eitaa logo
نــــــــورمـــــاه
798 دنبال‌کننده
200 عکس
43 ویدیو
4 فایل
🔻کانال هنری و ادبی #نـــــــــورمــــــاه ارتباط با من: @sarbbazzaman کپی محتوا و مطالب کانال با هشگ #نور_ماه بلا مانع است ✅
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 هـــان ای مـــســـافـــر... ای مسافر، قصد سفر به کجا را داری؟ مهم نیست که جسم تو در چه مکانی قرار دارد، زیرا همواره حضور تو را در قلب خود حس می کنم. تو مانند ماهی آنقدر میل و کشش زیادی برای حرکت به سوی دریا داری که از لبان تو در و گوهر برون می زند. هان ای سفری! عزم کجایست؟ کجا؟ هر جا که روی نشسته یی, در دل ما چندان غم دریاست, تو را چون ماهی کافشاند لب خشک تو, در دریا ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________
آخر نگهی به سوی ما کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جَریده عالم دوام ما ┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ ثبت است ] نوشته شده است، محفوظ است [ جریده ] دفتر، کتاب [ عالم ] هستی [ جریده عالم ] کتاب هستی، دفتر وجود؛ در حقیقت هستی و وجود را به یک دفتر و کتاب تشبیه کرده و موجودات را به کلمات و نوشته های روی صفحات آن دفتر و کتاب [ دوام ] استمرار، جاودانگی ┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ ماهی به آب زنده می شود و با آب زنده می ماند. آدمی مثال ماهی و عشق مثال آب را دارد؛ آدمی که در دلش عشق باشد، جاودانه خواهد شد؛ یعنی از دفتر وجود محو و پاک نمی شود؛ یعنی یک حیات جاودانه و ابدی پیدا می کند چون با خدا گره خورده و هر چیزی که با خدا گره بخورد، باقی می ماند. گاهی حتی آثار ماندن و جاودانگی در همین عالم فانی هم ظهور و بروز می کند، نمونه اش خود حافظ است که چون سرشار از عشق بود، نامش بر تارک تاریخ درخشان است و تا امروز بوده و از این به بعد هم نام و یادش در خاطره ها و در حافظه ی تاریخ ضبط و ثبت است. و اساسا عشق اکسیر جاودانگی است، مانند کسی که به شما محبت ناچیزی کرده؛ ولی همیشه گوشه چشم شماست و همین آدم هزاران برخورد و حرکات داشته است؛ ولی در یاد و خاطره ی شما نمانده است و آنچه که در ذهن شما باقی مانده لطف و محبت ناچیز او بوده است که همیشه این محبت در ذهن شما زنده است، همین بود که مولوی می گفت: در این خاک در این خاک در این مزرعه پاک بجز مهر به جز عشق دگر تخم نکاریم در دعا هم می خوانیم: إِلٰهِى فَاجْعَلْنا مِمَّنِ فَرَّغْتَ فُؤادَهُ لِحُبِّكَ خدایا! ما را در زمره و صف کسانی قرار بده که دل هایشان را برای عشق خودت خالی کردی؛ یعنی دل هایشان را زنده به عشق کردی اللّٰهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ قُلُوبُهُمْ مُتَعَلِّقَةٌ بِمَحَبَّتِكَ خدایا! ما را از آن جماعتی قرار بده که دل هایشان به محبت و عشق تو گره خورده باشد يَا مُنَىٰ قُلُوبِ الْمُشْتَاقِينَ، وَ يَا غَايَةَ آمَالِ الْمُحِبِّينَ ای آرزوی دل های مشتاق و ای منتهی آرزوی عاشقان اساسا دین هم که به تعبیر امام صادق علیه السلام چیزی جزء عشق و محبت نیست و دین برای حیات و زنده ساختن فرستاده شد تا آدمی را در عالم جاودانگی ببخشد، قرآن هم روی این نکته تکیه و تأکید دارد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ای اهل ایمان! اجابت و اطاعت کنید خدا را و پیامبر را چون آنها شما را به سوی چیزی می