eitaa logo
نــــــــــورنــما
2.9هزار دنبال‌کننده
112 عکس
117 ویدیو
5 فایل
نـــــــــورنــما #نورنما #امامت #مهدویت #امام_زمان #فرق_انحرافی ارتباط با مدیر کانال @aghs13 کانال ما در تلگرام https://t.me/noornama2
مشاهده در ایتا
دانلود
اسلام و لباس وارونه(۱) در تعبیری از روایت، اسلام عریان است: «الإسلام عریان» و این اسلام عریان، نیاز به لباس دارد. و لباسش می تواند وارونه باشد: « و لبس الاسلام لبس الفرو مقلوبا». جنگ گاهی با لشکری است که رأس آن اهل بصیرت است، ولی لباس وارونه ای را تن یاران خود می کند و به جنگ امیرالمؤمنین علیه السلام می فرستد و حضرت می فرماید: ما با کسانی می جنگیم که لباس وارونه ای از اسلام را دارند. و لباس وارونه همانگونه که ابن ابی الحدید می گوید، یعنی اسلام با احکام واژگون و تحریف شده: «این عادت عرب است که(فرو یعنی پوستین را پشت و رو می پوشد) و آن اینکه طرف پُرداز را روی بدن قرار می دهد و پوست را آشکار می کند و مراد از واژگون شدن، احکام اسلامی در آن زمان است(شرح ابن ابی الحدید ج ۷ ص ۱۹۲). و اگر اغلب مردم اینگونه واژگون باشند، مومن نیز معکوس و منکوس آنها است و اگر عکس و بخش باطل اکثر باشد، مومن غریب می شود، همانگونه که امام صادق علیه السلام در جواب ناله ها و اظهار غربت محمد بن مسلم می فرماید: «إن المؤمن فی هذه الدار غریب و فی هذا الخلق المنکوس» مؤمن در این جهان غریب و در میان مردم وارونه است. و علامه ی مجلسی مشابه همین معنا را از روایت امام صادق علیه السلام می فهمد و می گوید: «یعنی در میان این خلق هم غریبی؛ و آنها را وارونه خواند، چون[بخش اکثر باطل] از آدمیت جدا شدند و مانند بهائم و چهارپایان گردیدند؛ یا از حدود آدمیت به مقام جانوری برگشتند؛ یا دلشان وارونه شده و چیزی از حق نمیفهمند؛ یا کنایه از نومیدی و زیانکاری است؛ یا بدترین حال روحی آنها را مانند کرده به بدترین حال جسمانی آنها؛ یا اینکه چون رو گرداندند از بالا رفتن به درجات کمالات روحانیه و تنها به شبهات جسمانیه نگرانند، گویا وارونه اند»(بحار ج ۶۴ ص ۲۴۶) و موید همین بیان است روایت پیامبر‌: «طوبی للغرباء، قیل: و من الغرباء یا رسول الله؟ قال: ناس صالحون قلیل فی ناس کثیر و من یعصهم اکثر ممن یطیعهم» پیامبر فرمود: خوشا به حال غریبان، پرسیده شد: ای رسول خدا! غریبان چه کسانی هستند؟ فرمود: مردم صالح اندک در میان مردم بد فراوانی که بد کردارانشان افزون از اطاعت پیشگانشان است. بنابراین ما با دو عکس از اسلام مواجه هستیم، عکسی از مؤمنان و عکسی از کسانی که اسلام را وارونه فهمیده اند و این چقدر تصویر عجیبی است! اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 🌱 @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسلام و لباس وارونه‌(۲) ضربه از نگاه تیزی است که همه چیز را می بیند، با بصیریتش، حق را نادیده می گیرد و مثل یک کارگردان انسان های مسلمان را به نفع خویش به بازی می گیرد، مانند ابو موسی اشعری و عمرو عاص که در حکمیت و قضاوت بین امیرالمؤمنین علیه السلام و معاویه با بصیرت و دانسته، حق را کتمان