🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای عادل گرجیان
✍ ايشان هميشه در سلام كردن سبقت می گرفتند و خيلی مشكل بود كه بتوان به ايشان سلام كرد. مثلاً اگر توی خيابان با هم می رفتيم ايشان سعی می كردند به تمام افرادی كه برخورد می كنند اول سلام كند و در سلام كردن از همه گوی سبقت را برده بودند. در رابطه با امانتداری ايشان بسيار در حفظ بيت المال جديت داشتند و نهايت سعی خود را در حفظ و حراست از بيت المال به عمل می آوردند و بايد عرض كنم سردار نوبخت تقريباً يک شخصيت كامل بود. ايشان در امانتداری در رفتار و برخورد با ديگران در كارها و مسائل مربوط به اداره و در برخورد با ارباب رجوع تمام شئونات را رعايت می كردند.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
ثبات قدم نشان دهید و استقامت کنید...
https://virasty.com/nobakht_ir/1727573896759272332
یادشهداباصلوات📿
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
🆔@nubakht_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
🎙🎥 سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت:
پیروزی نصیبتان خواهد شد.
ثبات قدم نشان دهید و
استقامت کنید...
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
🆔@nubakht_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
🎥 این شرایطی که در
قرآن ذکر میشه
اگر رعایت بشه
پیروزی نصیبتان خواهد شد
ثبات قدم به خرج بدید
استقامت کنید...
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
🆔@nubakht_ir
ما شاید خوب نفهمیم
خیبر یعنی چه؛
اما یهودیها خوب میفهمند،
و بیشتر خواهند فهمید...
https://virasty.com/nobakht_ir/1727820032866056877
یادشهداباصلوات📿
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
🆔@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای حسین مهدوی
✍ سردار شهید حمیدرضا نوبخت فردی بسیار متدین و مومن بود و آنچه را که می گفت با عمق جانش قبول و باور داشت. بنظرم باورِ ایشان به عالم پس از مرگ مثل روشنایی روز بود. ایشان واقعا شهادت را بزرگترین فوز عظیم و مرگ را عبور از نشعه دنیا و رسیدن به عالم باقی می دانست. به همین جهت هیچ واهمه ای از مرگ و شهادت در راه خدا نداشت.
درسال ۱۳۶٠ در جبهه کله قندی میمک در خدمتشان بودیم و برادران ارتشی هم در کنار ما بودند. در آن زمان که تقریبا ابتدای جنگ بود و کمتر کسی هم با شیوه های جنگ آشنا بود. نیروهای بعثی به راه های ارتباطی مزاحمت های زیادی برای تردد رزمندگان اسلام ایجاد کرده بودند. به همین جهت ایشان با تشکیل تیم اطلاعات عملیات نسبت به شناسایی منطقه اقدام نمود و طرحی برای برای رفع مزاحمت نیروهای بعثی ارائه دادند که طبق آن طرح می بایست از پشت به نیروهای بعثی حمله و منطقه از لوث وجودشان پاکسازی می گردید. وقتی این طرح با فرماندهان ارتش در آن منطقه مطرح گردید کسی آن را قابل اجرا نمیدانستند و تقریبا چنین عملیاتی را غیر ممکن می دانستند. لذا سردار شهید حمیدرضا نوبخت فرماندهی محوری که باید از پشت به بعثی ها حمله می شد را خودشان به عهده گرفتند و آنچنان شجاعت و رشادتی از خود نشان دادند که اولین گروهی بودیم به اهداف از پیش تعیین شده رسیدیم و دشمن بعثی با گذاشتن تلفات سنگین مجبور به عقب نشینی گردید و منطقه برای عملیات های بعدی آماده شد.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
ما را همه امروز رجز خوان بنویسید
آماده ی میدان بنویسید
ما را همه قاسم
ما را همه امروز سلیمان بنویسید
یادشهداباصلوات📿
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
فرزندان فاتح خیبر💪
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
🆔@nubakht_ir
اسير شما شدن خوب است
اسير شهدا شدن را میگویم
خوبی اش به اين است که از
اسارت دنيا آزاد می شوی!
