eitaa logo
کانون فرهنگی تبلیغی نورالهدی
2هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
79 فایل
ارتباط با ادمین: @yaemamhasaan تبادل و تبلیغات: @sadrjahad رزرو بلیط: @yarafegh هماهنگی و رزرو اجرای شهرستانها: 09176827420 سایت مجموعه نورالهدی: noorolhodaeeha.ir صفحه روبیکا: Rubika.ir/noorolhodaa_ir صفحه آپارات: aparat.com/noorolhodaa_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 📜 📚🖇 منتظر تمام شدن این روزهای سخت بودم. سختی از لحاظ جسمی و روحی ؛ هم باید دردهای ماه های آخر رو تحمل می کردم ، اون استخون دردها ، اون بدخوابی ها... با این تفاوت که مادرای دیگه با امید منتظر بدنیا اومدن بچه هاشون بودن که با اومدنشون تمام درد و رنج ها رو از یاد مامانشون ببرن❤️ اما من ..... 😔😔 موضوعی که این سختی رو چند برابر می کرد بی اطلاعی مادرم بود. چون حتی بعد از عمل و دوران نقاحت هم چیزی به ایشون نگفتیم. اصرار می کردن بریم برای خرید سیسمونی. و من هر بار با یک بهانه طفره می رفتم. یک ماهی از این مساله گذشت و من منتظر سفر تابستانی برادرم بودم. چون از زمان عمل مادرم خیلی میگذشت حتما حالشون بهتر میشد. و البته حضور بچه ی برادرم❤️ از دست دادن این نوه رو براش آسون تر می کرد. * داداشی می خوام یه موضوعی رو باهات در میون بذارم . ☆بگو آبجی * میشه بریم پایین که تنها باشیم ؟ ☆ بریم ☆ پسرم مریضه ، دکترها میگن ممکنه زنده به دنیا نیاد . ☆ یعنی چی مریضه ؟ مشکلش چیه ؟ * از جزئیات چیزی نپرس چون خودم هم نمی دونم . فقط خواستم بهم کمک کنی، آخه مامان هنوز از این موضوع بی خبره . راستش جرات نکردیم بهش حرفی بزنیم . همش میگه چرا نمیرید برای خرید سیسمونی؟! نمی خوام وسایلی بخرم که بعدش بشه آیینه دق . فکر کنم الان بهترین فرصته که همه چیو بفهمه 😔😔 ...... روزها گذشت تا اون اتفاق خیلی خاص افتاد . 🌺🌺
بسم الله الرحمن الرحیم 📜 📚🖇 اون روزها دیگه کمتر با حسینم صحبت می کردم، و اگر حرفی می زدم بیشتر دلداری بود؛ دلداری به خودم، دلداری به اون *حسین مامان ! تو چه باشی چه نباشی من دوستت دارم! حتی اگر به این دنیا نیای، بناست به جای خیلی خوبی بری ؛ آونجا یه مادر بهتر از من قراره مراقبت باشه. ( چون در روایت خونده بودم که بچه های سقط شده و فوت شده رو حضرت زهرا سلام الله علیهما در بهشت نگهداری می کنن ). ❤️❤️ ففط این حرفها بین ما بود . حرفهایی که امید جای چندانی درش نداشت . مراقبت ها و چله ها و دعاهایی که می خوندمو گذاشتم کنار چون دیگه به نظرم ضرورت نداشت . فقط منتظر تمام شدن این روزهای سخت بودم. دهه اخر ماه شعبان رسید و من اواخر ماه هشتم بارداری بودم که یخ روز یکی از اقوام زنگ زد . *سلام بفرمایید . &سلام ، خوبی زهرا جان ، مشتاق دیدار . چه خبر ؟ حال کوچولوی ما چطوره و... ببین خیلی وقتتو نمی گیرم . روز جمعه جشن تکلیف مریمه . * به سلامتی ان شاءالله، چقدر بچه ها زود بزرگ میشن . & حتما بیایا ،هیچ بهانه ای برای نیومدن قبول نیست . * چشم ان شاءالله قابل باشم خدمت میرسم . ........ دیگه مثل سابق حوصله نداشتم اما درست نبود نرم . تقریبا تمام فامیل نزدیک موضوع رو می دونستن اما سعی می کردند سوالی نپرسن یا صحبتی نکنن که من اذیت نشم ....... مراسم ساده و مختصری بود ، دیدار فامیل و گفت و شنود زنانه، حال و هوا مو عوض کرد . زمان باز کردن کادوها رسید . ..... & صبر کن مریم جان قبل از اینکه کادوها رو باز کنی اول بگذار کادوی بچه ها رو بدیم . بیا اول با کادوی نی نی ها شروع کنیم. برای بچه های زیر دو سال لیوان های در داری که وسطش یک نی بود گرفته بودند . &بفرمایید این کادوی نی نی تون .😍 *وای خیلی ممنون ، چقدر خوشکله. ❤️ & به مریم گفتم بیا برای بچه های تو راهی هم کادو بگیریم که یک کار نویی انجام داده باشیم .☺️☺️☺️ نمی دونم ارزش مادی این کادو چقدر بوده حتما گران نبوده . اما برای من ارزشی بی نهایت پیدا کرد . این کادو تلنگری بود به تمام افکار ریز و درشتم . یک لحظه احساس امیدواری عجیبی کردم. * شاید زنده بمونه 🙏❤️😍 چرا اینقدر حرف از رفتنش می زنم ؟ شاید دکترها اشتباه کرده باشند . هنوز هیچی معلوم نیست و...... . ..... با کوله باری از امید برگشتم خونه. * احمد جان ، من یکشنبه نمیرم پیش دکتر اطفال. _ چرا ؟ تو کلی زحمت کشیدی تا بتونی نوبت بگیری . مگه یادت رفت چند بار رفتی و دست خالی برگشتی ، حالا که نوبت دادن نمی خوای بری . * نه یادم نرفته . اما الان احساس خیلی خوبی دارم نمی خوام دکتر با حرفهاش منو ناامید کنه . دلم میخواد این یک ماه باقیمانده رو با امید سپری کنم . ببین چه کادوی خوشگلی نصیب بچه مون شده 😘😘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 • باز هم آمدم که گم بشوم من همان کودکم همان،بانو ... ❤️ • سالروز ورود عمه جانمون حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها به قم مبارکمون باشه 🌸✨ 💠 مجموعه فرهنگی نورالهدی https://eitaa.com/joinchat/3315990529C3585cca262
هدایت شده از جهاد تبیین جمعیت
به نام خدا برای خدا و در راه خدا 🔻 بزرگ جمعیتی با موضوع در کانال جهاد تبیین جمعیت 📍زمان بارگزاری: ساعت ۲۳ امشب مهلت شرکت: تا پایان روز ۲۳مهرماه اعلام نتایج: ۲۴مهرماه جوایز: به ۱۵ نفر از شرکت کنندگان بسته متبرک حرم رضوی😍 اهدا خواهد شد. جایزه ویژه: ۳ شب و ۴ روز اسکان رایگان همراه با خانواده در مشهد مقدس(در قرعه کشی بین تمامی کانال های برگزار کننده) کانال جهاد تبیین جمعیت کانال ملکوتیان کانال کانون نورالهدی کانال تسهیلگران آستان قدس رضوی کانال خانوم عکاس 🔲جهت دریافت اطلاعات، اخبار و محتواهای جمعیتی به کانال جهاد تبیین بپیوندید: http://eitaa.com/jamiyat
سلام و عرض احترام خدمت همراهان عزیز❤️ دوستانی که تمایل دارند در مسابقه شرکت کنند، برای دریافت محتوا و سوالات مسابقه به آیدی کانال مراجعه کنید🪴 🔸 @noorolhodaa_ir 💠 لینک https://eitaa.com/joinchat/3315990529C3585cca262
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انشاءالله بزودی این نوا رو از همه جا بشنویم 👈 تحرّکوا باسم الله إلى الأمام و اعلموا أنّه «وَلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه» 🔸 @noorolhodaa_ir 💠 لینک https://eitaa.com/joinchat/3315990529C3585cca262
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پدر داره برای دخترش لالایی میخونه که بخوابه..... همه ما فدای مقاومت..... اما بچه نمیشنوه😭 شهید شده😭 🔸 @noorolhodaa_ir 💠 لینک https://eitaa.com/joinchat/3315990529C3585cca262
بسم الله القاصم الجبارین. همراهان عزیز سلام علیکم. برای آرامش قلب مردم مظلوم فلسطین دعا کنیم، صدقه بذاریم، شرایط سختی رو میگذرونن. إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبّت أَقدامَكم اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ‏،إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 📜 📚🖇 زندگی دوباره شروع شد . با امیدی که بدست آورده بودم سعی کردم زمان از دست رفته رو دوباره بدست بیارم . این ماه آخر مصادف شده بود با ماه مبارک رمضان و من و حسین بیشتر وقت ها رو تنها بودیم . دو سه تا چله رو همزمان شروع کرده بودم . صحبت‌های من با حسین دیگه بوی رفتن نمی داد . به یاد ماندنی ترین لحظات، شب های قدر تکرار ناشدنی اون سال بود😍 ، زمانی که تلاش می کردم سرنوشت رو به نحو احسن تغییر بدم . به خصوص حالا که سونوگرافی وضع حمل دادم و معلوم شد که سونوگرافی قبلی درست بود. اما اصلا برام مهم نبود . دیگه نه گریه کردم و نه غصه خوردم. دروغ چرا ؟ خیلی دلم می خواست بگن سونوگرافی قبلی اشتباهی بوده و بچه تون سالمه ؛ اما اون اتفاق نیوفتاد.😔 تو شبهای قدر از خدا می خواستم که من و حسینم صبور باشیم در برابر ناملایمات . از قند عسلم هم می خواستم که قوی و محکم باشه . *مامانی نمی دونم قراره چه اتفاقی بیفته اما مطمئنم هرچی پیش بیاد به خير و صلاح ماست . ❤️ ازت می خوام در برابر مریضی و مشکلات مقاوم باشی و هیچ وقت ناشکری نکنی . از مامان هم متنفر نشو اگه یه وقت عرصه بهت تنگ شد که ای کاش من رو به دنیا نمی آوردی. 😭😭 چاره ای نبود ؛ رشته ای برگردنم افکنده دوست می کشد هرجا که خاطر خواه اوست . 🙏 توی اون مدت ، رفتم فروشگاه و چند تکه لباس نوزادی و پتو و حوله و ... خریدم . بی صبرانه منتظر اومدنش بودم . بالاخره روز موعود رسید .😍😍