eitaa logo
نــــــــــورنــما
2.8هزار دنبال‌کننده
112 عکس
118 ویدیو
5 فایل
نـــــــــورنــما #نورنما #امامت #مهدویت #امام_زمان #فرق_انحرافی ارتباط با مدیر کانال @aghs13 کانال ما در تلگرام https://t.me/noornama2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با سلام این کانال تازه تأسیس است و در در زمینه مهدویت و نقد فرق انحرافی مهدویت فعالیت خواهد کرد. از همراهی شما بسیار ممنونم 🌹
واژه شناسی مهدویت "مهدویت" مصدر جعلی است که شامل تمام مباحثی می شود که درباره ی امام زمان مطرح می شود. ضرورت طرح و بحث از مباحث مهدوی در طول تاریخ و گذشت زمان عاملی بنام پیشرفت فناوری باعث می شود که ضرورت ها حذف بشوند و یا تغییر پیدا بکنند. شهید مطهری در این باره حرارت بدن مرغ را مثال می زند که در گذشته برای اینکه یک تخم مرغی تبدیل به جوجه بشود نیاز به حضور و حرارت بدن مرغ بود و امروزه این ضرورت با پیشرفت فناوری حذف شده است. در واقع می گویند: نسل آینده پا بر شانه های نسل گذشته می گذارد و فراتر از آنچه که نسل گذشته می دیده است را می بیند. اما آیا روزی بوده است که انسان ها بنابر فطرت خود دنبال عدالت و منجی نباشند؟ روزی بوده است که پا بر شانه های نسل گذشته بگذارد و عالمی سراسر برابری و عدالت ببیند؟ با نگاه به اندیشه های ایجاد شده در طی سالیان گذشته به اسامی مختلفی برمی خوریم که هر کدام با خلق نظریه ای مدعی رهانیدن انسان ها از وضعیف فعلی به سمت وضعیت مطلوب هستند، این نظریه ها اگرچه بعضا خاستگاه دینی و مذهبی ندارند ولی هر کدام از خاکستر حادثه ای هولناک پدید آمده اند و تا امروز هم این سیر ادامه دارد. بنابراین مهدویت و یا بطور عام عدالت در هر زمانی بعنوان یک اصل ضروری وجود داشته است و کماکان وجود دارد، با این تفاوت که در مصداق هر گروه و فرقه ای به سمت نقطه ای متمایل شده است. و حتی کسی که مدعی انکار خدا و دین و دیانت است نمی تواند مدعی بشود که خودش در این باره خالی از هرگونه مسلکی است. از این رو مقام معظم رهبری می گویند: مردم بیش از آنکه امام زمان را مصداقا بشناسند، عدالت او را می شناسند و سِر تاکید روایات بر روی عدالت از همین باب است که بیشتر مردم از ظلم رنج برده اند و از این رنجش است که به سوی هر جایی مسیر می پیمایند تا راه نجاتی برای خود بیابند. ... تاسعهم القائم الذی یملأ الله عزوجل به الأرض نورا بعد ظلمتها و عدلاً بعد جورها و علما بعد جهلها نهمی آنها قائم است که خدای بزرگ به واسطه ی او زمین را پس از تاریکی پر از نور، و پس از ستم پر از عدل و پس از نادانی و جهالت پر از علم خواهد نمود. منتخب الأثر ج 2 ص 11
هر_که_تاریخ_را_شناخت_آینده_را_شناخت نگاه_به_گذشته_نگاه_به_آینده_است هر کس وقایع گذشته را بداند و بداند چه عاملی باعث ایجاد حکومت ها و از بین رفتن آنها شد، آینده را هم خواهد شناخت... و اینگونه نیست امیرالمومنین به هیچ و پوچ نقلی از تاریخ بکند بلکه مقصود ایشان رساندن به آینده است و اینکه بفرماید دو عامل باعث سقوط حکومت عثمان شد و این دو عامل قانون خداست که در هر کجایی که باشد باعث سقوط حکومت ها می شود که عبارت است از عامل استبداد و عامل فغان و خروش مردم. حلقه ی سوم ص__160____161 امیرالمومنین می فرمایند: «إن من صرحت له العبر عما بین یدیه من المثلاث حجزته التقوی عن تقحم الشبهات» یک گذشته ای را امام در نظر گرفتند، یک زمان حالی را، و یک آینده را. آنچه مضمون خیلی ساده ی امام است، این است که هر کس که عبرت ها، بتوانند برای او آینه ی ناراحتی ها و بلیه ها و خطرات کنونی باشد، این چنین آدمی بر اثر حش هوشیاری و بیداری و آگاهی، دچار این خطرها هرگز نخواهد شد. چه شد مضمون جمله؟ عبرت ها آیینه ای باشند برای او که بتوانند وضع زمان حاضر او را در مقابلش به او بنمایانند. عبرت برای گذشته است. آنچه که در گذشته انجام گرفته. وقتی شما با نظر دقت در آن نگریستید، وقتی سعی کردید که آن گذشته را درست بفهمید، تحلیل بکنید، همان ماجرایی که تا حالا برای شما گذشته محسوب می شد، از حالا برای شما یک عکسی، یک انعکاسی، یک تصویری از وضع حال شما و وضع آینده ی شماست. حلقه ی سوم ص_181 امیرالمومنین می گوید: آقا به گذشته ی بشریت نگاه بکنید آنچه که در گذشته دیدید تکرار نکنید، هر کس به گذشته ی تاریخ نظر کند و از آن پند بگیرد، عقوبت ها و مثوبت های، گذشته را تفسیر و تحلیل بکند، و چه عقوبت ها و چه مثنویت ها را بشناسد، از آنچه موجب عقوبت است بپرهیزد و به آنچه موجب مثنویت است رو آورد، هرگز در چاه نمی افتد. این یک قانون است. یک قانونی است که خود، به معنای توجه دادن به قوانین تاریخ است. حلقه ی سوم ص___190 بیانیه گام دوم انقلاب را باز کنیم، خطاب جوانان هستند، مسیر، مسیر جهاد است، هدف : نزدیک کردن طلوع خورشید (امام زمان) است، چه باید بکنیم : «برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت» ، اگر از آن غافل شود چه می شود؟ «دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. دشمنان انقلاب با انگیزه‌ای قوی، تحریف و دروغ‌پردازی درباره‌ی گذشته و حتّی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همه‌ی ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیاده‌نظامش نمیتوان شنید» چقدر این عبارات مقام معظم رهبری دقیق هستند، به این می گویند جنگ شناختی، دشمن ابتدا می آید تخریف کند می بیند فایده ای ندارد، رو به تحریف مفاهیم اسلامی می آورد و در این مسیر بشدت کار می کند که شما نگاه به گذشته نکنی. آیت الله جوادی آملی می فرمایند : ما هم زمان باید به سه چیز هم زمان توجه داشته باشیم. 1_توجه به گذشته 2_توجه به زمان حال 3_توجه به آینده کمال حرکت هر انسانی منوط به این سه توجه است. (صورت و سیرت انسان در قرآن ص90) این یک بحث کلیدی است. این توجه به گذشته یعنی توجه به مجموع هستی گذشته. ایشان می فرمایند :انس با گذشته، حضور در حال، نظر به آینده. ما شیعیان انس ما به گذشته خیلی خوبه مثل واقعه ی کربلا بخاطر این انس چقدر رفتارهای ما تنظیم می شود. عاشورا یک روز بود در مقابلش باید یک روز هم در آینده داشته باشیم که به اون توجه بکنیم که این سه روز هم دیگر رو کامل می کنند. 👇
از_حکومت_نبوی(گذشته)_تا حکومت_مهدوی(آینده) از_عدالت_نبوی_تا_عدالت_مهدوی پیامبر وارد مدینه شد تا این نظام را سر پا و کامل کند و آن را برای ابد در تاریخ، بعنوان نمونه بگذارد تا هر کسی در هر جای تاریخ _از بعد خودش تا قیامت_ توانست مثل آن را بوجود بیاورد و در دل ها شوق ایجاد کند تا انسان ها به سوی چنان جامعه ای بروند، البته ایجاد چنین جامعه ای بروند.... حلقه دوم ص___ 34 از شاخصه های حکومت نبوی «عدالت» است. حلقه دوم ص___ 33 وقتی در جامعه ای که هنوز یاد حکومت رسول الله در خاطره ی آن زنده است، وقتی در میان مردمی که هنوز آهنگ عدالت پیغمبر تمام آفاق و گوشه و کنارهای آن را گرفته است، در میان آن امتی که تشکیلش با عدل و داد و برابری و بی طبقاتی و اداره اش با تساوی کامل مردمی و انسانیت کامل بوده است، یک حاکم و زمامداری پیدا بشود که آن برابری را، آن عدالت را بر هم بزند، مردمی که آن وضع را دیده اند، این را تحمل نمی کنند. چرا در دنیا تحمل وضع بد و نابرابری و اختلاف طبقاتی و ظلم زیاد دیده می شود؟ این بر اثر آن است که مردم وضعی که در آن انسان عزیز باشد، برابری و عدالت استوار باشد، ندیده اند، خبر ندارند. در تاریخ زیاد دیدیم مردمی را که زیر بار بدتر از عثمان رفته اند و رنجی بزرگ تر از رنج او را تحمل کرده اند، اما در زمان عثمان این امکان پذیر نبود. برای خاطر اینکه در زمان عثمان، مردم عدل نبوی و حکومت اسلامی را دیده بودند، این بود که همان ظلمی که عثمان می کرد، برای مردم قابل تحمل نبود... اما افرادی که بعد عثمان آمدند، اول کاری که کردند، خاطره ی عدل اسلامی را از ذهن ها شستند و زدودند... حلقه سوم ص___ 144 درصورتی که مردم اگر از آن جامعه ی نمونه با خبر شوند تشنه و منتظر عدالت می شوند و منتظر عدالت امام زمان می شوند و دیگر وضع حاضر را تحمل نخواهند کرد.. اساسا جواب سوالی که پرسیده می شود که چرا بیشترین تاکید در روایات نسبت به امام زمان برای «عدالت» امام زمان شده است؟ چون بیشترین رنج را مردم از ظلم و ستم برده اند(ما منتظریم: خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای/ ص 41) بخاطر همین مردم بیشتر منتظر عدالت مهدوی هستند(ما منتظریم: خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای/ ص40) و این را مردم نمی فهمند مگر آنکه از عدالت مهدوی از عدالت نظام اسلامی آگاه بشوند. لذا می بینیم که دشمن چنین هجمه ی عظیمی علیه اسلام ساخته است، آنها نمی خواهند مردم درکی از عدالت و معنویت حقیقی داشته باشند، به عبارت دیگر می‌خواهند از وضع موجود راضی باشند و دنبال وضع مطلوب نباشد! و در عین حال نگاهی به گذشته نکنند، نگاهی به عدالت نبوی نداشته باشند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام زمان در غیبت(۱) ✍️تضاد جذابی که در خورشید نهفته است و بزرگان برای تقریب ذهن مخاطب به مطلب، از این نوع تضاد خورشید بهره گرفته اند، بین "شدت ظهور" و با "عدم رویت" آن است، یعنی با وجود اینکه خورشید شدت ظهور بالایی دارد ولی رویت آن ممکن نیست و حجابی به نام نور برای خورشید وجود دارد که نمی گذارد چشم انسان در آن نفوذ بکند: «الحجاب، الستر و كل ما احتجب به. كل ما حال بين شيئين حرز يكتب فيه شي‏ء و يلبس وقاية لصاحبه في زعمهم من تأثير السلاح او العين أو غير ذلك حجاب الشمس: ضوءها». در حقیقت این تضاد اینگونه بیان می شود که خورشید با وجود شدت ظهوری که دارد پنهان است و یک نکته ی لطیفی که برخی به آن توجه داده اند این است که می گویند: ممکن است گاهی چیزی بسیار نزدیک و واضح باشد اما انسان از دیدن آن عاجز باشد، مانند نزدیکی مردمک چشم به چشم انسان که باعث می شود انسان نتواند مردمک خود را ببیند. گفته اند: عاشق و معشوق نیز چنین اند و چون یکی اند، گویا یکدیگر را نبینند‌: «وقتی یعقوب برای دیدار یوسف به مصر آمد و یوسف را دربرگرفت، در آن حالت فریاد می زد که یوسف کجاست؟ به او گفتند: تو اینک یوسف را دربرگرفته ای، تو که بوی پیراهنش را از کنعان شنیدی، چگونه اکنون او را دربر خود نمی بینی؟ گفت: آن روز من یعقوب بودم ولی امروز یوسفم، به همین جهت آن روز بوی او می شنیدم ولی امروز او را نمی بینم زیرا هیچ کس نمی تواند خود را ببیند». و اعجاب انگیز تر در خورشید این است که خودش دیده نمی شود، ولی به اجسام قدرت دیده شدن می بخشد؛ زیرا اجسام رنگی برای خود ندارند که دیده شوند و بلکه رنگ ها به لطف خورشید و در اثر خصوصیتی که خود دارند، پدیدار می شوند.
