سینه از آتش دل، در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه، که کاشانه بسوخت
┄┅═✾✾═┅┄┈
[ آتش دل ] حافظ از این ترکیب عشق را ارده کرده است، همانطور که می گوید:
زین آتشِ نَهُفته که در سینهیِ من است
خورشید، شُعلهایست که در آسمان گرفت
عشق به آتش تشبیه می شود چون سوزانندگی دارد و حرارت بخش جان آدمی ایست و گاه همین حرارت او را به حرکت وامی دارد؛ چه در عشق های زمینی و چه در عشق های والا
[ جانانه ] معشوق و "ان" نسبت است؛ یعنی هر آن چیزی که مانند جان عزیز است. و اکنون معنای دیگر از جانانه اراده می شود که اِفاده شدت و کثرت می دهد و بر همین معنا می گویند: «سیلی جانانه زدم»؛ ولی در نهایت جانانه به معنای معشوق و هر آن چیزی است که مانند جان عزیز است. و از قضاء جانانه هر دو معنا را در اینجا دارد و طبق معنای اول: «سینه ام بسوخت در غمی که از آنِ معشوق است» و طبق معنای دوم: «سینه ام بسخوخت از غم بسیار» و به همین علت است که گفته اند: اگر عشق نبود اتفاقی در عالم رقم نمی خورد.
[ خانه ] در گذشته خانه به معنای اتاق بود
[ کاشانه ] معادل سَرا و سَرا مجموعه ای از اتاق هایی است که خانواده هایی در آن اتاق ها کنار هم زندگی می کردند که به خانه های کناری «همسرایه» می گفتند که امروزه به شکل «همسایه» تلفظ می شود. و همینطور کاشانه به اتاق زمستانه نیز گفته می شد که این در این اتاق ها از شیشه استفاده می شد که باعث بازتاب تابش خورشید و گرمای اتاق می شد. و عشق مانند آتشی است که ابتدا دل را می سوزاند و سپس تمام وجود آدمی را دربر می گیرد
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
🟣
و هنگامی که یوسف به سنّ کمال رسید، حکمت و دانش به او عطا کردیم، و ما نیکوکاران را این گونه پاداش می دهیم.
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا ۚ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
نــــــــورمـــــاه
🟣 و هنگامی که یوسف به سنّ کمال رسید، حکمت و دانش به او عطا کردیم، و ما نیکوکاران را این گونه پاداش
شرط پاداش و إعطاء الهی "محسن بودن" است
🟣
هر راه و روش و شکل و حالتی که باشد
فقط برو....
مهم طلب کردن و در راه یار بودن است
در طلب زن دایما تو هر دو دست
که طلب در راه نیکو رهبرست
لَنگ و لوک و خفتهشکل و بیادب
سوی او میغیژ و او را میطلب
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
گذشته و افکار عمر گذشته همین قدر کمر انسان را می شکند و خم می کند...
سعدی شیرازی می گوید:
اینک بأیست به غرامت آنچه از عمر و فرصت از دست دادی:
عمر نبود آنچه که غافل از تو نشستم
باقی عمر ایستادم به غرامت
پس باقی عمر را دریابید که خدا نیز این باقی را از شما می پذیرد: «فَاسْتَدْرِكُوا بَقِيَّةَ أَيَّامِكُمْ»
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
نــــــــورمـــــاه
گذشته و افکار عمر گذشته همین قدر کمر انسان را می شکند و خم می کند... سعدی شیرازی می گوید: اینک بأیس
گاهی لازم است فقط آینده را نگاه کنیم و اگرچه سال های اندکی مانده باشد، هر روز این سال ها می تواند جاودانه باشد.
چه بسا انسان هایی که ده ها سال زندگی می کنند و اما حتی یک دقیقه از این سال ها را بخاطر نمی آوردند چون حتی یک دقیقه هم زندگی نکرده اند تا ثمره آن را از گذشته بیابند و به همین علت مدام دنبال موجودی به گذشته می روند و از آنچه که نمییابند بی تابی می کنند.
پس تنها کاری که لازم است انجام دهیم این است که هر روز ولو ده دقیقه به کاری مشغول شویم که جاودانه بماند: «اَلْأَيَّامُ صَحَائِفُ آجَالِكُمْ فَخَلِّدُوهَا أَحْسَنَ أَعْمَالِكُمْ»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا شما بگویید که روز شما چند ساعته؟ و چند ساعت از سال هایی که گذشته است را به یاد دارید؟
نــــــــورمـــــاه
گذشته و افکار عمر گذشته همین قدر کمر انسان را می شکند و خم می کند... سعدی شیرازی می گوید: اینک بأیس
شاید یکی از مصادیق این "ایستادن" چارلز بوکفسکی باشد که بعد از دهه ها زندگی اسفناک که داشت بالاخره در سن ۵۰ سالگی توانست نویسنده ۵۰ عنوان کتاب باشد.
نــــــــورمـــــاه
شاید یکی از مصادیق این "ایستادن" چارلز بوکفسکی باشد که بعد از دهه ها زندگی اسفناک که داشت بالاخره در
ولی خوب روی قبر خودش نوشتند:
سعی نکن !
🟣
هر کسی می خواهد غم و غصه هایش زدوده بشود(به شادی برسد) باید غم و غصه دیگران را داشته باشد
مَنْ اَرادَ أَنْ تُـكْشَفَ كُرْبَتُهُ ، فَلْيُفَرِّجْ عَنْ مُعْسِرٍ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🟣
بدون تعصب زبان عربی بهترین زبان در افهام مقاصد و در روزگار حافظ و مولوی زبان علمی بوده است و از این رو بعنوان "فضلیت" و "هنر" از آن یاد می شد.
حافظ می گوید:
اگر چه عرض هنر پیشِ یار بیادبیست
زبان خموش، ولیکن دهان پُر از عربیست
و مولانا نیز بعد آنکه ابیات عربی می سراید و زبان خود را به فارسی که تغییر می دهد می گوید:
پارسی گو گرچه تازی خوشترست
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________