- دلدادھ مٺحول -
نه فراغتِ نشستن
نه شکیبِ رخت بستن
نه مقامِ ایستادن، نه گریزگاه دارم . .
؛
دهم مردادماه و گذر زندگی.
- داستان های مترو.
قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ
وَجْهِکَ فِی السَّمَاء…
؛
و به هنگام دلتنگی
به آسمان نگاه کن
و ما نگاههای تو را به طرف آسمان میبینیم.
سوره بقره، آیه ۱۴۴.
- دلدادھ مٺحول -
با شب چه کند سینهٔ این برکه بیتاب؟
وقتی که تو ای ماه نخواهی که بتابی
؛
مثلِ همیشه
پرنور و دور و غمآلود.
- دلدادھ مٺحول -
کنار حوصله ام بنشین،
بنشین مرا به شط غزل بنشان،
بنشان مرا به منظره ی عشق،
بنشان مرا به منظره ی باران،
بنشان مرا به منظره ی رویش؛
من سبز می شوم . .