کرده و رأی قضاوت را وارونه از آنِ معاویه کردند و حضرت فرمود: «ترکا الحق و هما یبصرانه» آن دو حق را ترک کردند در حالی که بصير بودند و حق را می دیدند! (نهج البلاغه / خطبه ۱۷۷) و کسی که بصير است، هزینه و خساراتش برای مسلمانان بیشتر است: «و أردیت جیلا من الناس کثیرا، خدعتهم بعیک و ألقیتهم فی موج بحرک، تغشاهم الظلمات و تتلاطم بهم الشبهات، فجازوا عن وجهتهم...» [معاویة تو] بسیاری از مردم را به گمراهی خویش فریب دادی و به تباهی افکندی و به امواج نفاق خود سپردی... مأمون نیز چنین بود؛ آن چنان که شهید مطهری می گوید: «مأمون عالم ترین خلفا و بلکه شاید عالم ترین سلاطین جهان است»(سیری در سیره ائمه اطهار ص ۱۷۷) و اینگونه با علم و بصیریتش، امام رضا علیه السلام را شهید کرد. و چه بسا بالاتر از بصیرت مأمون، بصیرت هارون الرشید است که مأمون می گوید: من علم و دین خود را از هارون الرشید(پدرم) گرفتم. تا آنکه به امام یازدهم رسید و امام یازدهم هم با بصیرت خلیفه ی بخت شهید شد؛ چنان که بعد شهادت امام حسن عسکری علیه السلام، جعفر کذاب به خلیفه نامه نوشت که: «یا أمير المؤمنين تجعل لی مرتبة أخي و منزلته» ای امیرمؤمنان مقام و منزلت برادرم را برای من قرار بده. و خلیفه در جواب نامه گفت: «إِنَّ مَنْزِلَةَ أَخِيكَ لَيْسَتْ مِنَّا إِنَّمَا كَانَتْ مِنَ اَللَّهِ وَ نَحْنُ كُنَّا نَجْتَهِدُ فِي حَطِّ مَنْزِلَتِهِ وَ اَلْوَضْعِ مِنْهُ وَ كَانَ اَللَّهُ يَأْبَى إِلاَّ أَنْ يَزِيدَهُ كُلَّ يَوْمٍ بِمَا كَانَ مَعَهُ مِنَ اَلصِّيَانَةِ وَ حُسْنِ اَلسَّمْتِ وَ اَلْعِلْمِ وَ كَثْرَةِ اَلْعِبَادَةِ. وَ إِنْ كُنْتَ عِنْدَ شِيعَةِ أَخِيكَ بِمَنْزِلَتِهِ فَلاَ حَاجَةَ بِكَ إِلَيْنَا وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَتِهِ وَ لَمْ يَكُنْ فِيكَ مَا فِي أَخِيكَ لَمْ نُغْنِ عَنْكَ فِي ذَلِكَ شَيْئاً» منزلت برادرت از جانب ما نيست بلكه از جانب خداوند است، ما همواره در پائين آوردن قدر و منزلت او كوشش مى‌كرديم و خداوند از اين كار ما ابا داشت و مانع بود و برعكس بخاطر پاكدامنى و نيك رفتارى و علم و كثرت عبادتش همواره بر عظمتش مى‌افزود. و اگر تو نزد پيروان برادرت همان ارزش را دارى، احتياجى به ما ندارى و اگر اين چنين نيست و آنچه در برادرت بود در تو وجود ندارد پس از دست ما كارى ساخته نيست . اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 🌱 @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علائم ظهور | یمانی(۳) ✍️ موضوع دیگری که در مورد یمانی اهمیت دارد، این است که آیا می توان از طریق روایات، چهره ی مثبتی از یمانی ارائه کرد؟ آیا یمانی آنچنان است که سخنوران و بلکه بسیاری از کتاب ها معرفی می کنند؟! در این باره مشهور ترین و بارز ترین روایت از امام باقر علیه السلام است که بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد و حضرت در این روایت می فرماید: خروج السفیانى و الیمانى و الخراسانى فى سنة واحدة و فى شهر واحد فى يوم واحد نظام کنظام الخرز يتبع بعضه بعضا فیكون البأس من کل وجه، ويل لمن ناواهم و لیس‌ فى الرايات راية أهدى من راية الیمانى هى راية هدى لانّه يدعو إلى صاحبكم، فإذا خرج الیمانى حرم بیع السلاح على الناس و کلّ مسلم و إذا خرج الیمانى فانهض إلیه، فإنّ رايته راية الهدى، و يحلّ لمسلم أن يلتوى علیه فمن فعل ذلك فهو من أهل النار، لانّه يدعو إلى الحق و إلى طريق مستقیم  خروج سفیانی و يمانی و خراسانی در يك سال و يك ماه و يك روز واقع خواهد شد. با نظام و ترتیبی همچون نظام يك رشته که به بند کشیده شده است. هر يك از پی ديگری می آید و جنگ قدرت و هیبت از هر سوی فراگیر میشود. وای بر کسی که با آنان دشمنی و ستیز کند. در میان پرچمها راهنماتر از پرچم يمانی نباشد که آن پرچم هدايت است زيرا دعوت به صاحب شما میکند و هنگامی که يمانی خروج کند خريد و فروش سلاح برای مردم و هر مسلمانی ممنوع است چون يمانی خروج کرد، به سوی او بشتاب که همانا پرچم او پرچم هدايت است، هیچ مسلمانی را روا نباشد که با آن پرچم مقابله کند.
در برسی این روایت می توان به موارد ذیل اشاره کرد: ۱. این روایت در باب چهاردهم کتاب غیبت نعمانی آمده و لذا به لحاظ منبع مشکلی ندارد، اما دو راوی از دو فرقه ی انحرافی دارد که پذیرفتن این روایت را سخت می کند‌؛ یک راوی آن ابن عقده از فرقه ی زیدیه است و دیگری علی بن حمزه بطائنی از فرقه ی واقفیه است. ۲. در این روایت اشاره شده است که علائم[علائم حتمی] پشت سر هم مانند دانه های تسبیح اتفاق می افتند و روایات دیگر نیز موید همین بیان است که علائم حتمی ظهور، در فاصله ی اندکی از قیام حضرت و پشت سر هم محقق می شوند. ۳. نویسنده ای نسبت به فقره ای از این روایت می نگارد: «همان گونه که ملاحظه می شود در این قسمت آمده در بین پرچم ها (سه پرچم سفیانی،خراسانی و یمانی) هدایت یافته ترین پرچم یمانی است؛ یعنی طبق روایت، آن دو پرچم دیگر حتی پرچم سفیانی هم دارای هدایت بیان شده است که این مضونی بسیار شاذ است». این اشکال ممکن است به روایت دیگر نیز وارد باشد که به آن پاسخ گفته اند، مانند آنکه علامه ی مجلسی در توضیح روایتی می گوید: «آنچه مرحوم سید مرتضی در کتاب «غرر» فرموده که کلمه "خیر" در این حدیث، معنای تفضیلی و خوب تر بودن را ندارد، بلکه منظور این است که نیت مؤمن خود عمل خوبی است و از اعمال خوب او و در ردیف کارهای نیک اوست»(📚بحار ج ۶۷ ص ۱۹۹). همینطور آیت الله جوادی آملی می گوید: «کلمه افعل گاهی تفصیلی است و زمانی تعیینی: اگر ماده مشترک میان موارد آن در نواسان باشد، تفصیلی است و اگر به یک مورد اختصاص داشته باشد تعیینی است... مانند این آیه ی مبارکه از قران: «افمن یهدی إلی الحق، أحق، أن يتبع أمن لا یهدی إلا ان یهدی» که کلمه ی "احق" در این آیه تعیینی است؛ زیرا هادی بالذات خداست. مفاد کلمه "أحسن" در این آیه(و من أحسن من الله حکما‌) نیز تعیینی است؛ زیرا فقط حکم خدا حسن است و حکم دیگران در برابر خدا هیچ حُسنی ندارد» (📚تفسیر تسنیم ج ۲۲‌) ۴. در این روایت، پرچم یمانی بعنوان پرچم هدایت معرفی شده است و بسیاری از آن به قداست عجیب یمانی رسیده اند؛ در حالی که نسبت به برخی دیگر نیز چنین تعبیر های