امام زمان در غیبت‌(۲‌) ✍️طبق روایات، اهل بیت همچون ستارگان آسمان هستند که مایه ی امنیت اهل زمین اند و چون ستاره ای پنهان شود ستاره ی دیگری ظاهر می شود... عرب وقتی می خواهد از هدایت‌گری کسی سخن بگوید به مثال ستاره روی می آورد: «نجوم یهتدی بهم إذا ما إخو الغمرات فی الظلما حارا» ستارگانی که بواسطه ی آنها راه را پیدا می کنند، هنگامی که تاریکی همه جا را فرا می گیرد. "نجم" هم به ستاره اطلاق می گردد و هم به گیاه، عرب وقتی می گوید: «نجم» روییدن و پیدا شدن را قصد می کند کما اینکه ستاره چون بعد آنکه از دیده ی انسان مخفی ایست طلوع می کند. و امام زمان را به همین اعتبار "النجم الهادی" یعنی ستاره ی راهنما خوانده اند. ✍️کلمات دیگری که از آن ستاره اراده می شود: "خنس" و "کنس" است و امام زمان را به این کلمات خوانده اند از باب آنکه مانند ستاره ی تابان در تاریکی شب آشکار می شود که چشم به دیدار او روشن می شود. و در حقیقت "خنس" ستارگانی هستند که بازگشت دارند و از ریشه ی "خنس" به معنای تأخیر گرفته شده و "کنس" یعنی سیاراتی که زیر نور خورشید مخفی هستند. سیارات و ستارگانی درخشان ولی در کنار نور خورشید پنهان !
امام زمان در غیبت(۳) 🔻در روایت آمده است: «انما منزلة الامام في الارض بمنزلة القمر في السماء و في موضعة هو مطلع علي جميع الاشياء كلها» جز اين نيست كه جايگاه امام عليه السلام در زمين به منزله ماه در آسمان است و او در جايگاه خود از همه اشياء مطلع و آگاه است. هر موجودی و مخلوقی شیء است و انسان نیز شیء است و امام به مثال ماه است که از همه ی رویداد ها و اشیاء اطلاع دارد. 🔻در دعایی از امام رضا علیه السلام نقل شده است: «و علیک الناظرة علی بریتک و شاهدک علی عبادک» ✍️"شاهد" صفت خود شخص است و اما "ناظر" صفت چشم است و عرب برای چشم توصیف شاهد را نمی آورد چون شاهد از شهود می آید که نیازمند ادراک است و ادراک وصف نفس و روح است نه چشم. اما اینکه در مورد نظارت فرمود: «بریتک» ولی در مورد شهادت فرمود: «عبادک» شاید از این باب است که در روایات، ائمه علیهم السلام شاهدان این امت معرفی شده اند ولی بر همه عالم نظارت هم دارند، و می تواند این تفاوت در عبارت باشد زیرا گاهی عباد به معنای مخلوق می آید که شرح آن را در کتاب هدایة السالکین آمده است. 🔻امام زمان می فرماید: «فإنا نحیط علما بأنبائکم و لا یعزب عنا شیء من أخبارکم» ✍️میان اهل لغت فرق است بین "نبأ" و "خبر" و اگرچه بسیار نزدیک به هم هستند اما دارای تفاوت هستند و "نبأ" خبر مهمی است که کسی از آن خبر نداشته و در قرآن غالبا به قصص انبیاء و موارد مهم اطلاق شده است، و اما "خبر" اینگونه نیست. و روایت می فرماید: ما به تمامی ریز و درشت زندگی شما احاطه داشته و می‌دانیم. "یعزب" نیز معنای پوشیدگی دارد و یعنی اخبار شما از ما پوشیده نیست. 