هدایت شده از نــــــــــورنــما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلی اللٌه علیک یا اباعبدالله...💔🏴
#شب_زیارتی
#امام_زمان
#نورنما
#پست_موقت
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
@noornama
رجعت(۱) | رجعت در لغت
بحث رجعت از مسائل مهم اعتقادی پیروان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) است. و در طول تاریخ از زمان رسول الله(صلی الله علیه و آله) تاکنون شیعه را معتقد به رجعت دانسته اند و یکی از شاخصه های شیعه بودن را "اعتقاد به رجعت" گفته اند.
چه بسا اگر به کتب رجالی و تاریخی مانند «میزان الاعتدال» شمس الدین ذهبی و «سیر اعلام و نبلا» شمس الدین ذهبی و «لسان المیزان» ابن حجر عسقلانی و «تهذیب الکمال» مزی رجوع شود، در مییابید که بسیاری از روات، مانند جابر بن یزید جعفی را به دلیل اعتقاد به رجعت تضعیف و او را "رافضی" عنوان نهاده اند؛ اما اگر با عینک واقع نگرانه دید و دور از تعصب به این موضوع نگاه کرد، خواهیم یافت که رجعت چه در کتب شیعه و چه در کتب اهل تسنن و احادیث اهل تسنن و در کلام علمای اهل تسنن به وضوح پدیدار و هویدا است. و ما قبل از پرداختن به آنها ابتدا رجعت را معنا می کنیم.
رجعت از نگاه لغت، به معنای «بازگشت» است، یعنی برگشتن به جایی که پیش تر در آن جا بوده ایم. برخی از بزرگان دانش لغت در گزارش از معنای یاد شده و در کنار اشاره به اصل معنا(بازگشت)، به برخی از مصادیق آن نیز اشاره کرده اند، به طور مثال: لغوی بزرگ آقای خلیل بن احمد فراهیدی در کتاب العین واژه ی رجعت را اینگونه بیان می دارد: «رجعت بازگشت مرد به اهلش بعد از طلاق است و گروهی معتقد به بازگشت به دنیا پیش از روز قیامت هستند». آقای خلیل بن احمد فراهیدی به دو معنا اشاره می دارد:
۱. رجعت در طلاق که محل بحث آن در فقه است
۲. رجعت در دنیا که یک موضوع اعتقادی است
عالم دیگری که به این مسئله اشاره کرده است، محمد بن یعقوب فیروزآبادی در کتاب القاموس المحیط است که رجعت را اینطور معنا کرده: «رجعت یعنی به بازگشت دنیا بعد از مردن اعتقاد داشتن و همچنین بازگشت مرد به زن خود پس از طلاق را گویند».
اما عالم دیگر با نام فخرالدین طریحی در کتاب مجمع البحرین، پس از اینکه به واژه ی رجعت می رسد اینگونه می گوید: «رجعت به فتح راء یعنی برگشت پس از مرگ و پس از ظهور مهدی»، گفتنی است که آقای طریحی شیعه بودند.
همچنین از دیگر لغاتی که با معنای رجعت مترادف هستند می توان به واژه "أوبه" اشاره کرد: «اشهد اني بکم مومن بایابکم موقن». یا واژه ی "کر" : «أیامُ الله عزوجلَّ ثلاثةُ: یومُ یقومُ القائمُ و یومُ الکرة و یومُ القیام»، یا واژه ی «ثابه» و به همین اعتبار به لباس "ثوب" گفته می شود چون بعد از آنکه لباس شسته می شود به بدن باز می گردد و به پاداش نیکوکاری نیز «ثواب» می گویند چون گویا همان اعمال نیک انسان است که بگونه ی پاداش برگشت دارد.
#نورنما
#رجعت
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
#noornama
حکومت اسلامی(۱۳)
امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه می فرماید:
- آثر رؤوس جندک عندک من واساهم فی معونته
منتخب ترین فرماندهان نزد تو کسانی باشند که مواسات می کند لشکریان خدا را در کمک رساندن؛ یعنی فرماندهی به تو نزدیک باشد که بیشتر به سربازان تو کمک می رساند.
- و أفضل علیهم من جدته، بما یسعهم و یسع من وراءهم من خلوف أهلیهم
بیشتر می بخشد از فرماندهان تو به سربازان و خانواده ی آنها
امیرالمؤمنین علیه السلام در این سخن اشاره به یک موضوع روانشناسی و جامعه شناسی مهم می کند و می فرماید: نیرو های نظامی نباید از بابت خانواده، نگرانی و ناراحتی داشته باشد.