وجود دارد، مانند روایتی که مرحوم نیلی نجفی آورده که طبق این روایت فرد نجرانی و مسیحی صلیب می شکند(مسلمان می شود) و با پرچم هدایت پیش می رود: «و یخرج رجل من أهل نجران یستحیب للإمام، فیکون أول النصاری إجابة، فیهدم بیعته و یدق صلیبه، و یخرج بالموالی و ضعفاء الناس فیسیرون إلی النخیلة بأعلام هدی، فیکون مجتمع الناس جمیعا فی الأرض کلها بالفاروق». ۵. و بلکه رساتر بیان شده که مقابله با او جایز نیست و برخی اینگونه ترجمه کرده اند: تبعیت از او واجب است. مشابه همین سخن نسبت به افراد دیگر نیز وارد شده؛ همچنان که رسول الله در مورد حارث بن حراث بعنوان زمینه ساز می فرماید: «وجب علی کل مؤمن نصره أو قال :إجابت» یاری [یا اجابت او] بر هر مومنی واجب است(📚منتخب الأثر ج 3 ص 94 به نقل از اهل تسنن) ۶. دلیل اینکه پرچم یمانی، پرچم هدایت است و نباید با او مقابله کرد این است که: «لإنه یدعوا إلی صاحبکم» دعوت به امام زمان می کند. و حضرت برای بیان این مقصود بجای مفعول له از "لام علت" استفاده کرده اند تا تاکیدی باشد بر اینکه خود یمانی موضوعیت ندارد. و البته ائمه ی هدی و خاصا امام زمان نیز به خود دعوت نمی کنند؛ چنان که آیت الله جوادی آملی می گوید: «هیچ پیامبری مردم را به خویشتن دعوت نکرد و اگر پیامبری مردم را به تبعیت از خویش فراخوانده : «فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّه» (آل عمران آیه ی 31) - «فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي» (طه آیه ی 90)از آن جهت بوده است که خود را پیامبران الهی و مأمور ابلاغ پیام و دعوت او می دانستند و پیروی از پیغمبر خدا از آن جهت که پیام رسان الهی است، به تبعیت از خدای سبحان برمی گردد»(📚ادب فنای مقربان / ج 2 ص 88). اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 🌱 @noornama
[بیداری دولت عراق در مواجهه با فرقه احمد اسماعیل بصری‌] بعد از سال ها مکتب داری فرقه ی احمد اسماعیل در نجف و تبلیغات گسترده و حضوری حتی در پیاده روی اربعین، اخیرا مکتب این فرقه بسته شده و افراد شاخص این فرقه همچون علاسالم و واثق حسینی دستگیر شده اند. اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 🌱 @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسلام و لباس وارونه(۳) خاصیت لباس وارونه‌ ی اسلام، درآمیختگی تار و پود آن از حق و باطل است؛ زیرا اگر چنین نبود، معاندی نمی توانست سخن کند: «لَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ، وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ، وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ» تا بعد با اظهار وجودش سراغ تحریف و انحراف برود. پس ابتدا باید از لباسی گفت که اسلام حقیقی را بازگو کند. و چه نکوتر آنکه از آورنده ی اسلام جویا شد و از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله پرسید که: «ما الإسلام» اسلام چیست؟ و حضرت در پاسخ می فرماید: «الإسلام عریان و لباسه التقوی و زینته الحیاء و ملاکه الورع و کماله الدین و ثمرته العمل» اسلام عریان است و لباسش تقواست و زینتش حیاست، ملاک و قوامش ورع و کمالش دین و ثمره ی آن عمل است. لباس اسلام، تقوا است و آن لباسی ایست که قرآن، آن را "لباس خیر" می داند: «لباس التقوی ذلک خیر» و "خیر" یعنی منفعت بسیار بزرگی که مقابل هرگونه شری باشد؛ همان‌گونه که علامه ی مجلسی گفته است: «الخيرات المنافع التي يعظم شأنها و نقيضها الشرور و هي المضار التي يشتد أمرها» خیرات منافعی بزرگ و مهم را گویند، و متضاد آن شرور، به معنای ضرر و زیانی است که همه بدی ها را شامل می شود(بحار ج ۶۹ ص ۵۷). و کسانی می توانند در مقابل امثال معاویه و اسلام وارونه ی او مقاوت کنند که خود بصیرت داشته باشند: «إلَّا مَنْ فَاءَ مِنْ أَهْلِ الْبَصَائِرِ» و بصیرت زمانی فراهم می آید که یک چیز در زندگی انسان حذف شود و آن " گناه" است و سپس اضافه شدن تقواست؛ زیرا تقوا بصیرت زا است: «و اتقوا الله و یعلمکم الله» و وسیله ی جدا سازی حق از باطل است: «إنْ تَتَّقُوا اللهَ یجْعَلْ لَکمْ فُرْقا» و از این رو قرآن را "فرقان" نامیده اند چون با دلیل های محکم، حق را از باطل جدا می کند، و تقوا نیز چنین است که با بصیرت خود، اسیر درآمیختگی تار و پود لباس اسلام با باطل نمی شود و قدرت تشخیص پیدا می کند و اینگونه به مصاف تمام شَر می رود. شهید مطهری همین خاصیت تقوا را یادآور شده و با ذکر آیه ی فوق می گوید: «اگر تقوای الهی داشته باشید، اگر درونتان پاک باشد، اگر تیرگیها را از درون خود زایل کنید، خداوند در دل شما مایه تمیز قرار می‌دهد؛ یعنی خدا در دل شما چیزی قرار می‌دهد که با آن حقایق را خوب تمیز می‌دهید، یعنی به شما روشنی می‌دهد. پس انسان در اثر تقوا درونش روشن می‌شود و به همین جهت روشن‏‌بین می‌شود[و می تواند حقایق را تشخیص بدهد](آشنایی با قرآن ج ۳ ص ۲۴) اللهم‌عجّل‌لولیڪ‌الفرج 🌱 @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹عمر طولانی امام زمان(علیه‌السلام) اللهم‌عجّل‌لولیڪ‌الفرج 🌱 @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یخاف القتل(۱) 🔻در روایت آمده است:«یَخَافُ الْقَتْل‌»او از جانش می ترسد و بسیاری این روایت را حمل بر علت غیبت حضرت کرده اند. از این رو شیخ صدوق می گوید: «أن غیبة صاحب زماننا وقعت من جهة الطواغیت» ترس او از جانب طواغیت است. شیخ طوسی و محقق طوسی بر همین موضوع بعنوان سبب غیبت تأکید دارد و شیخ مفید از لزوم اجتماع یاران می گوید. ✍️ترسی مذموم است که مقابل شجاعت باشد، ولی اگر این ترس مقابل "جبن" به معنای تفریط‌ گر بسیار ترسو باشد یا مقابل "تهور" به معنای افراط گر بسیار بی پروا باشد که متهورانه عمل کند بسیار منطقی است و هیچ عقلی آن را مذموم نمی داند. "خوف" به معنای ترس از آینده است و "حزن" به معنای اندوهگین از گذشته است و "اشفاق" به معنای ترس همیشگی و مستمر است: «قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ» انسان هایی که مستمر از خدا می ترسند، بنابراین خوف او مستمر و برای طول غیبت نیست. لازمه ی مقابله ی با ترس وجود"انصار" است. نصرت به هر گونه کمکی اطلاق نمی شود و آن‌چنان که آقای جوادی آملی در ادب فنای مقربان می گوید، نصرت به معنای کمک مقابل دشمن است. بلکه با نگاه عمیق‌تر ترس حضرت از قتل به عدم وجود یاران بازگشت دارد:«و أئمة قد قتلوا و لم ینصروا» ائمه شهید می شوند بی‌آنکه یاری داشته باشند. 