ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما
┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ پیاله ] این واژه یک واژه یونانی و به معنای ظرف کوچک شراب است؛ همان که در عربی "کأس" و در فارسی "کاسه" می گویند
[ عکس ] این واژه امروز به معنای تصویر است؛ ولی در گذشته و در کلام و سخن حافظ به معنای پرتو و بازتاب و انعکاس است.
در گذشته برای معنای عکس که تصویر باشد از واژه های "صورت" و "نقش" استفاده می کردند
[ عکس رخ یار ] پرتو رخسار محبوب، تجلی حق، بازتاب نور خدا
[ لذت ] بهره، نصیب
[ شرب ] نوشیدن، باده نوشی
[ مدام ] مداوم، پیوسته، بی وقفه، همواره، همیشگی
[ شرب مدام ] همیشه نوشی
┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
حافظ می گوید: خدا در دل ما تجلی کرده و نور خدا در دل ما تابیده، و نور خدا کار باده را می کند؛ یعنی مایه مستی و شیدایی و شور است و به همین خاطر از "دل" با واژه پیاله یاد می کند.
وقتی نور خدا وصف باده و شراب پیدا کرد، طبیعتا دل وصف پیاله و جام و ساغر و کأس پیدا خواهد کرد و این نور حق و بازتاب و تجلی و انعکاس او در دل ما از آنجایی که همواره و پیوسته و مدام است، از شراب نوشی ما پیوسته است و از مستی ما هم همواره است، و از آنجایی که دیگران چنین مستی را تجربه نکرده اند، در نتیجه از لذت و بهره ما هم خبری ندارند و غافل اند.
و البته این مصرع می تواند به ما نیز مرتبط باشد اگر که "عکس" را به معنای برعکس بدانیم چون ما در پیاله و ظرف دل خود به جای اینکه رخ یار ببینیم، عکس او را می بینیم؛ یعنی چیزی که برعکس و نقطه مقابل اوست؛ یعنی شیطان را می بینیم و به همین دلیل است که مدام خماریم و پیوسته کسل و فسرده و افسرده ایم؛ یعنی درست نقطه مقابله اولیای حق هستیم.
به یاد داشته باش که اساسا برای اولیای خدا نتنها دل مثال پیاله دارد و بلکه هر چیزی وصف پیاله پیدا می کند؛ ماه، خورشید، گل، درخت، دریا و همه چیز برای آنها مثل آینه است که چهره ی حق را در آن مشاهده می کنند و به همین خاطر هر چیزی برای آنها مایه ی مستی و سرور است؛ کسی را تصور کنید که جام باده در دست داشته باشد و دائما جرعه به جرعه سَر بکشد که او دیگر هوشیاری می فهمد؟ خود می بیند؟ او خود پسند و خود مدار می شود؟ هرگز
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 اولــــیـــای الـــهــــی
هر حاجتی داری، تنها راه رسیدن به حاجات و نیاز های روحی و روانی همین است که دست به دامان اولیای خدا بشوی؛ دستگاهی که حتی سلاطین عالم به آن نیازمند و حاجت مند هستند
اگر حاجتی داری این حلقه گیر
که سلطان ندارد از این در گزیر
پس برو خوشه چنینی کن و در خانه ی اولیای خدا گدایی کن تا از خرمن معرفت آنها نصیب و بهره ای ببری
برو خوشه چین باش سعدی صفت
که گرد آوری خرمن معرفت
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
🔶 هـــان ای مـــســـافـــر...
ای مسافر، قصد سفر به کجا را داری؟ مهم نیست که جسم تو در چه مکانی قرار دارد، زیرا همواره حضور تو را در قلب خود حس می کنم.
تو مانند ماهی آنقدر میل و کشش زیادی برای حرکت به سوی دریا داری که از لبان تو در و گوهر برون می زند.