یادشهداباصلوات📿
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
🆔@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای نام نژاد
✍ در مسائل تاكتيک های نظامی ايشان حرف اول را می زد. پافشار بود. شايد بيشتر از حاج حسين بصير و آقای طوسی، نسبت به اين مسائل بسيار سخت برخورد می كرد كه مثلاً اگر كسی پوتين یا فانسقه همراه نداشته باشد می گفت حتماً بايد فانسقه و قمقمه آب همراهت باشد، حتماً بايد ضد شيميايی باشد. حتی اگر می خواست از اينجا تا ۵۰۰ متر جلوتر برود، حتی اگر خبری هم آنجا نبود. آمدی رفتی آنجا دست و صورتت را شستی، وقتی داشتی می آمدی هواپيما شيميايی زد ديگر فرصت نيست كه تو برگردی سنگر اينها را بگيری.
بعضی ممكن است آگاهی نداشته باشند. همين كه توجيه می كرد مطلب خيلی مهمی است كه اگر كلاه آهنی سرت باشد تير خوردی و شهيد نشوی و اگر كلاه را برداری و با گرفتن كلاه شهيد شوی. حالا شما خودتان فكر كنيد مسئوليت اين كار با كيست. من احساس می كردم كه ايشان راست می گويد.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
سوی دیار عاشقان
سوی خدا میرویم
به کربلا میرویم🌱
یادشهداباصلوات📿
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
🆔@nubakht_ir
دلم رفاقتی میخواهد؛
که برایم سربند یازهرا ببندد
که دلم را حسینی کند
که خاکی باشد✋🏻
دلم رفاقتے میخواهد؛
که شهیدم کند...🕊
رفاقتختمبهشهادتنصیبتون🌱
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
سردار شهید کاظم علیزاده🕊
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
🆔@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای نام نژاد
✍ در محافلی كه نشسته بود هيچ كس حق نداشت غيبت كند. اگر می رفتيد پيشش شوخی می كرديد شوخی را دوست داشت، می گفت: جُكی که می گوييد چيزی بگوئيد كه به دينتان لطمه وارد نكند. بعد همه صحبت می كردند و او گوش می كرد. به كسی پرخاش نمی كرد. در پايان هم وقتی نوبت ايشان می شد حال همه را می گرفت. می گفت آقا شوخی بكنيد اما بايد چگونه شوخی كردن را از امام علی (ع) یاد بگیریم كه چگونه شوخی می كرد و همين طور به ترتيب تا به امام زمان(عج) كه ان شاءالله می آید و ما حكومتش را می بينيم. الان تو كتاب ها داريم می بينيم، ايشان می گفت تمام اينها را ببينيد که الگو چه می گويد، هميشه الگو بگيريد من نمی گويم صد درصد مثل الگو باشيد، منتهی پيرو آن باشيد جلو نرويد عقب هم نرويد، هميشه پشت سر معصوم و ولايت حركت كنيد. ما تا با ولايت هستيم و در كنار ولايت حضور داريم شكست ناپذير هستيم.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
ماندندرصفعاشوراییِامامِعشق
تنهابایقینِمطلقبهدستمیآید...!
شهیدسیدمرتضیآوینی🌱
یادشهداباصلوات📿
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
🆔@nubakht_ir
🔻هر کس توانایی حضور مجدد
را در خود می بیند
همراه من به خط برگردد...