خوانند که برای شما حیات بخش است؛ یعنی آنها آمدند تا شما سرشار از عشق بشوید و سرشار از عشق که شدید، جاودانه خواهید شد و دیگر اگر مُرده هم باشید، مرده نیستید و نام و یاد تو بر زبان ها جاری ایست، بقول حافظ که گفت: چنان زندگانی کن اندر جهان که چون مرده باشی نگویند مرد و این زمانی اتفاق می افتد که عاشق باشید و عاشقانه زندگی کنید و در این صورت مرگ نخواهید داشت. حافظ می گوید: به خاطر عشق است که جاودانگی ما ثابت و محفوظ است؛ برخلاف بسیاری که چون خالی از عشق بودند، بی نام و نشان از این دنیا رخت بستند. ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
دکتر ، استاد کامل و بی نظیر در زمینه ی فلسفه غرب؛ ایشان ابتدا مسلمان و بعد ساکن ایران و قم می شود. چه کسی باور می کند که استاد کامل فلسفه چنین عکس ساده ای از خودش منتشر کند؟ چه کسی باور می کند که استاد کامل فلسفه با دوچرخه سَر کار برود؟ بیاییم ما نیز سبک زندگی خود را عوض کنیم و صادقانه زندگی کنیم. ✍️ یحیی جهانگیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چندان بود کِرشمه و ناز سهی قدان کایَد به جلوه سرو صنوبرخُرام ما ┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ چندان ] تا وقتی که [ کرشمه ] ناز، غمزه با اشاره های چشم و ابرو [ ناز ] لطف همراه عشوه و عشوه گری [ سهی ] راست، کشیده؛ صفتی که برای قد و قامت بکار می رود [ سهی قدان ] راست قدان، خوش قامتان، خوش اندامان، زیبا رویان [ به جلوه آمدن ] زیبایی و آراستگی خود را نشان دادن، به نمایش و تماشا گذاشتن [ خرام ] این واژه به فتح یا ضم خاء از ریشه "خرامیدن" به معنای راه رفتن موزون و آرام و زیبا است [ سرو صنوبر خرام ] سروی که مثل صنوبر در وقت وزش نسیم، یک حرکات نرم و لطیف و موزونی دارد و به این سمت و آن سمت متمایل می شود [ سرو صنوبر ] محبوب و معشوقی که از جهت قامت و رعنایی مثل سرو می ماند؛ اما در حرکت های موزون و دلپذیر هم دقیقا مثل صنوبر است که وقتی در معرض وزش باد قرار می گیرد، حرکات نرم و آرامی به این سمت و آن سمت دارد ┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ حافظ می گوید: هر چه زیباست، زیباست؛ اما تا وقتی که دلدار ما پا به میدان نگذاشته باشد که وقتی او بیاید بقول خودش: بازارِ بُتانْ شکست گیرد او بیاید هر چه بت زیباروی است، از رونق و بازار می افتد و این همان چیزی است که سعدی پیش تر از او بسیار لطیف گفته بود: گل نسبتی ندارد با روی دل‌فریبت تو در میان گل‌ها چون گل میان خاری و این همان معنا و مضمونی دارد که شهریار به زیبایی تمام در اینجا گفته است: کار گل زار شود گر تو به گلزار آیی بابا طاهر نیز همین مضمون را به لطافت دیگر می گوید: همه خوبان عالم جمع گردند کسیکه یادت از یادم برد نی و همه ی اینها ترجمه ی روانی از آیه ی قرآن کریم است که خداوند سبحان می فرماید: لیس کمثله شیء خدا در جلوه و جمال همانند و همتا ندارد و کسی به پای او نمی رسد حافظ می گوید: تا وقتی کرشمه و ناز و عشوه و لطف و طنازی زیبا رویان بازار و خریدار دارد و چشم نواز است که آن محبوب و معشوقی که وصف سرو در رعنایی و وصف صنوبر در خرامیدن دارد، نیامده باشد؛ یعنی تو زیبا رویان عالم را دیدی ولی او را ندیدی که محبوب ابدل و ازل باشد و اگر تو ببینی دیگر زیبا رویان در نگاه و نظر تو از سکه می افتند، درست مانند آمدن خورشید در آسمان که خاطره ی همه ی ستارگان شب را در دل و ذهن آدمی می برد و تمام ستارگان آسمان در شعاع تابش نور او گم و نهان خواهند شد. خلاصه آنکه ناز و عشوه زیبا رویان این جهان تا وقتی خریدار و مشتری دارد که انسان زیبایی های عالم معنا را درک نکرده باشد و جلوه های یار را لمس نکرده باشد و عکس رخ یار را در پیاله ی دل شهود و دل تماشا نکرده باشد. ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 بـــهـــتـــریـــن تـــدبـــیـــر کــنــنــده فرعون هزاران کودک رو کشت تا حضرت موسی پرورش نیابد ولی در آخر حضرت موسی را در خانه اش بزرگ کرد  [انفال،آیه ۳۰] و خداوند،بهترین تدبیرکنندگان است ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما گو نام ما ز یاد به عمدا چه می بری خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما ┈┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ گلشن ] باغ، بوستان [ احباب ] این واژه جمع "حبیب" به معنای محبوب و دوست است [ گلشن احباب ] مجلس و محفل دوستان که با صفای ضمیر و باطن خود، آن را مثل یک باغ ساخته اند [ زنهار ] حتما، قطعا [ عرضه دادن ] اظهار کردن، گفتن [ بر ] به حضور [ جانان ] کسی که از جان عزیز تر است که همان محبوب و معشوق باشد [ زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما ] قطعا و حتما سلام ما را به محبوب و معشوق ما که از جان عزیز تر است برسان [ به عمدا ] از روی عمد، از روی قصد، به اختیار ┈┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ این دو بیت برخلاف ابیات پیشین که عارفانه بودند، عاشقانه هستند و گفتیم: حافظ گاهی حرف دل خودش را ادب می کند و مستقیم با محبوب ابد و ازل(خداوند) نمی زند و به همین خاطر در قالب ابیات عاشقانه، یک معشوق زمینی را در نظر می گیرد و حرف دل خودش را به او می زند؛ ولی گفتیم که در حقیقت به دَر می گوید تا دیوار بشنود؛ یعنی مستقیما به معشوق زمینی خطاب و عتاب می کند؛ ولی در حقیقت معشوق آسمانی را مدنظر خویش قرار می دهد. مثل همین جا که می خواهد از یار و خداوند سبحان گله کند که چرا به ما التفات نمی کنی؟ توجهی نمی کنی؟ نام ما را به زبان نمی آوری؟ از ما یادی نمی کنی؟ در حالی که ما همیشه رو به تو داریم و نام و یاد تو در دل ما موج می زند؛ اما گویی این محبت یک سره باشد: چه خوش بی‌ مهربانی هر دو سر بی که یکسر مهربانی دردسر بی و این موضوع را حافظ در قالب عاشقانه بیان می دارد. ای باد صبحگاهی ! ای نسیم صبحگاهی ! اگر گذار تو به باغ محبوبان رسید، حتما سلام ما را به محبوب و جانان ما که در آن حلقه و جمع حضور دارد برسان و بگو: عمدا و عامداً چرا نامی از ما نمی بری؟ از ما یادی نمی کنی؟ سراغی از ما نمی گیری؟ و اینکه واقعا ما فراموش‌ بشویم و از ذهن و یاد تو برویم، روزی زمانش خواهد رسید چون ما باقی نیستم و بلکه فانی هستیم و یک روزی خواهد بود که بساط ما برچیده شود و اینگونه از این عالم خواهیم رفت. و در حقیقت حافظ خطاب به خداوند دارد و می گوید: به ما توجه و نظری کن چون تو که می دانی ما فانی هستیم و ما یک روزی از صفحه ی عالم محو می شویم و دیگر نیستیم که با کار و کردار خود مایه ی خشم تو باشیم و دیگر در این عالم برابر چشمان تو نیستم که تو ناظر باشی و ما به اختیار خطا و معصیت کنیم. ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا