.
هر چقدر هم که دنیا مدرن بشه باز هم دلبستهی همین حال و هواییم…🍃
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دهه شصتی نیستی اگه با دیدن این کلیپ اشکت درنیاد😢
@nostalzhi60
مادربزرگ مریض بود پدربزرگ برایش کمپوت گیلاسی اورد
تا دوای دردش باشد
این دو کنارهم چقدر زیبا بودند
بعد از پدربزرگ دیگر کسی برای مادربزرگ کمپوت نیاورد .
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر کسانی که
وجودشان از غم این دنیا می کاهد
صبحتون بخیر🌞🪴
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزتون پر از شادی
همراهان خوب💜
@nostalzhi60
دلم اینجا را میخواهد
صدای چیریک چیریک چوب سوخته
بوی چای تازه دم
گرمای بخاری هیزمی
@nostalzhi60
آخ آخ آخ اینجا رو نگاه 😢😂😂
خیلیا با این دوتا اونم تو روز تعطیل خاطره دارن 😂😂
@nostalzhi60
با مهمترین تکنیک مبصرهای دهه شصتی ها برای ساکت کردن بچه های کلاس آشنا شوید:))
@nostalzhi60
از نیمه بهمن شروع میکردیم برا تزئینات کلاس یادش بخیر شرشره و کاغذ رنگی و بادکنک چه شور و هیجانی داشت...🥲
@nostalzhi60
گونیا ، نقاله و خط کش چوبی قدیمی
البته خط کش ها کاربری دیگه داشتند که خیلی ها نوش جان کرده بودند :
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه شبهای زمستون رو دوس داشتم وقتی ک از مدرسه میومدم و تنها دغدغه زندگیم نوشتن مشقام بود...
پنجشنبه ها وقتی که شیفت عصر تعطیل میشدیم
و سریع میومدم که به پخش کارتون برسم و از دستم نره!
غذا رو هم برامون گذاشته بودن رو بخاری تا گرم بمونه🥺
@nostalzhi60
یادتونه یه مدت از این ساعتهای دورقاب طلا تو چایی ها به عنوان جایزه میذاشتن😍
@nostalzhi60
حالا شما یادتون نمیاد، اون قدیما یه پارچ آب مُد شده بود که وقتی آب میریختی تو لیوان، صدای بلبل میداد 😃
@nostalzhi60
همه ی وسایل توی این عکس حس نوستالژی داره مخصوصا آقا مجیدو سماور کنارش😍
@nostalzhi60
🥺وای خدا تمام خاطراتم
یهو توی ذهنم اومد
از این دفترها😱😱😱😱
همیشه هم، جلدش از دفتر برای من جدا میشد... 😂
منگنه هاش خیلی ضعیف بود🥴😂
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صداهایی که با اونها یک دنیا خاطره داریم😊🌹❤️
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این روزها بدجور هوایِ یک جایِ دنج به سرم زده .
جایی شبیهِ خانه ی مادربزرگ که صبحش بویِ سادگیِ قاجار می دهد و شب ، بساطِ آوازِ جیرجیرک ها میانِ حیاطش پهن است .
می شود کنارِ حوض نشست و با عطرِ گل هایِ گلدانِ لب پریده ی شمعدانی اش مست شد ،
می شود رویِ تخت چوبیِ کهنه اش لم داد و با صدایِ قارقارِ خش دار و جانانه ی کلاغِ بی پروایِ روی درخت ، عشق کرد .
می شود ساعت ها نشست و زندگیِ مورچه هایِ سرخوشِ تویِ باغچه را تماشا کرد ،
می شود کودکانه شاد بود ،
می شود نفس کشید !
من برایِ دلخوشی ام نه ثروت می خواهم ، نه عشق ...
من با همین چیزهای ساده خوشبختم
@nostalzhi60