یادشهداباصلوات📿
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
🆔@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای علی اصغر آقاپور کاظمی
✍ ايشان اعتقاد عجيبی به آموزش نيروها داشت. يک آدم با نظم بود، خصوصاً در كارها مثلا می گفت بعد از نماز، بايد نیروها صبح بلند شوند از جايشان و سر وقت با لباسهای نظامی شان سر صبحگاه حاضر شوند، اصلاً اين از اعتقاداتش بود. چرا که نيرويی اگر خلاقیت در وجودش هست، هنگام صبح زود مشخص می شود. از همين جا می توان شروع كند، می تواند هم آموزش باشد و هم موقع احتیاج از نيرو استفاده كند. سعی می كرد كه نيروها را در كارهای ارجاعی به فرماندهان زير مجموعه خودش ارجاع دهد. هم آنها را سركشی می كرد و هم جلساتی كه می گذاشت، آنها را توجيه می كرد و سعی می كرد از دستوراتی كه می گرفت برای انتقال دادن به نيروها در اين برنامه ها هميشه مرتب و منظم باشد. هميشه سعی می كرد بچه ها را تشويق كند. در سخنرانی هايش می گفت كه ما بايد با نظم باشيم، مطيع باشيم. مقرراتی و تابع باشيم، چون پاسداريم. روحيه بچه ها را بالا می برد. بيشتر سعی مي كرد با بچه ها خوش اخلاقی كند، با بچه ها شوخی و گپ می زد، جلسات می گذاشت و در داخل چادر بچه ها می رفت و به امورات سركشی می كرد و هم مشكلات شان را جويا می شد. دوستی و علاقه بسياری به بچه ها داشت.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای علی اصغر شالیکار
✍ در عمليات والفجر٨ سردار حميدرضا نوبخت فرماندهی گردان مالک اشتر را عهده دار بودند. گردان مالک و گردان امام حسين(ع) در منطقه ای بنام سه راه مرگ (فاو) مستقر بودند كه در حين درگيری با نيروهای بعثی يک نفر از نظاميان عراقی را اسير نموديم كه سردار شهيد نوبخت مقداری با زبان عربی با اسير صحبت کرده اطلاعات گرفتند و بعد او را به عقبه فرستادند كه خوشبختانه با رأفت اسلامی با اسير برخورد نمودند و بعد او (اسير) را به عقبه فرستادند. شهيد نوبخت دارای رأفت اسلامی بودند و از لحاظ رفتارهای اخلاقی بسیار خوش برخورد بودند كه زبانزد همه بود. از لحاظ نظامی گری هم آن چنان با نظم بود كه در اوج درگيری از لحاظ نظامی در احد اعلاء بودند.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای سیدحسین ضیاتبار
✍ بعد از مرحله اول عملیات كربلای پنج كه آقای نوبخت از درياچه برگشتند، پدرش كه ايشان هم بعداً بر اثر مجروحيت شيميایی به شهادت رسيدند، حضور داشتند و اين صحنه ها را ديده بودند و شايد اميد اين را هم نداشتند كه ايشان بر می گردند. بعد از اينكه آقاحمید برگشتند، پدرش به استقبال ايشان آمدند و پسر خود را بغل كردند كه در اين صحنه من به ياد كربلا افتادم، آن روزی كه حضرت امام حسين(ع)، علی اكبر(ع) خویش را در آغوش گرفتند.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
📌ویراست
به فراقم از تو زخم است
و به وصلم از تو مرهم
که چو دردم از تو آید
زِ تو نیز چاره باید...❤️🩹
یادشهداباصلوات📿
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
🆔@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت سردار حاج کمیل کهنسال
✍ زمانی که مسئوليت فرماندهی تیپ را پذیرفت، از شروع این مسئولیت، با نوع رفتار و نوع فرماندهی و برنامه ریزی هایی که داشت، آموزش، آمادهسازی گردانها و نیروها را به یک انسجام و وحدت خاص رساند و همچنین رابطه ی صمیمانه بینِ فرماندهان و نیروها را در تیپ ایشان مشاهده کرديم. شهید حمیدرضا، این فرمانده دلاور و شجاع سپاه اسلام زمانی که فرمانده تیپ شد، شاهد افزایش توانایی لشکر شدیم یعنی ظرفیت و توانائی لشکر را افزایش داد، و یکی از مؤلفه اصلی و فاکتورهای اساسی ویژه بودن لشکر ۲۵ کربلا، همان توانایی و قابلیت های نیروی انسانی و فرماندهانی که در این لشکر قرار داشتند بود. لذا شاید یکی از فرماندهان مؤثر در ویژه شدن لشکر ۲۵ کربلا شخص حمید رضا نوبخت بود.
البته دیگر فرماندهان شهید هم، این چنین بودند. در ذهن و در نظر فرمانده کل سپاه، بعضی از این شاخصه ها، شاخصه های ممتاز برای ویژه شدن لشکر ۲۵ کربلا بود. لذا در این جایگاه هم ایشان به گونهای عمل کرد که این باور برای همه ایجاد شد که شهید حمیدِ عزیز توانایی اداره بالاتر از تیپ را هم دارد. یعنی ایشان حتی می توانست یک لشکر را هم اداره کند.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
سلام بر آنان که قلب شان
از امام حسین(ع) رخصت گرفته بود
و سربندشان به نام او زینت گرفته بود...❤️
یادشهداباصلوات📿
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
🆔@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای علی اصغر آقاپور کاظمی
✍ بهترين آرزوها و خواسته های ایشان، همان شهادت بود، چرا كه عالی ترين خاطرات و بهترين زندگيش را بعد از مرارتها و مشقت های زندگیاش، اين هشت سال را به عنوان بهترين خاطرات خود می دانست و نهايتاً بهترين آرزویش همان شهادتش بود. بين خانواده می نشستند و می گفتند: بزرگترين آرزوی من اينه كه به خدای خودم ملحق بشوم که همان شهادت بود و هميشه آرزو می كرد.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای سیدحسین غفاری
✍ یک هفته از شروع عملیات با شکوه والفجر هشت میگذشت، روزی نبود که منطقه توسط هجوم هواپیماهای دشمن بعثی بمباران نشود. رزمندههای ما هم به خوبی از خجالت آنها در میآمدند و هر روز چند هواپیمای مهاجم را ساقط میکردند. ۶۴/۱۰/۲۸ بود که به فرماندهی سردار شهید حمیدرضا نوبخت با بچههای گردان مالک اشتر به محدودهی کارخانهی نمک راهی شدیم. مجموع نیروهای ما با آن فرماندهی دلیر، ۳۲ نفر بیشتر نمیشدیم.
۷:۳۰ صبح نیروهای بعثی با آتش تهیهی سنگین و استقرار ۲۱ تانک و نفربر تا پشت خاکریز نفوذ کرده و اقدام به پیاده کردن نیروهای پیاده کردند. جنگ تن به تن آغاز شد و در حین درگیری یکی از فرماندهان عراقی به خیال خودش زرنگی کرد و یک نارنجک به طرف سردار نوبخت پرتاب کرد، دقیقاً همانطور که انتظار میرفت، این اسطورهی رزم و جهاد، بدون درنگ، نارنجک را به سوی صاحب بعثیاش برگرداند و افسر عراقی را به هلاکت رساند. تلاش آنها برای تصرف خط و شکست نیروهای اسلام به اوج خود رسیده بود.
انبوهی از تجهیزات و نیروهای متجاوز در مقابل ۲۱ تن از رزمندگان اسلام که غم هجران ۱۱ نفر مجروح و شهید را متحمل شده بودند، بیوقفه ادامه داشت. تذکرات و رهنمودهای سازنده و روحیه بخش حمیدرضا، عجیب به نیروها قوت قلب و توان مضاعف میبخشید. موشکهای آر.پی.جی همچون شهاب ثاقب بر پیکر غولهای آهنین نزدیک خاکریز، فرود میآمد. بالاخره با انهدام ۱۹ تانک و نفربر و به غنیمت گرفته شدن یک نفربَر سالم و به اسارت در آمدن ۲۱ نفر، عراقیها عقبنشینی کردند.
خدا میداند اگر نبود رشادت و فرماندهی چریک مخلص و باصفای گردان، حمیدرضا نوبخت، چه بسا مشیت الهی به گونهای دیگر رقم میخورد و اصلاً کی باور میکرد که یک خاکریز مهم در تهاجم ۲۱ دستگاه زرهی تنها توسط ۳۲ نفر آن هم نهایتاً با ۱۱ شهید و مجروح حفظ شود و از صدمات و تلفات گسترده جلوگیری به عمل آید. آنچه که فراموش ناشدنی است چهرهی خسته و سراسر غمگین فرماندمان بود که در عین صلابت و افتخار، فراق شهدا و رنج مجروحین، او را شکستهتر از پیش نشان میداد.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
گر تواَش وعدهی دیدار
ندادی امشب؟
پس چرا دیدهی من
از همه بیدار تر است؟💔
یادشهداباصلوات📿
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
🆔@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای عادل گرجیان
✍ ايشان یک بار مجروح شدند و به خانه آمدند. وقتی كه آمدند همان شادابی و طراوت را حفظ كرده بودند و بايد بگويم ايشان در هر شرايطی حتی در سخت ترين شرايط روحيه شان را حفظ می كردند و از يک روحيه بسيار بالا برخوردار بودند و چهره ايشان هميشه شاد و بشاش بود و هيچ وقت عصبانی نمی شدند و اين را هم بگويم كه ايشان بسيار در كار خود جديت داشتند و در انجام كارها جدی بودند. ولی هيچ وقت در انجام كارها عصبانيت از خود نشان نمی دادند و كنترل خود را در هر شرايطی حفظ می كردند.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت سردار حاج کمیل کهنسال
