چرا، قربانت. فرمود: می خواهی زنده بمانند تا کرایه تو را بدهند؟ گفتم: آری. فرمود: هر کس ماندن آنها را دوست دارد، از آنها است، و هر کس از آنها است، جهنمی است. صفوان گفت: رفتم همه شترانم را تا آخر فروختم. خبرش به هارون رسید و مرا خواست و به من گفت: ای صفوان! به من خبر رسیده که شترانت را فروختی؟ گفتم: آری. گفت: چرا؟ گفتم: پیری سالخورده ام و غلامان هم نیروی کارها را ندارند. گفت: هیهات هیهات، من می دانم کی به تو اشاره کرده به این کار، و آن موسی بن جعفر است. گفتم: مرا با موسی بن جعفر چه کار؟ گفت: این سخن را واگذار. به خدا اگر خوش رفتاری تو نبود، البته تو را می کشتم. (رجال کشی: ٣٧٣) ۲. إِنَّمَا هُوَ الرِّضَا وَ السَّخَطُ- وَ إِنَّمَا عَقَرَ النَّاقَةَ رَجُلٌ وَاحِدٌ- فَلَمَّا رَضُوا أَصَابَهُمُ الْعَذَابُ فَإِذَا ظَهَرَ إِمَامٌ عَدْلٌ فَمَنْ رَضِيَ بِحُكْمِهِ وَ أَعَانَهُ عَلَى عَدْلِهِ- فَهُوَ وَلِيُّهُ- وَ إِذَا ظَهَرَ إِمَامٌ جَوْرٌ فَمَنْ رَضِيَ بِحُكْمِهِ وَ أَعَانَهُ عَلَى جَوْرِهِ- فَهُوَ وَلِيُّهُ. امام باقر فرمود: علی می فرمود: همانا آن (یعنی حقیقت بندگی) رضا و خشم است، و جز این نبود که ناقه (ناقه صالح) را جز یک مرد، پی نکرد، اما چون دیگران راضی بودند به همه عذاب رسید. چون امام عادلی پدیدار شود، هر کس به حکم او راضی باشد و او را در اجرای عدل یاری دهد، دوست و وابسته او می شود. و چون پیشوای ستم و ناحق پدید شود، هر کس به حکم او راضی باشد و او را در جور و ستمش یاری بدهد، وابسته و دوست او می گردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انگار نه انگار که ازت دو تا دنده شکسته بین در و دیوار...💔 🏴 •••✾•🌿🌺🌿•✾••• @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خطر بهائیت❌ 🔹خانم ضیایی، قبلا بهایی بود و الان چند سالی هست که از این فرقه جداشده و به دین اسلام درآمد و با این تصمیم از خانواده‌ی خود حتی همسر و فرزندانش کاملا جداشد. 🔹توضیحاتی میده درباره اینکه نفوذ این فرقه تا کجا هست؟! در حوزه‌های اقتصادی دخالت مستقیم دارند و در شغل‌هایی چون شرکت‌های دارویی، عینک سازی، مواد شوینده و لوازم یدکی و همچنین در بازار سکه و دلار تسلط کامل دارند و کلا هرجا که ثروتی هست یکی از سران این فرقه اونجا نقش مهمی داره! @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠نامه انسان ساز(۱) امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه ۳۱ نهج البلاغه می فرماید: - من والد الفان، المقر للزمان، المدبر العمر، المستسلم للدنیا، الذام الدنیا از پدر فانی، اعتراف دارنده به گذشت زمان، زندگی را پشت سر نهاده که در سپری شدن دنیا چاره ای ندارد و مذمت کننده دنیا امیرالمؤمنین علیه السلام تسلیم دنیا نشده است؛ اما نمی تواند با دنیا در گذشت عمر مبارزه کند، همانطور که مرگ به پیامبر نزدیک بود و ایشان تسلیم مرگ بودند: «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» - الساکن المساکن الموتی پدر تو در مساکن مردگان ساکن است امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: همین بازار و خانه ها روزی مساکن مردگان بودند که اکنون در زیر خاک هستند و در حال حاضر من ساکن این خانه ها و بازار ها هستم و به راستی که مرگ به انسان ثابت می کند که تنها است و هیچ است! - و الظاعن عنها غدا و من فردا کوچ کننده هستم[و دیگری ساکن این مسکن خواهد بود] ابن ابی الحدید می گوید: و این کلام از سوی امیرمؤمنان علیه السلام، کلام کسی است که به فراق و جدایی یقین کرده است(شرح ابن ابی الحدید ج ۱۶ ص ۵۶) از حضرت نوح علیه السلام نقل شده است که فرمود: «وَجَدْتُ الدُّنْيَا كَبَيْتٍ لَهُ بَابَانِ دَخَلْتُ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ خَرَجْتُ مِنَ الْآخَرِ» دنیا را مانند یک خانه دو دری (در دخول و در خروج) دیدم که از یک در داخل و از در دیگر خارج شدم. و این وضع و حال و برداشت نوح صفی الله و برگزیده خدا است و چگونه خواهد بود وضع و حال کسی که به دنیا تکیه و اعتماد کند و عمر گرانبها را در تعمیر و مرتب ساختن آن صرف نماید و در دستیابی به آن دین خود را از دست بدهد؟ "ظعن" به معنای "رهن" است - إلی المولود المؤمل ما لا یدرک این نامه را چنین پدری به فرزندی می نویسد که آزمند چیز هایی است که درک نمی شود امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: انسان بما هو انسان سر تا سر آرزو است که نمی تواند به آن برسد ابن ابی الحدید می گوید: مراد حضرت تنها جنس بشر بوده و نه خود امام حسن علیه السلام و هچنین سایر اوصافی که به دنبال این لفظ می آید به ایشان بعینه اختصاص ندارد(شرح ابن ابی الحدید ج ۱۶ ص ۵۶) - السالک سبیل من قد هلک این مولود به راه کسانی می رود که هلاک می شوند؛ یعنی مسیر زندگی مادی هلاکت است و اما تولد در جهان دیگر است. "هلک" لزوما معنای منفی ندارد و اساسا هلک" در نهج البلاغه در سه معنا بکار رفته است: ۱. خطبه ی ۱۶: «من أبدی صَفحَتَهُ للحقِ هَلَکَ» اگر کسی در مقابل حق قرار بگیرد هلاک می شود . در اینجا هلاکت بمعنای نابودی است. ۲. خطبه ی ۲۰۳: «إنَّ المرءَ إذا هلکَ قالَ الناسُ :ما ترکَ؟ و قالتِ الملائکةُ ما قدمَ؟» کسی که هلاک شد(مرد) مردم می گویند: چه باقی گذاشت؟ اما فرشتگان می گویند: چه پیش فرستاد؟ در اینجا هلاکت بمعنای مرگ عادی است. هلاکت خطبه ی ۱۲۱: «بعضٌ هلکَ و بعضٌ نجا» در توصیف سپاه شهدا حضرت امیر می فرماید: بعضی هلاک شدند و بعضی نجات یافتند. در اینجا هلاکت بمعنای شهادت است. - غرض الأسقام انسان در عالم مادی هدف مرض و گرفتاری است "سقیم" صفت مشبه و مصدر آن "سقم" است و جمع آن "أسقام" است."صحیح" مقابل "سقیم" قرار دارد؛"سقیم" یعنی بیماری. - و رهینة الأیام و در گِرو روزگار است @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠نامه انسان ساز‌(۲) امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه می فرماید: - و رمیة المصائب و انسان آماج مصیبت است "رمیة" از "رمی" به معنای پرتاب تیر است؛ گویی مصیب ها مانند پرتاب تیر به سوی انسان پرتاب می شود - و عبد الدنیا و انسان عبد دنیا است؛ یعنی انسان گرفتار دنیا است و آزاد نیست - و تاجر الغرور و انسان تاجر الغرور است "غرور" به معنای ضرر است؛ در حقیقت دنیا تجارتی دارد که همراه با ضرر است - و غریم المنایا و انسان همیشه از نیستی ها و نابودی ها متضرر است "منایا" به معنای نابودی ها و نبودن ها است - و أسیر الموت و انسان در چنگال مرگ است[همیشه مرگ در دنبال او است] - و حلیف الهموم و انسان هم سوگند با رنج و مصیب است "حلیف" از "حلف" به معنای سوگند است - و قرین الأحزان و انسان همسایه ی حزن است - و نصب الآفات و انسان هدف آفت ها و آسیب ها است - و صریع الشهوات و انسان به خاک افتاده شهوات است گویی انسان همواره در جدال با شهوات است و اغلب اوقات مغلوب می شود و به خاک می افتد - و خلیفة الأموات و انسان جانشین مردگان است این سخن امیرالمؤمنین علیه السلام بازگشت به "ساکن مساکن" دارد که گذشت و بدان که امیرالمؤمنین علیه السلام تاکنون هفت صفت از نفس خویش برشمرد و از صفات فرزندش چهارده صفت را برشمرد که در حقیقت بازگشت به نوع انسان دارد، پس به ازای هر یک از آنِ خویش، دو تا برای او قرار داد، پس باید در آن اندیشه روا شود @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠نامه انسان ساز(۳) امیرالمؤمنین علیه السلام فرستنده نامه را بعنوان یک پدر معرفی کرد که عمرش گذشته است و گیرنده نامه را بعنوان جوانی که چنین ویژگی هایی دارد معرفی کرد و بعد فرمود: - أما بعد اما بعد از این توضیحات - فإن فیما تبینت من إدبار الدنیا عنی و جموح الدهر علی و إقبال الآخرة إلی ما یزعنی عن ذکر من سوای و الإهتمام بما ورائی همانا گذشت دنیا و چیرگی روزگار و اقبال آخرت، مرا از یاد غیر خودم بازداشته و تمام توجه من را مصروف به آخرت کرده است امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: در موقعیتی هستم که به من اجازه نمی دهد در مورد دیگران فکر کنم و آنچه که برای من از إدبار دنیا و جموح الدهر و إقبال الآخرة مشخص شده است اجازه نمی دهد که همت خود را مصروف دیگری کنم - غیر أنی حیث تفرد بی دون هموم الناس هم نفسی، فصدفنی رأیی و صرفنی عن هوای این موقعیتی که من دارم رای من و کار من را نمایان کرده است و همین اوضاع من را از هوای نفسانی منصرف کرده است "تفرد بی دون هموم الناس هم نفسی" یعنی جزء هموم و دل مشغولی هایی که به سبب احوال مردم بر من عارض می شود - و صرح لی محض أمری تصریح کرد(پرده برداشت) از عمق کار من(وظیفه من را مشخص کرد) - فأفضی بی إلی جد لا یکون فيه لعب پس من را کشاند(هدایت کرد) به کوششی که هیچ لهو و لعبی نیست به راستی که زندگی و گذر ایام با هیچ کس شوخی ندارد و کاملا جدی است و چون جدی است، انسان باید جدی رفتار کند و بخاطر همین امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: این اوصاف مرا به کوششی هدایت کرد که بازی در آن نیست - و صدق لا یشوبه کذب و کشاند(هدایت کرد‌) به صداقتی که هیچ کذبی با آن مخلوط نیست اميرالمؤمنين علیه السلام اشاره می دارد که انسان باید با خود صادق باشد تا بتواند با دیگران نیز صادق باشد @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠نامه انسان ساز(۴) امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه می فرماید: - وجدتک بعضی، بل وجدتک کلی من تو را پاره تن خود پیدا کردم و بلکه تو را کُل خود پیدا کردم(تو خود علی هستی) عشق و محبت بجایی می رسد که گویی فقط یک نفر وجود دارد و چون یکی اند، گویا یکدیگر را نبینند، مانند حضرت یعقوب که گفته اند: «وقتی یعقوب برای دیدار یوسف به مصر آمد و یوسف را دربرگرفت، در آن حالت فریاد می زد که یوسف کجاست؟ به او گفتند: تو اینک یوسف را دربرگرفته ای، تو که بوی پیراهنش را از کنعان شنیدی، چگونه اکنون او را دربر خود نمی بینی؟ گفت: آن روز من یعقوب بودم ولی امروز یوسفم، به همین جهت آن روز بوی او می شنیدم ولی امروز او را نمی بینم زیرا هیچ کس نمی تواند خود را ببیند». - حتی کأن شیئا لو أصابک أصابنی آنقدر تو را خودم می دانم تا آنجایی که هر چیزی به تو اصابت کند، انگار به من اصابت کرده است کلمه ی "مصیبت" به آزمایش ها و مشکلات سخت گفته می شود که به انسان "اصابت" می کند و آن غیر از "مس" است؛ "مسّ" كمترين مرتبه به هم رسيدن دو چيز است که به آن "لمس" گفته می شود؛ ولي "اصابه" رسيدن جامع است که وقتی اصابت کند، دچار تزلزل می کند می گویند چگونه ممکن است که بر امام معصوم مصیبت داخل شود؛ در حالی که قرآن می فرماید: «ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ» و امام سجاد علیه السلام درپاسخ می فرماید: این آیه درباره ما نیست و درباره ما این آیه نازل شده است: «ما أَصابَ مِنْ مُصِیبَهٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ»(بحار ج ۷۰ ص ۳۱۷) - و کأن الموت لو أتاک أتانی و اگر مرگ به سوی تو بیاید، گویی زندگی من را گرفته است - فعنانی من أمرک ما یعنینی من أمر نفسی پس هر چیزی که در حقیقت به تو مربوط است از امر تو، انگار به من مربوط است از امر من(امر تو امر من است) - فکتبت إلیک این حساسیت و محبت باعث شد که بنویسم نامه ای که ظاهر کننده مسیر باشد، چه من باشم و چه من نباشم(در هر دو صورت این نامه مسیر را به تو روشن می کند‌) @noornama