🔻آنچه که آوردیم بخش کوچکی از مستنداتی است که از آگاهی امام نسبت به احوال و اخبار حکایت دارد که آیت الله اصفهانی این روایات را اینگونه جمع‌بندی می کند و می گوید: در حضور و غیبت امام فرقی نیست زیرا او بینا و شنوا است چنان که در زیارت آن حضرت که از ایشان وارد شده آمده است و هیچ چیز ار احوال و رفتار مردم بر امام پوشیده نیست، چنان که در روایات مستفیض بلکه متواتر بصراحت بیان شده، بلکه این مطلب از امور قطعی است و دیوار و کوه و پرده بین امام و احدی از خلق، حائل و مانع نیستند، چنان‌که در روایات آمده(📚مکیال المکارم ج 2 ص 302)
امام زمان در غیبت(۴) ✍️با وجود اینکه در شمارش موارد گذشته بیان نمودیم که حضرت از احوال و اخبار با خبر است، ولی ذات خود همین غیبت نیز برای انسان آفریننده ی هوشیاری و خود مراقبتی است. 🔻سید مرتضی می گوید‌: شیعه وقتی می داند امام غایبی دارد که هر لحظه ممکن است ظهور کند، در هر حالی منتظر باز شدن دست امام است و نیز از تأدیب امام می ترسد، از زشتی و گناهان به خاطر بدی آنان در نزد امام دوری می کند، بسیاری از واجبات را انجام می دهد، پس غیبت امام در نظرش مثل این است که او در شهری و امام در شهر دیگری است فیکون حال غیبة کحال کونه فی بلد آخر. و چه بسا در زمان غیبت توجه اش بیشتر است، چون علیرغم غیبت امام، احتمال می دهد که حضرت[هر لحضه] همراه او و در کنار او در شهر او باشد لأنه مع غیبته یجوز أن یکون معه فی بلده و فی جواره (📚الغیبه ی شیخ طوسی / صفحه ی 237)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معرفت امام(۱) ۱. مفهوم معرفت: 🔻علامه ی مجلسی می گوید: «معرفت عبارت است از درک کردن چیزی به صفات و آثار آن به گونه ای که اگر به آن دست یابد، بداند که همان است و در مقابلش انکار قرار دارد که به معنای ندانستن درک فوق الذکر است»(بحار ج ۱ص۶۵۱) 🔻آیت الله جوادی آملی می گوید: «معرفت (مصدر عرف) به معناي اطلاع يافتن از چيزي و علم پيدا كردن به خصوصيات و آثار آن است... معرفت يعني تميز دادن شي ء از غير خودش»(ادب فنای مقربان ج ۴) 🔻صاحب کتاب منازل السائرین می گوید: «معرفت ادراک حقیقت یک شیء به ذات و صفات آن است بدان گونه که در عینیت خارجی چنان است» ۲. مصادیق معرفت امام: 🔻پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید «معرفة الإمام... بنعته و صفته و اسمه» امام رو باید در دو حیطه شناخت: ۱. اسم ۲. خصوصیات و ویژگی ها، اما آیا فرقی بین نعت و صفت است؟ 🔻امام موسی بن جعفر(علیه السلام) می فرماید: «من شكّ في أربعةٍ فقد كفرَ بجميعِ ما أنزلَ اللّه عزّ و جلّ، أحدُها: معرفةُ الامام في كلِّ زمانٍ و أوانٍ بشخصهِ و نعتِه» (📚بحار /ج ۳۱ ص ۶۵۸) اگر در چهار مطلب کسی شک داشته باشد ، بجمیع آن چیزی که خداوند متعال نازل کرده است کافر شده: اولی شناخت ویژگی ها و شخص امام است در هر زمانی برای خودش امامی دارد. 🔻 آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی حیطه ی شناخت امام را در دو جهت دانسته است: ۱.شناخت نام و نسب شخص امام ۲.