✍ آن زمان لشکر ویژه ۲۵ کربلا قریب به سی گردان داشت، گردان های رزمی، گردان های پشتیبانی، گردان های خدمات رزم و غیره. و تقریباً تیپ ها، لشکر عملیاتی به حساب می آمدند. لشکرهای عملیاتی مثل لشکرهای اصلی، ستاد نداشتند، از این رو آن ها را لشکرهای عملیاتی خطاب می کردند. لذا اگر در سطح لشکر اعلام می شد که شهید حمیدرضا از فردا به عنوان فرمانده لشکر ویژه ی ۲۵ کربلا انتخاب شد، یا از سوی فرماندهی سپاه می خواهد منصوب شود، همه با جان و دل می پذیرفتند، باور همه این بود، که ایشان میتواند یک لشکر را اداره کند، هم به لحاظ خصوصیت های فردی و معنوی و ارزش های انسانی و هم به لحاظ توانایی های عملیاتی و نظامی در صحنه جنگ، و صحنه رویارویی با دشمن، به هر حال مجاهدت شخصیت های این گونه و فرماندهانی با این ویژگی خوب، ضامن بقای انقلاب، ضامن امنیت و پیشرفت کشور جمهوری اسلامی و ملت ما بوده و خواهد شد.
یک ویژگی ممتاز و مشترک برای همه فرماندهانی که در این سطح قرار داشتند به ویژه فرماندهان شهید این بود که علیرغم این همه توانایی و ظرفیت های درونی، قابلیت هایی که از خودشان بروز می دادند و نقش تاثیر گذاری که در صحنه جنگ و دفاع از کشور جمهوری اسلامی ایران داشتند دیده نمی شدند، یعنی خواست خودشان بود که دیده نشوند، و اظهار نمی کردند، و از اظهار کردن و گفتن، پرهیز میکردند، حاضر نبودند و راضی نمی شدند، که کسی از این ها تعریف بکند و از توانایی های اینها حرف بزنند، لذا از این بُعد هم طبیعی است آن هایی که برای خدا و در راه خدا کار می کنند، فقط با خدا معامله می کنند و هیچگونه انتظاری از خلق خدا و بنده خدا ندارند. برای آنها مهم نیست که از این ها تمجید کنند و یا تکذیب کنند! وقتی می بینند که در مسیر خدا هستند و برای خدا مجاهدت میکنند هیچ توقعی از هیچکس ندارند و از سرزنش کسی هم ابایی ندارند، همانطوری که از دشمن و قدرتهای بزرگ شیطانی نمیترسند. چرا که قدرت خدا و نصرت خدا را بالای سر خود می بینند. کسی که برای خدا کار می کند و امید به نصرت خدا دارد، این شخص از هیچ بنده ای نخواهد ترسید و از قدرتهای شیطانی و ابر قدرتها و طاغوت نخواهند ترسید. کسی که خدا و قدرت او را بالای سر خودش می بیند لذا طبیعی است که از تهدید کسی هم نترسد.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت سید داوود سادات کریمی
✍ یک پیرمردی در جمع خود داشتیم که نماز گزار ما و بچه آمل بود و آقا حمید هم به او ارادت داشت. ایشان خواب را هم تعبیر می کرد. آقاحمید رو به آن شخص گفت: حاجی یک خوابی دیدم. گفت پسرجان بفرما، حمید آقا بفرما من که می دانم خوابت ختم به شهادت می شود. گفت: من دیشب خواب دیدم دو نفر شهید آمدند و مرا صدا زدند، از خواب بیدار شدم و پشت سرشان حرکت کردم و مرا به یک مکانی بردند که بسیار سرسبز بود که با دنیا نمی شود تشبیه کرد و یک ساختمان بزرگی را از دور به من نشان دادند که خیلی وسیع بود و گفتند این منزل اول شماست که در آنجا مرکبات زیاد است که احساس میکردم تامسون است. به در ساختمان که رسیدم در باز شد گفتند که حمید آقا برگرد، برگشتیم آمدیم پایین و یک جای دیگر را هم به من نشان دادند و بعد آنها در حال رفتن بودند. من دلم نمیخواست که این ها مرا تنها بگذارند هرچه عقب تر می رفتند نورشان بیشتر می شد. بعد آنها از پل عبور کردند این قدر نگاه کردم تا کاملاً از بنده دور شـدند، به محض اینکه رفتند من هم بیدار شدم. بعد وضو ساختم و گریه می کردم. حاجی گفت: خوابت که مشخص است، ما زمینی هستیم و تو آسمانی شدی. آن دو ملک بودند و منزل اول را به تو نشان دادند و آن مرکبات، پرونده اعمال توست که پُر شده بود و اندک زمانی شما می روید، قَدرَت را بدان، خیالت راحت باشد، شما شهید می شوید.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای عبدالرحیم آقاپور کاظمی
✍ در عملیات های زیادی شرکت کرده بود. در اکثر مواقع فرماندهی گردان را به عهده داشت و گاهی هم فرمانده محور بود. حضور خود را در جبهه، امری واجب می دانست و انگار تمام زندگیش در این کار خلاصه می شد. هیچ وقت احساس خستگی نمی کرد و به دوستانش می گفت: «وقتی خسته شدید به یاد سالار شهیدان و روز عاشورا بیفتید».