هان ای سفری! عزم کجایست؟ کجا؟
هر جا که روی نشسته یی, در دل ما
چندان غم دریاست, تو را چون ماهی
کافشاند لب خشک تو, در دریا
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جَریده عالم دوام ما
┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ ثبت است ] نوشته شده است، محفوظ است
[ جریده ] دفتر، کتاب
[ عالم ] هستی
[ جریده عالم ] کتاب هستی، دفتر وجود؛ در حقیقت هستی و وجود را به یک دفتر و کتاب تشبیه کرده و موجودات را به کلمات و نوشته های روی صفحات آن دفتر و کتاب
[ دوام ] استمرار، جاودانگی
┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
ماهی به آب زنده می شود و با آب زنده می ماند.
آدمی مثال ماهی و عشق مثال آب را دارد؛ آدمی که در دلش عشق باشد، جاودانه خواهد شد؛ یعنی از دفتر وجود محو و پاک نمی شود؛ یعنی یک حیات جاودانه و ابدی پیدا می کند چون با خدا گره خورده و هر چیزی که با خدا گره بخورد، باقی می ماند.
گاهی حتی آثار ماندن و جاودانگی در همین عالم فانی هم ظهور و بروز می کند، نمونه اش خود حافظ است که چون سرشار از عشق بود، نامش بر تارک تاریخ درخشان است و تا امروز بوده و از این به بعد هم نام و یادش در خاطره ها و در حافظه ی تاریخ ضبط و ثبت است.
و اساسا عشق اکسیر جاودانگی است، مانند کسی که به شما محبت ناچیزی کرده؛ ولی همیشه گوشه چشم شماست و همین آدم هزاران برخورد و حرکات داشته است؛ ولی در یاد و خاطره ی شما نمانده است و آنچه که در ذهن شما باقی مانده لطف و محبت ناچیز او بوده است که همیشه این محبت در ذهن شما زنده است، همین بود که مولوی می گفت:
در این خاک در این خاک در این مزرعه پاک
بجز مهر به جز عشق دگر تخم نکاریم
در دعا هم می خوانیم:
إِلٰهِى فَاجْعَلْنا مِمَّنِ فَرَّغْتَ فُؤادَهُ لِحُبِّكَ
خدایا! ما را در زمره و صف کسانی قرار بده که دل هایشان را برای عشق خودت خالی کردی؛ یعنی دل هایشان را زنده به عشق کردی
اللّٰهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ قُلُوبُهُمْ مُتَعَلِّقَةٌ بِمَحَبَّتِكَ
خدایا! ما را از آن جماعتی قرار بده که دل هایشان به محبت و عشق تو گره خورده باشد
يَا مُنَىٰ قُلُوبِ الْمُشْتَاقِينَ، وَ يَا غَايَةَ آمَالِ الْمُحِبِّينَ
ای آرزوی دل های مشتاق و ای منتهی آرزوی عاشقان
اساسا دین هم که به تعبیر امام صادق علیه السلام چیزی جزء عشق و محبت نیست و دین برای حیات و زنده ساختن فرستاده شد تا آدمی را در عالم جاودانگی ببخشد، قرآن هم روی این نکته تکیه و تأکید دارد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ
ای اهل ایمان! اجابت و اطاعت کنید خدا را و پیامبر را چون آنها شما را به سوی چیزی می خوانند که برای شما حیات بخش است؛ یعنی آنها آمدند تا شما سرشار از عشق بشوید و سرشار از عشق که شدید، جاودانه خواهید شد و دیگر اگر مُرده هم باشید، مرده نیستید و نام و یاد تو بر زبان ها جاری ایست، بقول حافظ که گفت:
چنان زندگانی کن اندر جهان
که چون مرده باشی نگویند مرد
و این زمانی اتفاق می افتد که عاشق باشید و عاشقانه زندگی کنید و در این صورت مرگ نخواهید داشت.
حافظ می گوید: به خاطر عشق است که جاودانگی ما ثابت و محفوظ است؛ برخلاف بسیاری که چون خالی از عشق بودند، بی نام و نشان از این دنیا رخت بستند.
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
دکتر #لگن_هاوس، استاد کامل و بی نظیر در زمینه ی فلسفه غرب؛
ایشان ابتدا مسلمان و بعد ساکن ایران و قم می شود.
چه کسی باور می کند که استاد کامل فلسفه چنین عکس ساده ای از خودش منتشر کند؟
چه کسی باور می کند که استاد کامل فلسفه با دوچرخه سَر کار برود؟
بیاییم ما نیز سبک زندگی خود را عوض کنیم و صادقانه زندگی کنیم.
✍️ یحیی جهانگیری
چندان بود کِرشمه و ناز سهی قدان
کایَد به جلوه سرو صنوبرخُرام ما
┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈
[ چندان ] تا وقتی که
[ کرشمه ] ناز، غمزه با اشاره های چشم و ابرو
[ ناز ] لطف همراه عشوه و عشوه گری
[ سهی ] راست، کشیده؛ صفتی که برای قد و قامت بکار می رود
[ سهی قدان ] راست قدان، خوش قامتان، خوش اندامان، زیبا رویان
[ به جلوه آمدن ] زیبایی و آراستگی خود را نشان دادن، به نمایش و تماشا گذاشتن
[ خرام ] این واژه به فتح یا ضم خاء از ریشه "خرامیدن" به معنای راه رفتن موزون و آرام و زیبا است
[ سرو صنوبر خرام ] سروی که مثل صنوبر در وقت وزش نسیم، یک حرکات نرم و لطیف و موزونی دارد و به این سمت و آن سمت متمایل می شود
[ سرو صنوبر ] محبوب و معشوقی که از جهت قامت و رعنایی مثل سرو می ماند؛ اما در حرکت های موزون و دلپذیر هم دقیقا مثل صنوبر است که وقتی در معرض وزش باد قرار می گیرد، حرکات نرم و آرامی به این سمت و آن سمت دارد
┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈
حافظ می گوید: هر چه زیباست، زیباست؛ اما تا وقتی که دلدار ما پا به میدان نگذاشته باشد که وقتی او بیاید بقول خودش:
بازارِ بُتانْ شکست گیرد
او بیاید هر چه بت زیباروی است، از رونق و بازار می افتد و این همان چیزی است که سعدی پیش تر از او بسیار لطیف گفته بود:
گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت
تو در میان گلها چون گل میان خاری
و این همان معنا و مضمونی دارد که شهریار به زیبایی تمام در اینجا گفته است:
کار گل زار شود گر تو به گلزار آیی
بابا طاهر نیز همین مضمون را به لطافت دیگر می گوید:
همه خوبان عالم جمع گردند
کسیکه یادت از یادم برد نی
و همه ی اینها ترجمه ی روانی از آیه ی قرآن کریم است که خداوند سبحان می فرماید:
لیس کمثله شیء
خدا در جلوه و جمال همانند و همتا ندارد و کسی به پای او نمی رسد
حافظ می گوید: تا وقتی کرشمه و ناز و عشوه و لطف و طنازی زیبا رویان بازار و خریدار دارد و چشم نواز است که آن محبوب و معشوقی که وصف سرو در رعنایی و وصف صنوبر در خرامیدن دارد، نیامده باشد؛ یعنی تو زیبا رویان عالم را دیدی ولی او را ندیدی که محبوب ابدل و ازل باشد و اگر تو ببینی دیگر زیبا رویان در نگاه و نظر تو از سکه می افتند، درست مانند آمدن خورشید در آسمان که خاطره ی همه ی ستارگان شب را در دل و ذهن آدمی می برد و تمام ستارگان آسمان در شعاع تابش نور او گم و نهان خواهند شد.
خلاصه آنکه ناز و عشوه زیبا رویان این جهان تا وقتی خریدار و مشتری دارد که انسان زیبایی های عالم معنا را درک نکرده باشد و جلوه های یار را لمس نکرده باشد و عکس رخ یار را در پیاله ی دل شهود و دل تماشا نکرده باشد.
#نور_ماه
#غزلیات_حافظ
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________