- حتی یکون همهم هما واحدا فی جهاد العدو
تا همه ی همت و هدف آنها دفاع و جهاد در مقابل دشمن باشد.
- فإن عطفک علیهم یعطف قلوبهم علیک
پس اگر بر آنها عطوفت داشته باشی، قلب های آنها متمایل به تو می شود
امیرالمؤمنین علیه السلام از بدست آوردن قلوب سخن می گوید و چه بسا آدمی به ظاهر شبیه کسی نباشد ولی قَلبا خواهان او باشد و چه بسا در ظاهر شبیه کسی باشد ولی قَلبا از او بیگانه باشد.
"عطوفت" مرحله ی پیشین رحمت است؛ زيرا انسان با ديدن صحنه اي دلخراش و غم انگيز رقّت مي كند و از آن متأثر مي شود و درپي اين تأثّر نفساني عطوفت و رأفت نشان مي دهد و سپس بر شخص مصيبت ديده تفضّل مي كند. اين تفضّل را "رحمت" مي گويند. و ثمره ی مهم این تفضل، درآمیختگی قلب ها است: «جبلت القلوب علی حب من أحسن إلیها و من بغض أساء إلیها» سرست دل ها بر دوستی کسی است که به آنان نیکی کرده و بر دشمنی کسی است که در حقشان بدی روا داشته است.
امام باقر علیه السلام می فرماید که هر چیزی قفلی دارد: «إن لکل شیء قفلا» و آنچه قلب انسان را قفل می کند بر دو نوع است: نوع اول از گناه و لجاجت است که مانع نفوذ است: «أفلا يتدبّرون القرآن أم علي قلوب أقفالها» و نوع ثانی از "رفق" است که از فساد و تباهی قلب جلوگیری می کند و از آنچه که جایگاهش قلب باشد، نگه داری می نماید؛ مانند ایمان: «قفل الإیمان الرفق» که قلب محل نگه داری آن است: «القلب بخزانته» و "رفق" قفلی است که مانع نفوذ فساد در ایمان می شود: «و الرفق بالقفل لأنه يحفظه عن خروجه و طريان المفاسد عليه». و چنانچه قفل باز شود و رفق نباشد، آدمی به خشونت و دشنام و قهر و کتک زدن و مانند آنها کشیده می شود: «مع فتح القفل و ترك الرفق يبعث الإنسان على أمور من الخشونة و الفحش و القهر و الضرب و أنواع الفساد و غيرها من الأمور التي توجب نقص الإيمان أو زواله»(بحار ج ۷۲ ص ۵۵).
- و إن أفضل قرة عین الولاة استقامة العدل فی البلاد
و بالاترین چشم روشنی والیان، استقامت عدل در سرزمین ها است.
استقامت و حقیقت آن، استمرار و دام است؛ امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: عدالت در سرزمین تو علاوه بر اینکه فراگیر باشد، دوام نیز داشته باشد. که همین عدل قلوب مردم را به هم سنجاق و نزدیک می کند: «الْعَدْلَ تَنْسِيقاً لِلْقُلُوب» و سپس باعث اِحیای احکام اسلامی در جامعه می گردد: «العَدلُ حَياةُ الأحكامِ»
- و ظهور مودة الرعیة
و ظاهر شدن مودت باطنی مردم؛ یعنی اگر شما عادل باشید و مردم عدالت را ببینید، قلباً شما را دوست خواهند داشت.
جایگاه محبت، قلب آدمی است و آن را "حب" گفته اند. و "حب" از "حب" و "حبه" اخذ شده و آن دانه ای است که در قلب آدمی می روید و رشد می کند، و چنانچه این محبت بیرون آید، تنزل پیدا می کند و سپس در قالب کلمه و افعال ظاهر می شود.
- و إنه لا تظهر مودتهم إلا بسلامة صدورهم
و این مودت ظهور پیدا نمی کند مگر اینکه سینه هایشان سالم باشد؛ یعنی محبت تنها در سینه های سالم می تواند ظاهر بشود.
"صدر" به معنای سینه و آن عضوی از بدن است که محل حضور قلب است: «وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ». صدر و قلب مانند مشكات (چراغدان) و مصباح (چراغ) اند. قلب مظهر قوّت و زندگي است و صدر، چيزي است كه اين قوّه در آن است.
#نورنما
#حکومت_اسلامی
اللّهمَعجّللولیڪالفرج 🌱
@noornama
💢نجات از سرگردانی در دوران غیبت
گروه گرافیکی نورنگار 📱 عضو شوید
@noornegar1