روز سوم
#زندگیباآیهها
#تفسیر۲
آیة الکرسی در معانی فراوانی به کار می رود:
1.مانند تخت و سریر
۲. قلمرو فرماندهی و تدبیر
۳.مرکز فرماندهی و تدبیر
۴.علم
گفته شده مراد از کرسی در آیة الکرسی حکومت، قیمومت، سلطه و تدبیر خداوند است.
قوم یهود معتقد بودند که خداوند تبارک وتعالی پس از خلقت آفرینش آسمانها و زمین و… خسته شده و برای رفع خستگی روی کرسی نشست که آیه مبارک آیه الکرسی بر رد عقاید منحرف کننده قوم یهود نازل شد.
آیة الکرسی (سوره بقرة:255) مجموعه ای از صفات جلال و جمال خداست که شامل صفات ذات خداوند از جمله وحدانیت، علم، قدرت، حیات و هم شامل صفات فعل او مانند مالکیت بر هستی و شفاعت میشود.
این آیة فضایل و ویژگی های فراوانی دارد خواندن این آیه هر روز و همیشه بخصوص بعد از نماز، حین وضو،قبل ازخواب، قبل خروج از خانه، مواجه با مشکلات و... توصیه میشود.
در فضیلت آیة الکرسی از پیامبر آمده است که آیة الکرسی سید آیه ها و برترین آنهاست و همه ی خیرهای دنیا و آخرت را با خود به همراه دارد.
رسول اکرم(ص) در هنگام خواندن آیه الکرسی تبسم می کردند و می فرمودند : آیه الکرسی گنج بزرگ و رحمانی است که زیر عرش (همان کرسی) به من نازل شدو نیز در روایت آمده است که هنگام نزول آیه الکرسی هزار فرشته تا رسیدن به حضرت محمد (ص) این آیه مبارک وعظیم را همراهی می کرد
در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است:هر کس یک بار این آیه را بخواند خداوند او را از هزاران بلایا، که کوچک ترین آن فقر و بزرگ ترین آن از عذاب قبر دور می سازد.
در روایتی هم نقل شده که سرور سخن های قرآن و سوره ها بقره، و سرور سوره بقره آیة الکرسی است.
روز چهارم
#زندگیباآیهها
#تفسیر۳
اگر خدا شما را يارى كند، پس هيچ كس بر شما چيره نخواهد شد و اگر بخواهد شما را خوار نمايد.پس آن كس كه پس از خدا شما را يارى كند، كيست؟! بنابراين مؤمنان تنها بايد بر خدا توكّل كنند(۱۶۰ آل عمران)
در این آیه، دلیل توکّل بر خدا را چنین مطرح مىکند که عزّت و ذلّت تنها به دست اوست. در حدیث آمده است که رسول خدا صلى الله علیه وآله از جبرئیل پرسید: توکّل بر خدا چیست؟ گفت: اینکه بدانى مخلوق، سود و زیانى به تو نمىرساند و از غیر خدا کاملاً مأیوس شوى.
اگر انسان به این درجه رسید، جز براى خدا کار نمىکند و از غیر خدا نمىهراسد و جز به خدا امید ندارد و این حقیقت توکّل است.
امام صادقعلیه السلام فرمودند: هرگاه میان انسان و گناه، مانعى حائل نشد و انسان گرفتار معصیت گردید، این خذلان الهى است.
1- پیروزىهاى طبیعى تحتالشعاع عوامل دیگر واقع مىشوند، امّا نصرت و امداد الهى تحتالشعاع قرار نمىگیرد. «ان ینصرکم اللّه فلا غالب لکم»
2- پیروزى و شکست هردو با ارادهى خداوند است. «ینصرکم... یخذلکم»
3- ایمان، از توکّل بر خدا جدا نیست. «فلیتوکّل المتوکّلون»
روز پنجم
#زندگیباآیهها
#تفسیر۴
اگر شكر گزاريد و ايمان آوريد، خداوند مىخواهد با عذاب شما چه كند؟ در حالى كه خداوند همواره حقّ شناس داناست.(۱۴۷ نساء)
تفسیر نور:
1- كيفرهاى الهى، بر پايهى عدالت اوست، نه انتقام و قدرتنمايى. عامل عذاب، خود انسانهايند. «ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ»
2- شناخت نعمتهاى او و شكر آنها، زمينهى قبول دعوت و ايمان است. «شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ»
3- ايمان به خداوند، بارزترين جلوهى شكرگزارى است. «إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ»
4- شكر، هم مايهى نجات از قهر، هم سبب دريافت لطف بيشتر است. «ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ، كانَ اللَّهُ شاكِراً»
5- اگر شما شكر كنيد، خداوند هم نسبت به شما شاكر است. «كانَ اللَّهُ شاكِراً»
6- خداوند، با آنكه بى نياز است، ولى از بندهى كوچكش تشكّر مىكند. چرا ما شكر او را به جا نياوريم؟! «إِنْ شَكَرْتُمْ، كانَ اللَّهُ شاكِراً»
روز ششم
#زندگیباآیهها
#تفسیر۵
( خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیها (ی دیگران) را اظهار کند؛ مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست.) نساء-۱۴۸
چند نکته:
۱- قانون كلّى و اصلى، حرمت افشاگرى و بيان عيوب مردم است، مگر در موارد خاص. «لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ»
2- افشاى عيوب مردم، به هر نحو باشد حرام است. (با شعر، طنز، تصريح، تلويح، حكايت، شكايت و ...) «لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ»
3- نشانهى جامعه اسلامى آن است كه مظلوم بتواند با آزادى كامل، عليه ظالم فرياد بزند. «الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»