🔻امام صادق(علیه السلام)می فرماید:«إن منا اماما مظفرا» تنها یک امام مظفر وجود دارد و "مظفر" یعنی کسی که در همه حال پیروز است و هرگز شکستی ندارد و تنها امامی که اینگونه است حضرت حجت است چون یاران او در همین غیبت می گویند: «نصرتی لکم معده» یاری من(در مقابل دشمن)برای شما آماده است و به همین دلیل در هنگامه ی ظهور به ندای حضرت لبیک می گویند که می فرمایند:«و انصرنا ینصرکم الله تعالی» و او هنگامه ی ظهور کمک مقابل دشمن می خواهد! «من أجابنا من الناس»کسی از شما انسان ها هست که مرا اجابت کند؟ اللهم‌عجّل‌لولیڪ‌الفرج 🌱 @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ اینکه مردم نشناسند تو را غربت نیستـــــ ... غربتـــــ آن است که |یاران| ببرندتـــــ از یاد ... اللهم‌عجّل‌لولیڪ‌الفرج 🌱 @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسلام و لباس وارونه(۴) امیرالمؤمنین علیه السلام، عقل را به لباسی تشبیه می کند که می تواند توسط شهوات پارِه و دریده شود: «قد خرقت الشهوات عقله» و ابن ابی الحدید در توضیح این عبارت می گوید: «أی أفسدته کما تخرق الثوب فیفسد» یعنی شهوات عقل او را خراب کرده، چنان که لباس فرسوده و خراب می شود(شرح ابن ابی الحدید ج ۷ ص ۲۸۰) و چون شهوات در جدال با عقل پیروز گردند بر منزلگاه عقل می نشینند و لباس تازه ای را از جنس خود تن آدمی می کنند: «قَدْ خَلَعَ سَرَابِيلَ الشَّهَوَاتِ». و حال آنکه گناه از پوستین تن آدمی نیز عبور می کند و با رسیدن به پوست بدن، آن را پاره می کند: «وَ اقْتَرَفَ فَاعْتَرَ» که "اقترف" از "اقتراف" است و یک معنایش از ریشه ی "قرف" است و عرب به کندن پوست درخت "قرف" می گوید؛ امیرالمؤمنین علیه السلام ارتکاب گناه را با واژه ی "اقتراف" بیان می فرماید‌؛ یعنی کسی که گناه می کند پوست خودش را با گناه می کند و خودش را در معرض آسیب قرار می دهد. پس شهوات، عقل را تضعیف می کند و فکر درست و جزم عملی را در خود ذوب می کند و گناه پوست آدمی را تکه تکه و جدا می کند! در کنار تقوا، آنچه که باعث بصیرت و رسیدن به عمق مطلب می شود "تفکر" و "تعقل" است؛ مانند آدمی که در امور قیامت اندیشه کند، عبرت می گیرد و به بصیرت می رسد: «رحم الله إمرأ تفکر فاعتبر و اعتبر فأبصر» - «و من تفکر أبصر» و چون عمق مطلب را نادیده بگیرد، بی آنکه اهل بصر باشد، صرفا اهل نظر می شود: «وتراهم ينظرون إليك وهم لا يبصرون» به طوري كه آنان اهل نظرند، نه اهل بصر، و نَظَر بي بَصَر همانند شجر بي ثمر است؛ یعنی ثمری که در عمل او باید هویدا باشد، پنهان می شود و چه بسا به سوی ظواهر شتاب می کند، مانند ظاهر مقبول و پیر ابوبکر که باعث می شد مردم به شجر رسالت احتجاج کرده ولی ثمره ی آن را زائل کنند: «إحتجوا بالشجرة و أضاعوا الثمرة». از این رو راه نجات، رسیدن به عمق مطلب از طریق تعقل و تفکر است و "معرفت" محصول تفکر است؛ یعنی آدمی وقتی یک علمی را می آموزد، در آن می اندیشد و محصول اندیشه ی او "معرفت" نام می گیرد و معرفت همانی ایست که مسلمانان را از چنگال معاویه می رهاند: «فَإنهم فَارقوک بعد معرفتک»، مانند ابوذر و خانواده اش که چندین روز بدون غذا به سَر بُردند، سفیر معاویه را دیدند که با وعد و وعید ها نزد آنها آمد و ثروتی را پیشنهاد داد که ابوذر آن را در مقابل علی فروشی بسیار ناچیز خواند. ابوذری که بسیار اهل تفکر بود: «کان أکثر عبادة أبی ذر التفکر». عقل عهده دار تعلم و شناخت است: «العلم بِالتعلم و التعلم بِالعقل يُعْتقد و لَا علم إلا من عالم رَبانی و معرفة الْعالم بالعقل» - «نحن العلماء» و چون عقل در مقابل شهوات زانو زند، در شناخت مرتکب اشتباه می شود و به همین علت امام حسین علیه السلام، افراد حاضر در کربلا را به عقل ارجا می دهد و از آنها می خواهد که به عقل خود بازگردند: «إرجعوا إلی عقولکم». اللّهم‌َعجّل‌لولیڪ‌الفرج 🌱 @noornama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اسلام و لباس وارونه(۵) ✍️عثمان بدون پروا حکومت کرد، او قطیعه را گسترش داد؛ بدین معنا که به خویشاوندان خود بدون دلیل، فراوان می بخشید و همین تبعیض ها عثمان را سرنگون کرد. نوبت به معاویه که رسید، او سراغ ظواهر و انحراف رفت و برای این مقصود، فرقه ی مرجئه را ایجاد و بلکه تقویت کرد، تا بگوید: بگذارید امویان هر طوری که می خواهند حکم برآنند و عمل کنند؛ چرا که عمل اهمیتی ندارد و آنچه که مهم است ایمان و طهارت قلبی است. معاویه یک انحراف ایجاد کرد و این انحراف با از بین رفتن فرقه ی مرجئه و حکومت امویان از میان نرفت‌؛ یعنی روح انحراف همچنان به حیات خود ادامه داد! عباسیان نیز چنین بودند، بلکه آنها دو تجربه از سرنوشت عثمان و حکومت امویان را داشتند و با آن ۵۰۰ سال حکومت کردند. 🔻آیت الله جوادی آملی می نویسد: حسین بن علی علیه السلام در برابر اسلام امویان قرار گرفت، چنان که امیرمؤمنان علیه السلام نیز در برابر همین اسلام قرار گرفته بود‌؛ یعنی معاویه ای که می خواست با علی علیه السلام بجنگد، نمی توانست چهره ای همانند قبل از فتح مکه داشته باشد، بلکه تنها با ابراز اسلام اموی می توانست با اسلام علوی بجنگد، از این رو نامه های علوی و اموی تقریبا یکسان بودند و فقط کارشناسان فصاحت و بلاغت اند که می توانند نامه ی علی علیه السلام را ببویند و تشخیص دهند و برای دیگر اهل ادب، تشخیص نامه ی اموی و علوی آسان نبود؛ زیرا در نامه های امویان، دعوت به خدا پرستی، پرهیز از گناه، برحذر بودن از جهنم، توصیه به زهد و تقوا و ترک دنیا فراوان آمده است؛ چندان که به خودشان اجازه داده اند علی بن ابی طالب علیه السلام را که بهشت ممثل است نصیحت کنند و او را جهنم بترسانند. عباسیان نیز با همین روش، با ائمه معصوم علیهم السلام جنگ کردند و چنین نبود که منصور دوانیقی با چهره ی کفر با امام صادق علیه السلام پیکار کند، بلکه عباسیان در لباس اسلام عباسی با امام صادق و دیگر امامان علیهم السلام جنگ می کردند(کوثر کربلا ص ۱۱۷ و ۱۱۸) اللّهم‌َعجّل‌لولیڪ‌الفرج 🌱 @noornama