فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️﷽🔸️
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
❌🎥 بدن خودمه اختیارش رو دارم!!
خیابون چی؟ خیابون هم مال خودته؟؟
🎙 رحیم پور ازغدی
⁉️درآمدها کجا میرود؟
💢ماهانه متوسط 12هزارمیلیارد، فاکتور دولت قبل را میپردازیم.
#آواربرداری
👤 سیدابراهیم رئیسی
#سرطان_اصلاحات_آمریکایی
❌ ششم تیرماه ۱۳۶۰...
۴-۵ روز از عزل بنیصدر میگذشت
آیةالله خامنهای طبق برنامهی شنبهها برای سخنرانی به مسجدی در جنوبشهر رفت،
بعداز نمازظهر پشت تریبون پرسشهای نوشته شده مردم که گاهی تند یا بیربط بود پاسخ میداد،
بین جمعیت ضبط صوتی دست به دست رسید به جوانی با قد متوسط، موی فر، کت و پیراهن چهارخانه صورتی و تهریش مختصر که خودش را رساند به تریبون ضبط را گذاشت مقابل قلب آقا دکمهی Play را زد و رفت.
شاسی مثل حالت پایان نوار تق تق صدا کرد و روشن نشد،
یک دقیقه بعد بلندگو سوت کشید
آقا: «بلندگو را تنظیم کنید»
بعد سمت چپ و کمی عقب آمده و ادامه دادند:
« زمان امیرالمؤمنین زن در همهی جوامع بشری
نه فقط میان عربها
مظلوم بود،
نه میگذاشتند درس بخواند
نه در اجتماع وارد شود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا کند
نه ممکن بود در میدانهای...» "انفجار"
آقا با چرخش ۴۵ درجه به طرف چپ جایگاه افتاد،
اولین محافظ آمد
چون مسجد کوچک بود به تنهایی با تلاش آقا را بیرون آورد،
امام جماعت متحیر وسط مسجد بود،
ضبط صوت مثل کتاب ۲تکه شده بود
روی جدار داخلی ضبط با ماژیک قرمز نوشته بودند "عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی"
در آغوش محافظ لحظاتی به هوش آمد اما زود سرش افتاد،
بلیزر سفید با سرعتی غیرقابل تصور حرکت کرد
در مسیر بیمارستان هروقت هوش میآمد زیرلب شهادتین میگفت،
به یک درمانگاه کوچک رسیدند
۵ نفر با قیافهی خونآلود و اسلحه به دست آقا را روی دست این طرف و آن طرف میبردند،
با آن صورت خونآلود آقا را نشناختند
دکتر ضربان گرفت و گفت نمیشود کاری کرد!
محافظها با سرعت به سمت در خروجی رفتند
پرستاری پرسید:
ایشان کی هستند؟
محافظ: آقای خامنهای
پرستار: ببرید بیمارستان
اما یک کپسول اکسیژن هم ببرید.
انگار صدای پرستار را نشنیدند
پرستار کپسول را برداشت و خودش را به ماشین رساند کپسول و پایهی آهنی را نمیشد توی ماشین برد،
پایه کپسول را روی رکاب ماشین تکیه دادند پرستار نشست بالا سر آقا..
محافظ: کجا بریم؟
پرستار: بیمارستان بهارلو، پل جوادیه
ماشین انگار ترمز نداشت!
محافظ بیسیم برداشت
"مرکز ۵۰-۵۰"
رمزِ آمادهباش بود(حافظ هفت مجروح شده)
کسیکه پشت دستگاه بود بلند زد زیر گریه
محافظ: با مجلس تماس بگیر دکتر فیاضبخش، منافی، زرگر و .. بیایند بیمارستان بهارلو.
رسیدند و برانکارد آورند و آقا را رساندند پشت در اتاق عمل،
دکتر محجوبی تازه جراحیش تمام شده بود که آقا را با آن وضع دید و گفت خیلی سریع دوباره اتاق عمل را آماده کنند.
سمت راست بدن پر از ترکش و قطعات ضبط بود
قسمتی از سینه کاملاً سوخته بود
دست راست از کار افتاده و ورم کرده بود استخوانهای کتف و سینه به راحتی دیده میشد!!
۳۷ واحد خون زدند
۲-۳بار نبض افتاد
چندبار مجبور شدند پانسمان را باز و دوباره رگها را مسدود کنند،
کیسههای خون را از دو دست و دو پا به بدن تزریق میشد اما باز خونریزی ادامه داشت،
یکدفعه یکی از دکترها دست کشیدو گفت:
"تمام شد"
فشار تقریباً صفر بود..