شناخت صفات و ویژگی های او (📚مکیال المکارم ج ۲ ب ۸) 🔻شهید مطهری در یادداشت ها از این دو مورد اینگونه یاد می کنند و یک مورد دیگر نیز می افزاید: ۱. شناخت به شخص(نام و نسب) ۲. شناخت شخصیت(خصوصیات) ۳. شناخت برنامه ۳. عدم عذر و بهانه در نشناختن امام: 🔻امام على عليه السلام فرمود : عَلَيْكُمْ بِطاعةِ مَنْ لا تُعْذَرونَ بِجَهالَتِهِ . بر شما باد اطاعت از كسى كه در نشناختنش عذرى نداريد.(📚نهج البلاغة : الحكمة ۱۵۶) امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «لایعذر الناس حتی یعرف امامهم» ۴. ایمان بدون معرفت به امام میسر نیست: 🔻در روایت آمده است‌: ...ققلت : یا رسولَ اللهِ و هل یکونَ ایمانٌ بهم بِغَیرِ مَعرِفَةٍ بِأَسمائِهِم و أنسابِهِم؟ فقال : لا سلمان(📚منتخب الاثر ج ۲ ص ۸۸) 🔻امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مَن عَرَفَنا كانَ مُؤمنا» (📚کافی) هر كه ما را بشناسد مؤمن است 🔻امام باقر(علیه السلام) می فرماید: «لا یکون العبد مُؤمنا حَتى يَعْرف الله وَ رَسوله وَ اَلْأَئِمة كلهم وَ إمام زمانه»(📚کافی ج 1) بنده خدا مومن نباشد تا آنكه خدا و رسولش و همه ائمه و امام زمانش را بشناسد.
معرفت امام(۲) من مات و لم يعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیه ۱. عصاره ی زندگی 🔻قرآن وقتی از مرگ سخن می گوید، از واژه "ذائقة" کمک می گیرد: «کل نفس ذائقة الموت» که انسان با مرگ ثمره ی زندگی خودش را می چشد: «کما تعیشون تموتون» و این دقت قرآن است که نتیجه زندگی انسان را با همین واژه متوقف در این دنیا نمی داند. بنابراین اگر کسی در گمراهی زندگی کند نتیجه ی آن نیز مرگ گمراهانه است: «یعیشون جهالا و یموتون ضلالا».آیت الله جوادی آملی همین معنا را در کتاب موجود موعود متذکر می شوند. ۲. مقصود از مرگ جاهلی 🔻درباره ی روایت «من مات و لم يعرف امام زمانه، مات ميتة جاهلية» شخصي از امام صادق عليه السلام سؤال مي‌كند که منظور از جاهليت، جهل مطلق و نسبت به همه چيز است يا فقط نشناختن امام است؟ حضرت در پاسخ مي‌فرمايند: «جاهلية كفر و نفاق و ضلال» - ضلال: من لم يعرفنا و لم ینکرنا کان ضالاً - کفر: من أنکرنا کان کافرا آیت الله جوادی آملی می گوید: كافر، حق برايش روشن است ولي ايمان نمي آورد و منافق در ظاهر آن را مي پذيرد و در باطن منكر است - مومن: من عرفنا کان مومنا ۳. غیبت و معرفت 🔻کسی که در عصر غیبت بتواند به امام زمان خود معرفت داشته باشد، این معرفت بمنزله ی مشاهده است «ان اهل زمان غیبته القائلین بإمامته و المنتظرین لظهوره أفضل من أهل کل زمان، لإن الله تبارک و تعالی أعطاهم من العقول و الأفهام و المعرفة ما صارت به الغیبة عندهم بمنزلة المشاهدة»(📚کمال الدین /ج 2 ص 588) مشاهده نیز صفت خود شخص است و به ادراک شخصی بازمی گردد و بنابراین صفت چشم نیست. ۴. منافات غیبت با معرفت 🔻از شیخ مفید پرسیده می شود که اگر این حدیث صحیح باشد(کسی که بدون معرفت امامی بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است) چگونه این معرفت در زمان غیبت و برای امام غایب حاصل می شود: که شیخ مفید در جواب وی می گوید: به او گفته می‌شود: منافاتی بین شناخت امام و بین همه ی آن چه از احوال او ذکر کردی وجود ندارد، زیرا اعتقاد به موجود بودن او در این جهان نیازمند اعتقاد به مشاهده کردن او نیست، چرا که ما از چیزهائی شناخت داریم که با هیچ یک از حواس نمی توان آن‌ها را ادراک کرد چه برسد به شناخت کسی که ادراک او و آگاهای داشتن از او ممکن است. ما از چیزهائی شناخت داریم که دارای مکان نیستند چه برسد به کسی که مکان او مخفی است و ما از چیزهای عدم در گذشته و عدم در آینده که در انتظار آنها هستید، شناخت داریم چه برسد به کسی که هم اکنون در خفا و پشت پرده به سر می‌برد. رساله غیبت شیخ مفید (📚رساله اول، آیات بسیار در قران)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هلک المستعجلون | عجله نکنید 🔻در روایتی امام صادق علیه السلام می فرماید: «هلک المستعجلون» کسانی که عجله می کنند هلاک می شوند. ✍️"هلک" در نهج البلاغه در سه معنا بکار رفته: ۱. خطبه ی ۱۶: «من أبدی صَفحَتَهُ للحقِ هَلَکَ» اگر کسی در مقابل حق قرار بگیرد هلاک می شود . ـ در اینجا هلاکت بمعنای نابودی است. ۲. خطبه ی ۲۰۳: «إنَّ المرءَ إذا هلکَ قالَ الناسُ :ما ترکَ؟ و قالتِ الملائکةُ ما قدمَ؟» کسی که هلاک شد(مرد) مردم می گویند: چه باقی گذاشت؟ اما فرشتگان می گویند: چه پیش فرستاد؟ ـ در اینجا هلاکت بمعنای مرگ عادی است. ۳. خطبه ی ۱۲۱: «بعضٌ هلکَ و بعضٌ نجا» در توصیف سپاه شهدا حضرت امیر می فرماید: بعضی هلاک شدند و بعضی نجات یافتند. ـ در اینجا هلاکت بمعنای شهادت است. 🔻در این روایت مقصود از هلاکت کدام معنا است؟ برای پاسخ به این سوال باید به معنای عجله رجوع کنیم: علامه مجلسی می گوید: جمع "عُجُل" عجول است، و به شتابزده در اموری که به عواقب آن تفکر نمی کند می گویند(بحار ج ۶۹) و فرمایش امیرالمومنین از همین معنا است: «من الخرق المعاجلة قبل الإمکان» شتاب و عجله کردن پیش از امکان(تمکن) از حماقت است. ✍️"خرق" که در فرمایش امیرالمؤمنین بود در مقابل "رفق" که خیر دنیا و آخرت را در پی دارد معنا می شود: «الرِّفْقُ يُمْنٌ وَ الْخُرْقُ شُؤْمٌ‏» و ابن ابی الحدید خرق را به حماقت و کم عقلی معنا کرده است. بنابراین عجله در اموری که هنوز امکان آن فراهم نشده است از حماقت‌(خرق) است که موجب هلاکت می شود. در برخی از روایات نیز زمان ظهور را تنها وابسته به اراده ی خدای متعال می داند که نباید در آن عجله کرد. و یا تعبیر دیگری ایست که امام صادق علیه السلام می فرماید: «هلکت المحاضیر» محاضیر هلاک شده و نابود می شوند که "محاضیر" در اصطلاح به اسب هایی گفته می شود که به سرعت دویده و تندرو هستند که در ادامه از حضرت پرسیده می شود: محاضیر چیست؟ فرمود: «المستعجلون»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا