eitaa logo
نــــــــورمـــــاه
797 دنبال‌کننده
207 عکس
43 ویدیو
4 فایل
🔻کانال هنری و ادبی #نـــــــــورمــــــاه ارتباط با من: @sarbbazzaman کپی محتوا و مطالب کانال با هشگ #نور_ماه بلا مانع است ✅
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 آسمان یا ناودان؟ همانند ناودان نباش که برای داشتن آب نیازمند باران است؛ اما آسمان باش... ابر باش... باران باش... آسْمان شو ابر شو باران بِبار ناوْدانْ بارِش کُند نَبْوَد به کار ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
حس و حال خوب از یه اتاق قدیمی زووووم کنید 🔎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طـــــــــراحــــــــی لــــــــوگــــــوی 👌 🔻برای طراحی بنر، پوستر ، آرم، تایپوگرافی اسم و... می توانید با ما ارتباط برقرار کنید: @henduneir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 خــفــیــفــة الــحــال و خــفــیــفــة المــئــونــه خفیفة المئونه، از خصوصیات برخی از یاران امیرالمؤمنین علیه السلام شمرده شده است. این خصوصیت درباره ی افرادی که مسئولیت سیاسی و یا نظامی دارند آورده شده امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه حکومتی به مالک اشتر، از کسانی سخن می گویند که متصف به این صفت هستند و می فرماید‌: « أولئک أخف علیک مؤونه و أحسن لک معونه... فاتخذ أولئک خاصة لخلواتک و حفلاتک» آنها کم خرج و در یاری بهتراند... آنان را از خواص و دوستان نزدیک و از رازداران خود قرار بده... برخلاف خواصی که یاریشان اندک و هزینه هایشان برای حکومت فراوان است: «و لیس أحد من الرعیة أثقل علی الوالی مئونة فی الرخاء و أقل معونة فی البلاء» همواره خواص جامعه، بار سنگینی را بر حکومت تحمیل می کنند؛ زیرا در روز های سختی، یاریشان کمتر است و در روز های آسودگی و فراخ حکومت، سنگین ترین هزینه را به حکومت تحمیل می کنند. امیرالمؤمنین علیه السلام دو یار به نام "زيد بن صوحان" و "صعصعه بن صوحان" داشت که دو برادر بودند و گاه مسئولیت حکومتی و سیاسی نیز داشته اند. حضرت با دو ویژگی این دو برادر را ستوده است؛ امیرالمؤمنین علیه السلام در خطاب به صعصعه بن صوحان، آنگاه که در بستر بیماری بود می فرماید: «خفيفَ الْمَئُونَةِ كَثِيرَ الْمَعُونه» تو مردی بسیار کم خرج و بسیار کمک کننده بودی. و به زيد بن صوحان در جنگ جمل و آنگاه که به زمین افتاده بود می فرماید: «خَفِيفَ اَلْمَئُونَةِ عَظِيمَ اَلْمَعُونَةِ» هزینه ی تو اندک و یاری ات بسیار بود. اما خفیف المؤونه" به معنای "خفیف الحال" نیست و ممکن است کسی خفیف المؤونه باشد ولی خیف الحال نباشد؛ یعنی مال و بهره اش از دنیا فراوان باشد: «خفیف الحال أی قليل المال و الحظ من الدنيا» ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شکرفروش که عمرش دراز باد چرا تَفقدی نکند طوطی شکرخا را ┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ شکر فروش ] کسی که شکر می فروشد؛ کنایه از یار شیرین سخن و شیرین بیان است [ تفقد ] دلجویی کردن، جویا شدن احوال کسی، احوال پرسی، پرسیدن از احوال کسی در غیاب و نبودن او. خداوند سبحان می فرماید: وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ سلیمان از احوال پرندگان جویا شد و بعد گفت: چرا هدهد را نمی بینیم؟ هدهد کجاست؟ که البته در این بیت مقصود از "تفقد" توجه عاشق به معشوق است [ طوطی ] نام گروهی از پرندگان است که سَری بزرگ و گردنی کوتاه و پاهای محکم و منگار نیرومند دارند. "طوطی" بخاطر اینکه زبان عضلانی و حنجره ی مناسبی دارد می تواند بعضی از صدا ها را تقلید کند. در ادبیات فارسی هرگاه واژه ی "طوطی" با ترکیباتی مثل "شکر" یا "شیرین سخن" همراه می شود به معنای انسان خطیب و بلیغ و شاعر بکار می رود؛ اما وقتی این واژه تنها استفاده می شود به معنای کسی است که نافهمیده سخنی را نقل و تقلید می کند یا در کار های خویش یک مطیع بی اراده ای برای دیگران است. [ شکرخا] "خا" از ریشه ی "خاییدن" به معنای شکستن و جویدن است. "شکرخا" یعنی کسی که جونده و شکننده ی شکر است؛ اما شکر که جویدن و شکستن ندارد؟ شکر در گذشته مثل شکر های امروز نبود و یک جسم سختی مثل قند فعلی ما داشت و به همین خاطر "شکرخا" گفته می شود و می دانید که طوطی هم علاقه مند به قند است و نه شکر. پس "شکرخا" همان معنای قند را دارد. ┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ طوطی عاشق شکر است. آدمی هم دقیقا وصف و مثال طوطی را دارد که طالب و عاشق شکر است؛ منتهی شکر و شیرینی اش متفاوت است. انسان عاشق این است که زندگی اش شیرین و شکر باشد، عاشق شیرنی های مادی و معنوی است و تمام اینها هم در دَکه و دکان خداوند سبحان موجود است. خداوند سبحان می فرماید: وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ خزائن و منبع همه چیز نزد ما است؛ یعنی اصل و منبع هر شیرینی که در عالم می بینید نزد ما است. پس خداوند سبحان "شکرفروش" عالم می شود که از این خزائن به قدر معلوم به هر کسی می بخشد: وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ و حکایت خداوند و انسان، حکایت شکر فروش و طوطی شکرخا است. تمام سخن حافظ در این بیت این است که بگوید: ما طوطی شکرخا هستیم و خداوند سبحان هم سراسر شهد و شکر است و تمام شکر ها در انبار تو محفوظ است. پس چرا عنایت و توجهی به ما نمی کنی؟ چرا زندگی ما انقدر باید تلخ باشد؟ چرا انقدر برای ما تلخ کامی را می پسندی؟ در حقیقت حافظ گله و شکوه دارد؛ اما از سویی گله و شکایت در بارگاه حق معنا ندارد و اساسا با عشق سازگار نیست. حافظ می گوید: لافِ عشق و گِلِه از یار زَهی لافِ دروغ عشقبازانِ چُنین، مستحقِ هجرانند از سویی هم حافظ انسان است و ظرفیت محدودی دارد. و به همین خاطر نمی تواند بدون شکوه باشد. حافظ شکوه دارد؛ ولی نمی تواند شکوه اش را به زبان بیاورد! حافظ چه کند که هم حرف دل بگوید و خودش را سبک کند و هم ادب مقام ربوبی را رعایت کرده باشد؟ اینجا است که می رسیم به همان کلام کلیدی ختمی لاهوی که چه زیبا گفت: اگر این طائفه و این جماعت شرح شوقی یا درد دلی با محبوب و معشوق ابد و ازل داشته باشند به پرده ی مجاز روی می آورند؛ یعنی با یک محبوب مجازی سخن می گویند و هم کلام می شوند و حرف های دل خود را به او می زنند. و به همین خاطر است که حافظ دست به قلم می شود و می گوید: شکرفروش که عمرش دراز باد چرا "عمرش دراز باد" گویایی این است که مقصود حافظ از "شکر فروش" نمی تواند خدا باشد. پس در نتیجه نمی توان بر حافظ خورده گرفت چون تعبیری بکار برده که برای خدا بکار نمی بردند. کسی درباره ی خدا نمی گوید "عمرش دراز و طولانی باد"؛ اما این جنس تعبیر ها در حقیقت خطاب به خداوند سبحان است؛ منتهی نمی توان مستقیم با خدا اینطور صحبت کرد و لذا یک مخاطب مجازی در نظر می گیرد و حرف دل خودش را به آن مخاطب مجازی می گوید. حافظ می گوید: دوستان در پرده می‌گویم سخن یعنی من حرف های خویش را در پرده می گویم و شفاف و مستقیم نخواهم گفت. ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غرور حُسنت اِجازت مگر نداد ای گل که پرسشی نکنی عَندلِیب شیدا را ┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ غرور ] به خود بالیدن، تکبر [ حسن ] زیبایی، جمال، نیکویی [ غرور حسن ] غروری که ناشی از حسن و زیبایی است؛ یعنی مغرور بودن به زیبایی خود؛ زیرا کسی که مقدار زیبایی داشته باشد نسبت به آن متکبر می شود. حافظ می گوید: تُرکِ ما سویِ کَس نمی‌نِگرد آه از این کبریا و جاه و جلال سعدی می گوید: معتقدان و دوستان از چپ و راست منتظر کبر رها نمی‌کند کز پس و پیش بنگری امام محمد غزالی در مورد اسباب کبر می گوید: سبب چهارم کبر بُود به جمال [ مگر ] شاید، گویی، گویا، البته، به یقین. حافظ می گوید: بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر زان که زد بر دیده آبی، روی رخشان شما در بیت فوق حافظ معنای یقین "مگر" را اراده کرده است که به یقین بخت آلود ما بیدار خواهد شد. وقتی که چشم ما به جمال شما افتاد، این جمال شما مانند آب و گلابی است که بر چهره ی خواب آلود می زنند و بیدار می شود؛ یعنی دیدار شما مایه ی بیداری است. [ گل ] گل سرخ، گل محمدی؛ اشاره به معشوق دارد که در بیت اول به "غزال رعنا" و در بیت دوم به "شکر فروش" تعبیر کرد [ ای گل ] ای زیبا، ای معشوق، ای لطیف ‌[ پرسشی نکنی ] احوال نپرسی نکردن. "پرسشی نکنی" در حقیقت ترجمه ی واژه ی "تفقد" در بیت پیشین است [ عَندلِیب ] بلبل. به آن بلبلی "عندلیب" گفته می شود که از نظر اندازه و جسه کوچک تر است؛ ولی به لحاظ صوت و آواز خوش از سایر بلبل ها خوش صدا تر است [ شیدا ] شوریده، شیفته، آشفته، دیوانه، عاشق [ عندلیب شیدا ] بلبل آشفته، بلبل نالان، بلبل عاشق و شوریده. "عندلیب شیدا" مثل "طوطی شکرخا است؛ یعنی هر دو کنایه از انسانی دارد که صدای خوش و سخن شیرین دارد. "طوطی" اگر به تنهایی بکار برود نام یک پرنده است و اگر با ترکیباتی مثل" شکر" و "شکرخا" و" شیرین سخن" همراه بشود کنایه از انسان شیرین سخن دارد که در اینجا مقصود" حافظ" است؛ حافظ هم سخنان شیرینی وارد و هم اینکه طالب شهد و شیرینی های معنوی است. در حقیقت "طوطی شکرخا" رمز و نمادی برای هر آن کسی بود که تمنای شیرینی ها و حلاوت های معنوی دارد و "شکر فروش" هم همانطور که گفتیم کنایه از کسی است که شیرینی عالم با اوست و او هم تنها خداوند سبحان است. به یاد داشته باشیم که عشق بلبل و گل مثل عشق طوطی و شکر است و مضامین پُر تکرار در غزل فارسی دارد، بویژه در غزل های سعدی و حافظ