دکتر دیگر تشر زد
فشار کمکم بالا آمد
دکترمنافی در راه بیمارستان دکتر شیبانی و دکتر فاضل را خبر کرد،
آقای بهشتی هم دکتر زرگر را خبر کرد،
دکتر محجوبی حال و روز دکتر زرگر را دید و گفت:
"نگران نباش خونریزی را بند آوردم"
عمل تا آخر شب طول کشید
اما به لحاظ امنیتی نمیشد درمان را آنجا ادامه داد.
نمیتوانستند بیمار را از میان ازدحام مردم نگران بیرون ببرند وهلیکوپتر آوردند
رادیو اعلام کرده بود قلب ایشان صدمه دیده و مردم آنجا میگفتند قلب ما را به ایشان بدهید..
خط مونیتورِ وضعیت نبض در بیمارستان قلب دو بار ممتد شد.
آقا چندبار تا مرز شهادت رفت
خونریزی بسیار وسیع و غیرقابل کنترل
جمع شدن پروتئینها در ریه و حالت خفگی
ضایعه در ریه و..
به خاطر تب و لرز شدید چند پتو انداختند و گاهی حتی دکترها بغلش میکردند تا لرز را کمتر كنند،
آقا با لولهی تنفس نمیتوانست حرف بزند
با دست چپ نوشت:
۱، همراهانم چطورند؟
۲، مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟
دکتر باقی سطحی از پوست را برای ترمیم و پیوند به قسمتهای آسیبدیده برداشته بود،
زخمها و درد خیلی زیاد بود،
دکترها میگفتند: تحمل آقا زیادتر است
اصلاً مسکّنها به حساب نمیآیند.
امام مدام از اطرافیان میپرسیدند : آقاسیدعلی چطورند؟
پیامشان ساعت ۲بعدازظهر پخش شد،
دکتر میلانینیا رادیو را گذاشت بیخ گوش آقا
روح تازهای انگار در وجودش دمید..
اما هنوز قضیهی ۷۲ تن را نمیدانست
از تلویزیون آمدند و ساعتی معطل شدند تا آقا به هوش آمد (فیلم👇)
روزهای بعد گفتند: من باید از وضع کشور اطلاع پیدا کنم شما رادیو تلویزیون را از من گرفتهاید!
دکترها بهانه میآوردند که امواج رادیویی دستگاههای درمانی را بهم میریزد تا آقا متوجه شهادت دوستش نشود چون شک کرده بود و مرتب میپرسید: چرا همه میآیند اما بهشتی نمیآید؟
نمیدانستند چطور بگویند
آقا حاج احمد، رجایی، باهنر و هاشمی آمدند اما نتوانستند بگویند
گفتند یکی دو نفر شهید شدهاند و دکتر بهشتی پایش کمی مجروح شده،
وقتی رفتند آقا دکتر میلانینیا را سوال پیچ کرد و پرسید شما از حالشان خبر داری؟
دکتر: بله
آقا: مراقبت جدی از حالشان میشود؟
آنجا هم سر میزنید؟
دكتر میلانینیا با بغض از اتاق زد بیرون
دوباره آمد نشست و یکی یکی اسم همهی شهدای حزب را گفت..
آقایان ...
دکتر بهشتی ...
✍️ سماارجمند🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا تلویزیونهای ضدانقلاب انقدر بیاستعدادن؟
اون از #اینترنشنال_عربستان که خبرنگار مرحوم رو نماینده اطلاعات سپاه توی دولت معرفی میکنه، اینم از #منوتوی_سلطنتطلب.
حداقل بشین پای گفتگو ببین مجری چندبار ساعت رو اعلام میکنه بعد تیتر و خبر بزن :)
✍ کوروش کمرهای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دروغ رسانهای دیگر
🔺 رسانههایی امثال منوتو برای این دروغهای صریح روی چه چیزی حساب باز میکنند؟
🔹بهعنوان یک عرف دیپلماتیک در اولین روز از سفر هر مقام رسمی به ایران، پرچم آن کشور به نشانه احترام در میدان آزادی برافراشته میشود و این اقدام جدیدی نیست؛ برای سایر کشورها هم رخ داده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
تیزهوشیهای لطیف عبدالعظیم حسنی علیهالسلام ؛
❌❌❌مراقب باش گُنده نشـــــی 🔥.
🔸 ویژهٔ میلاد #حضرت_عبدالعظیم علیهالسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #ببینید
💠 حجاب یک امر فطری است!
سلسله جلسات #خانواده_فاطمی
🔺قسمت ششم
🎙حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا پاکباز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎥 عکس العمل جالب #شهید_بهشتی در مقابل توهین #منتظری
➕ و نظر شهید درمورد ریاست جمهوری و قضاوت زنان
🔺بخشی جالب از مستند «ترور سرچشمه»
(مستندی درباره حادثه هفت تیر و بمب گذاری در دفتر حزب ریاست جمهوری و شهادت بهشتی و هفتاد و دو تن از مسئولین)
🎥 مشاهده کامل این مستند در سایت روشنگری:
Roshangari.ir/video/69366
🔶 بناى دشمنهاى شما بر این است که افرادى که لیاقتشان بیشتر است، بیشتر مورد حمله قراربگیرند. امام خمینی(ره)
هفتم تیر، سالروز شهادت #شهید_بهشتی و یارانش و هفته قوه قضائیه گرامی باد.
