سلام به مخاطبین عزیز بادرود🌺
روز خاطره انگیزی کنار شما داشتیم.
به امید دیدااار❤️
هدایت شده از کانون فرهنگی تبلیغی نورالهدی
.
.
سلام رفقا 😁🌱
خوش اومدید 🌺✨
- قسمت های رمان #تکراری_تلخ رو
میتونید از طریق لینک های زیر دنبال کنید: 👇🏼
• قسمت اول
• eitaa.com/noorolhodaa_ir/7974
• قسمت دوم
• eitaa.com/noorolhodaa_ir/7975
• قسمت سوم
• eitaa.com/noorolhodaa_ir/7982
• قسمت چهارم
• eitaa.com/noorolhodaa_ir/7984
• قسمت پنجم
• eitaa.com/noorolhodaa_ir/7988
• قسمت ششم
• eitaa.com/noorolhodaa_ir/7995
• قسمت هفتم
• eitaa.com/noorolhodaa_ir/7999
• قسمت هشتم
• eitaa.com/noorolhodaa_ir/8007
• قسمت نهم
• eitaa.com/noorolhodaa_ir/8023
• قسمت دهم
• eitaa.com/noorolhodaa_ir/8029
• قسمت یازدهم
• eitaa.com/noorolhodaa_ir/8035
• قسمت دوازدهم
• eitaa.com/noorolhodaa_ir/8041
• قسمت سیزدهم
• eitaa.com/noorolhodaa_ir/8042
• قسمت چهاردهم
• eitaa.com/noorolhodaa_ir/8047
• قسمت پانزدهم
• eitaa.com/noorolhodaa_ir/8048
• قسمت شانزدهم (پایانی)
• eitaa.com/noorolhodaa_ir/8048
⚠️
• بازخورد مخاطبین رو به رمان
#تکراری_تلخ در لینک زیر مشاهده کنید: 👇🏼
• eitaa.com/noorolhodaa_ir/7989
قسمت های جديد به محض قرار گرفتن در کانال به این لیست اضافه میشن 😉🪴
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پادکست_مخاطبین 🌴✨
پادکست اجرا در دانشگاه قم 🇮🇷
• چهار_پنج باری این تئاتر رو دیدم... ذره به ذرهش فرهنگسازی بود. ❤️🖇
• صحنه ای که صحبت میکردن در مورد اینکه چی یه انقلاب رو سر پا نگه میداره، خیلی دوست داشتم! 📒🧷
. بازیگران طوری بازی میکردن که آدم باهاشون همسو میشد، جاهایی که اونها میخندیدن آدم از ته دل میخندید، بعضی جاهاش اشکم دراومد👌
#تئاتر_صاحبه - آذر ماه ۱۴۰۲
💠 مجموعه فرهنگی نورالهدی
https://eitaa.com/joinchat/3315990529C3585cca262
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست 🇮🇷🌴
• آنلاین و باکیفیت در آپارات:
• aparat.com/v/Dxzb4
- تقدیر و تشکر از میزبان محترم و
مخاطبین عزیز و انقلابی شهرستان بادرود. 🪴🙏🏼
💠 مجموعه فرهنگی نورالهدی
https://eitaa.com/joinchat/3315990529C3585cca262
بسم الله الرحمن الرحیم
#قسمت_بیستم 📜
#قند_پهلو 📚🖇
بالاخره بعد از کلی انتظار قرار شد حسین بره اتاق عمل .
حسین همراه بیماربر و پرستار وارد آسانسور شد .
من بدو بدو از پله ها اومدم بالا. احمد جلو درب اتاق عمل ایستاده بود . 🍀
هنوز سلام و احوالپرسی من واحمد تمام نشده که از پنجره اتاق عمل صدا زدند :
پدر و مادر نوزاد ..... بیان داخل ، دکتر با شما کار داره .
هر دو با استرس وارد راه رو شدیم که دکتر روزبه رو همان جا دیدیم .
*_سلام آقای دکتر ، خسته نباشید .
&سلام ، ممنونم ، خواستم قبل از شروع عمل وضعیت بچه تون رو تشریح کنم تا با علم به نتیجه تصمیم بگیرید .
نمی خوام امیدواری بی مورد بدم . مرگ و زندگی پسرتون ۵۰ _۵۰ هست . تازه این نتیجه عمل خواهد بود . اما اینکه اون بتونه بعدش ادامه حیات داشته باشه چیزی دیگه اس .
_ میشه واضح تر بگید .
& ممکنه پسر شما از این عمل سنگین جان سالم به در ببره و زنده بمونه اما بعدش هیج تضمینی برای زنده بودنش وجود نداره .
ما بیمار رو به مدت ۷۲ ساعت زیر نظر میگیریم. ۴۸ ساعت با اکسیژن و ۲۴ بدون اکسیژن و این به بیمار شما بستگی داره که آیا می تونه با یک ریه به حیات ادامه بده یا نه .
*این در صورتی که عمل بشه . اگه عمل نشه چی ؟؟
&به هر حال مرگ اون حتمیه . ممکنه چند روز تو دستگاه دوام بیاره و یا حتی چند هفته .
