یادتونه یه مدت از این ساعتهای دورقاب طلا تو چایی ها به عنوان جایزه میذاشتن😍
@nostalzhi60
حالا شما یادتون نمیاد، اون قدیما یه پارچ آب مُد شده بود که وقتی آب میریختی تو لیوان، صدای بلبل میداد 😃
@nostalzhi60
همه ی وسایل توی این عکس حس نوستالژی داره مخصوصا آقا مجیدو سماور کنارش😍
@nostalzhi60
🥺وای خدا تمام خاطراتم
یهو توی ذهنم اومد
از این دفترها😱😱😱😱
همیشه هم، جلدش از دفتر برای من جدا میشد... 😂
منگنه هاش خیلی ضعیف بود🥴😂
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صداهایی که با اونها یک دنیا خاطره داریم😊🌹❤️
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این روزها بدجور هوایِ یک جایِ دنج به سرم زده .
جایی شبیهِ خانه ی مادربزرگ که صبحش بویِ سادگیِ قاجار می دهد و شب ، بساطِ آوازِ جیرجیرک ها میانِ حیاطش پهن است .
می شود کنارِ حوض نشست و با عطرِ گل هایِ گلدانِ لب پریده ی شمعدانی اش مست شد ،
می شود رویِ تخت چوبیِ کهنه اش لم داد و با صدایِ قارقارِ خش دار و جانانه ی کلاغِ بی پروایِ روی درخت ، عشق کرد .
می شود ساعت ها نشست و زندگیِ مورچه هایِ سرخوشِ تویِ باغچه را تماشا کرد ،
می شود کودکانه شاد بود ،
می شود نفس کشید !
من برایِ دلخوشی ام نه ثروت می خواهم ، نه عشق ...
من با همین چیزهای ساده خوشبختم
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم سینمایی دبیرستان با بازی عالی بیژن امکانیان😍
@nostalzhi60
خونههاى قديم كه يادتونه…
توى خونهها كلى اتاق تو در تو كنار هم وجود داشت.
وقتى در اتاقها رو باز میكرديم يه هال بزرگ درست میشد..
@nostalzhi60
☝️☝️☝️☝️مامان بزرگ کنار گنجه می نشست ،و اون گنجه حکم گاوصندوق بانک مرکزی رو داشت ،
رفتند و فقط خاطراتشون مونده
روحشان شاد❤️
ارسالی از اعضای محترم کانال
🌹🌹🌹
@nostalzhi60
تولستوی یه جمله قشنگ داره که میگه:
«همه چیز برای کسی که می داند چگونه صبر کند، به موقع اتفاق می افتد!»
خلاصه که آروم باش، ببین، بشنو، بگذر، خرده نگیر و یادت بمونه که گاهی صبر خودِ تلاشه!
@nostalzhi60
ما یه عمر تو بشقابای ملامین و گل سرخی لوبیا پلو با ماست میخوردیم
یادش بخیر ماستو میریختم کنار بشقاب و تند تند میخوردیم مدرسمون دیر نشه
وقتی تو اینا غذا میخوردیم همش دوست داشتیم بشقابی که قشنگتره برای ما باشه فکر میکردیم قراره خود بشقابم بخوریم
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تابستونای کودکیت چجوری گذشت ؟
@nostalzhi60
-تابستان؟
به اشتیاق کودکانه میماند، به جسارتِ زمین، به سماجتِ آفتاب، به سبزینگیِ برگ، به رویش هزار بارهی گیاه.
تابستان به صدای عبور آرامِ آب میماند، به آوای شبانهی جیرجیرکها، به وزش باد از میان برگها، به سرخوشیِ کفشدوزکها، شاپرکها، زنبورها...
تابستان، به آغوش مادرانه میماند، گرم است و پناه دهنده، سبز است و امیدبخش، ژرف است و لطیف...
تابستان آرام است، انگار دخترکی عروسکهاش را در گرمای یک بعد از ظهر داغ، زیر سایهی درخت نارون نشانده، چای ریخته و مادرش را به مهمانیِ کودکانهاش دعوت کرده.
همینقدر ساده،
همینقدر آرام،
همینقدر صمیمی
همینقدر خوب.
@nostalzhi60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدیمی ها حکایتهای جالبی از زندگی دارند،که خیلی هاشو باید با طلا نوشت👌
@nostalzhi60
صبح در خونتون رو باز کنی با یه همچین منظره ای روبرو شی 🏡😍
نگین صحرا، شهر چشمهسارها، شهر تونلهای سبز، شهر زنبورهای عسل و لالههای واژگون؛ اینها همه عنواینیست که به خوانسار میدهند.
@nostalzhi60
اسم اون همسایتون که مامانتون میگفت بهش بگید بیاد سفره رو جمع کنه چیه 😁
@nostalzhi60