#مناسبتی
#قوه_قضائیه
#هفتم_تیرسالروزشهادت
#شهید_بهشتی_ویارانش_و
#هفته_قوه_قضائیه_گرامیباد.
#اللّٰهمَ_صَلِّ_عَلیٰ_مُحَمَّدوَآل_مُحَمَّد
🌸🍃🌸 #وَعَجِّل_فَرَجَهُم 🌸🍃🌸
#مهارتهای_زندگی
💟با خودتون درست صحبت کنید تا #عزت_نفس تون رو حفظ کنید:
به جای اینکه بگید: من عمرا نمیتونم این کارو کنم.
بگید: اگر تمرین کنم و یاد بگیرم میتونم.
به جای اینکه بگید: اونا از من خوششون نمیاد.
بگید: من خودم هستم، اگر خوششون بیاد خوشحال میشم.
به جای اینکه بگید: همه چی تقصیر منه.
بگید: هر کسی سهمی توی این ماجرا داره!
یادتون نره این خود شما هستید که تعیین میکنید چه کسی (حتی خودتون) از چه دیدی بهتون نگاه کنه....
👩👩👧👦والدینعزیز
❗️به کودک القای ترس نکنید.
🔻گاهی نوع حرف زدن والدین، ناخودآگاه، سبب القای ترس به فرزند میشود.
مثلا :
~•چراغ رو روشن کن، نترسی
نترس؛ من اینجام!
~• دکتر :( آمپول) که ترس نداره
گربه که نمیخورتت!
~• زود بریم خونه، شب شده، تاریکه!
( به کودک القای تاریکی از شب و تاریکی میشود.)
_والدین بهترین الگوی فرزند هستند
☑️کودک به والدین شجاع احتیاج دارد؛
❗️نه ترسو.
منافقین چگونه کودک سه ساله را زنده زنده آتش زدند و مسئول قتل تاریخی او هستند؟
نام: فاطمه سادات طالقانی
تاریخ تولد: ژوئیه ۱۹۷۸
تاریخ شهادت: ژوئن ۱۹۸۱
تاریخ ولادت: اصفهان
تاریخ قتل ب دست منافقین: ماهشهر خوزستان
جرم: ایرانی بودن! و فعالیت های مذهبی والدین...
جنگ ایران و عراق بود. جنگ داخلی هم چند روز قبل شروع شده بود. والدین فاطمه عضو جهاد سازندگی ماهشهر بودند و خیلی فعالیت فرهنگی داشتند. همین باعث شده بود منافقین بارها و بارها تهدیدشان ب ترور کنند. همان هایی ک دنبال آزادی مردم ایران هستند!
فاطمه در اصفهان متولد شد ولی بابت شغل معلمی والدین خود، بعلت کمبود نیرو ب ماهشهر خوزستان نقل مکان کرده بودند. قرار بود تابستان ب مشهد بروند. آنها در کانکس واحد ارتباط جمعی جهاد سازندگی زندگی میکردند. یک روز صبح ۹ تیر برای نماز صبح به منزلی در ۵۰ یا ۶۰ متر آنطرف تر رفتند تا
وضو بگیرند و نماز صبح بخوانند.ولی طبق شواهد و اسناد اعضای آن گروهک تروریستی برای انجام عملیات شیشه را با صدای آرام می شکنند پتو را پاره میکنند و درسرتاسر اتاق بنزین وگازوئیل می ریزند وگهواره طفل سه ساله را اغشته ب بنزین میکنند!
خارج میشوند کوکتل مولوتوف را به داخل اتاق پرت میکنند
آتش زبانه میکشد و طفل سه ساله درحالی که دستانش را به کانکس میکوبید_ همان دستان کوچکش!_ و جیغ و فریاد میزد و گریه میکرد به همراه کتاب ها و نوارها و قرآن ها سوخت... زنده زنده!
آتش بقدری سوزان بود که نزدیک شدن به آن کاملا محال بود چه رسد به داخل شدن و نجات کودک!
وقتی جسد سوخته اورا دیدند صدای فریاد ها و ناله ها و حسرت ها بلند شد... جسد سوخته او در زادگاهش اصفهان ب خاک سپرده شد و مایه ی رسوایی ابدی کفر و توحش منافقین شد که چقدر دوستدار خلق ایرانند! البته برای قدرت و منافع کثیف خود!