تصمیم با شماست . اگر اجازه عمل ندید الان دستور میدم برگرده بخش مراقبت های ویژه.
نگاه به چهره مات احمد کردم. ظاهرا اینبار هم من باید تصمیم نهایی رو می گرفتم .
قاطعانه اما با صدایی لرزان گفتم :
*عملش کنید . وقتی قراره بمیره چرا شانس مون رو امتحان نکنیم . 🥺🥺
.......
با رفتن دکتر به داخل راهروی اصلی من و احمد اومدیم بیرون . احمد نشست روی پله ها و شروع کرد به گریه کردن .
اما من دیگه کارم از گریه کردن گذشته بود .
هر دو منتظر نشستیم پشت درب اتاق عمل . کم کم اطراف اتاق عمل خالی میشد . دیگه از اون شلوغی و همهمه صبح تا ظهر خبری نبود.
دو ساعت بعد حسین همراه پرستار و بیمار بر از اتاق عمل بیرون اومد . آنها وارد آسانسور شدند و من سریع با پله ها خودم رو رساندم به بخش .
توقف من در حد چند ثانیه بود ؛ اصلا نمی تونم این وضعیت جدید رو تحمل کنم . بدن ضعیف و کوچولوش، وسط یک عالمه سیم و سند ، قابل رویت نبود .
......
_ زهرا چه خبر از حسین ؟ میشه بیام ببینمش ؟
*آره میشه . ولی نیا . اصلا قابل دیده شدن نیست 😭😭😭
بذار آخرین تصویر قشنگی که ازش دیدی باقی بمونه . 😭😭😭
.....
احمد برگشت خونه و من موندم با کوله باری از انتظار و بلا تکلیفی .
ففط سعی می کردم بخوابم . خواب منو از این دنیای پر غصه جدا می کرد.
دوساعت به دوساعت وقتی از خواب بیدار می شدم یک سری به بخش مراقبتهای ویژه نوزادان می زدم ؛ از دور نگاه می کردم به دستگاهی که حسین توش خوابیده بود .
.......
۴۸ ساعت از عملش گذشته بود ؛ رفتم که طبق عادت از دور نگاهی بندازم که ...😱😱😱
*چرا نیست ؟
چرا دارند تختش رو ضد عفونی می کنند ؟
یعنی تموم کرد ؟ بردنش سرد خونه ؟
و.....
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پادکست_مخاطبین 🌴✨
پادکست اجرا در شهرستان بادرود _ ۱ 🇮🇷
• صحنه ای که (حسین) سر سجاده با مادرش دعا میکرد، احترام گذاشتن به مادرشون، اون صحنه رو خیلی دوست داشتم. در اوج مهارتها و تواناییهای علمی که داره باز به مادرش که میرسه انقدر متواضعه! ❤️🖇
• افتخار کردم که ایرانیام! و قول میدم تا آخر عمرم این چادر رو از سرم برندارم!👌🧷
. باعث آگاهی نسل جوون شد، خیلی سوالات ما برطرف شد، شبهاتی که تو جامعه پیش اومده من به شخصه جواب خیلی از سوالاتمو گرفتم! 📝🔎
#تئاتر_صاحبه - آذر ماه ۱۴۰۲
💠 مجموعه فرهنگی نورالهدی
https://eitaa.com/joinchat/3315990529C3585cca262
هدایت شده از معاونت پژوهش حوزههای علمیه
🔸سلسله نشست های دانش افزایی🔸
🔶🔸 معاونت پژوهش حوزههای علمیه به مناسبت هفته پژوهش برگزار میکند:
🔶🔸 موضوع: راهکارهای عبور از بحران خانواده (ازدواج و طلاق فرزندآوری) بر اساس پژوهش های کیفی
🎤 ارائه دهندگان: حجج اسلام رؤیت و گودرزی
⏱ زمان: دو شنبه 1402/9/20 ساعت 15 الی 16
🌐 مشاهده از طریق تلوزیون اینترنتی حوزه
http://livehowzeh.ir/tv
🔹🔹🔹🔹🔹
https://pazhuhesh.ismc.ir/
@Riismc | معاونت پژوهش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پادکست_مخاطبین 🌴✨
پادکست اجرا در قم 🇮🇷
• زیباتر و عالی تر از تصورات من بود، اینکه دختران ما بتونن مفاهیم بسیار دشواری رو به زیبایی به نرمی به مخاطبین نشون بدن جذابیتش برام خیلی زیاد بود ! ❤️🖇
• تا حالا تئاتر و نمایش زیاد دیدم، تو شهرهای مختلف، ولی میتونم بگم (اجرای صاحبه) یکی از اون قشنگترین و ماندگارترین نمایشهایی بود که تا بحال دیده بودم.👌🧷
#تئاتر_صاحبه - آذر ماه ۱۴۰۲
💠 مجموعه فرهنگی نورالهدی
https://eitaa.com/joinchat/3315990529C3585cca262