4- غيبت مظلوم از ظالم جايز است. «الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»
5- اسلام، حامى ستمديدگان است. «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»
6- سوء استفاده از قانون ممنوع است. ستمگران بدانند كه حرمت غيبت، راه ستمگرى را برايشان نمىگشايد. «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»
7- تنها مظلوم، اجازهى غيبت از ظالم را دارد، آن هم در مورد ظلم او، نه عيوب ديگرش. «1» «إِلَّا مَنْ ظُلِمَ»
8- ظالم، در جامعهى اسلامى احترام ندارد، بايد محكوم و به مردم معرفى شود. لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ ... إِلَّا مَنْ ظُلِمَ
9- در تزاحم ارزشهاى انسانى، بايد اهم و مهم رعايت شود. ارزش دفاع از مظلوم، بيش از ارزش حيا وسكوت است. لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ ... إِلَّا مَنْ ظُلِمَ
10- در موارد جواز افشاى عيوب، از مرز حقّ تجاوز نكنيد، چون خداوند شنوا و داناست. «سَمِيعاً عَلِيماً»
روز هفتم
#زندگیباآیهها
#تفسیر۶
و اگر خداوند (براى آزمايش يا هدف ديگر بخواهد) زيانى به تو برساند، جز خود او كسى توان برطرف كردن آن را ندارد واگر براى تو خيرى بخواهد، هيچ كس مانع فضل او نخواهد شد. خير را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مىرساند و او بس آمرزنده و مهربان است..
نکات تفسیری:
۱- خير و شرّ تنها به دست خداست. «إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ، يُرِدْكَ بِخَيْرٍ»
.
۲- هر تلخى و ضررى شرّ نيست، گاهى حوادث تلخ براى بيدارى فطرت يا آزمودن انسان است. «بِضُرٍّ» و نه «بَشِّرِ»
.
۳- مقصود خدا، خير رساندن است. از اين رو در مورد خير، «يُرِدْكَ» و اراده به كار رفته و در ضرر، تعبير «يَمْسَسْكَ» آمده است.
۴- خيرى كه به انسان مىرسد، فضل الهى است، نه استحقاق انسان. «لِفَضْلِهِ»
۵- خواست خدا، بر اساس حكمت است و مشيّتهاى او در كنار حكيم بودن او معنى مىشود. «يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ»
.
.
روز نهم
#زندگیباآیهها
#تفسیر۸
آیه ۹ انفال:
(به یاد آرید) هنگامی که استغاثه و زاری به پروردگار خود میکردید، پس دعای شما را اجابت کرد که من سپاهی منظم از هزار فرشته به مدد شما میفرستم.
نکات تفسیری:
۱- نعمتها و امدادهاى الهى را در روزهاى سخت را فراموش نكنيم، چرا كه ياد نعمتهاى الهى، روحيّهى شكر و شجاعت را در انسان بالا مىبرد.
2- خداوند، بدون دعا هم مىتواند عطا كند، ولى دعا، يكى از راههاى تربيت الهى است. «إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ»
3- دعا همراه با حضور در جبهه مؤثّر است و دعاى رزمندگان مستجاب مىشود.
تَسْتَغِيثُونَ ... فَاسْتَجابَ
4- دعا، كليد استجابت است. تَسْتَغِيثُونَ ... فَاسْتَجابَ
5- فرشتگان، گاهى در زندگى انسانها تأثيرگذار و مؤثّرند. «مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ»
6- امدادهاى غيبى وقتى تحقّق پيدا مىكند كه آنچه را خداوند در ظاهر به ما داده است، به كار گرفته باشيم. «مُمِدُّكُمْ»
روز دهم
#زندگیباآیهها
#تفسیر۹
آیه ۶۳ انفال:
و ميان دل هاى آنها را پيوند داد [در حالى كه] اگر [تو] تمامى آنچه را كه در روى زمين است هزينه مىكردى، نمىتوانستى ميان دل هايشان را پيوند دهى، ولى خدا بود كه ميان آنها را پيوند داد؛ زيرا او پيروزمند حكيم است.
نکات تفسیری:
1- دلها و پيوند بين آنها به دست خداست. «وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ»
2- وحدت و الفت و محبّت، از نعمتهاى الهى است كه خدا از آن ياد كرده و آن را بر مردم و پيامبر، منّت نهاده است. «وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ»
3- مهمتر از اتّحاد ظاهرى، پيوند قلبى و باطنى است، «وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ» وگرنه كافران هم در ظاهر متّحدند، ولى دلهايشان پراكنده است. «تَحْسَبُهُمْ جَمِيعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى»
4- زمانى مردم بازوى رهبرند كه با هم متّحد باشند، وگرنه كمر رهبر را مىشكنند. «أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ»
5- قبايل عرب تا پيش از گرايش به اسلام، گرفتار دشمنى عميق با يكديگر بودند. أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ ... ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ
6- ثروت و مقام، همه جا محبّتآور نيست. لَوْ أَنْفَقْتَ ... ما أَلَّفْتَ
7- ايجاد محبّت و پيوند بين مؤمنان، پرتوى از عزّت و حكمت خداوند است. وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ ... عَزِيزٌ حَكِيمٌ