معتقد بود: «در راه خدا، سختی مفهوم نداره. وقتی عاشق بر مرکب عشق سوار شد، پرتگاه و تهدید مرگ هر چقدر بیشتر باشه، شوق و ذوق او بیشتر می شه.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای علی اصغر آقاپور کاظمی
✍ ساده زيستی از بزرگواری شان بود و هميشه غريب بود، شايد كمتر كسی بود كه ما با ايشان ارتباط داشتيم و از نزديكان بوديم و با ايشان صحبت می كرديم. هميشه دوست داشت خادم مردم باشد چرا که اين را از برادرش به ارث برد و مطيع محض او بود و آن را به عنوان الگوی بزرگ خود می دانست. هميشه او را معلم خود می دانست و در جامعه سعی می كرد كه همان راهی را برود که به اصطلاح، برادر بزرگوارشان می رفت. در كار با هم مشاوره می كردند و تحصيل كرده بودند، برادر شهيدشان به اصطلاح سابقون السابقون بود، يعنی آنچه را كه ايشان از آن بزرگوار می ديد، يک واقعه عينی خودشان بود، هرچه كه می ديد عين همان كارهایی بود كه ادامه راه زندگی انبياء است، ايشان آنها را به عنوان الگو می ديد و به آن عمل می كرد.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای عادل اسدالهی
✍ در سازمان رزم، سازماندهی مجدد، شركت در عمليات و خيلی از كارهای ديگر بسيار خِبره بود و هيچ گونه ضعفی در اين گونه موارد نداشت. هيچوقت سعی نمی كرد در مراحل بحرانی عمليات، عقب نشينی بكند. اگر يک نيرو يا دو نيرو هم داشت در خط مقاومـت می كرد و نيرو را به گونه ای سازمان می داد كه اگر دشمن از دور می ديد فكر می كرد كه يک گردان در آنجا مستقر است. ايشان خيلی قاطع و بسيار آرام تصميم می گرفتند و هيچوقت از حركت دشمن عصبانی نمی شدند.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir
🇮🇷 فاتح میدان به روایت آقای نادر اسدالله نتاج
✍ در كربلای ۵ ما در گردان موسی بن جعفر(ع) بوديم كه فرماندهی اين گردان را سردار شهید كاظم عليزاده به عهده داشتند. ما در يک مرحله سخت و بحرانی قرار گرفتيم. به علت اينكه دشمن توی آن قسمت كانال زوجی فشاری به نيروهای ما وارد كرد و مجبور به عقب نشينی تاكتيكی شديم. شهيد نوبخت فرمانده تيپ بودند و وقتی اين مشكل برای بچه ها پيش آمد ايشان اسلحه كلاش را به دست گرفتند و به جلو آمدند، هم می جنگيد و هم بچه ها را هدايت می كرد و كار هدايت گروهان و دسته را خودش به عهده گرفت و فقط به خاطر تدبير خاص ايشان بود كه ما توانستيم جلوي پاتک دشمن را بگيريم و دوباره جلوی دشمن را سدّ معبر كنيم. شب بعد به عملیات ادامه داديم و توانستيم دوباره آن منطقه را از دشمن پس بگيريم.
#روایت_فاتح_میدان
سردار #شهید_حمیدرضا_نوبخت🕊
ناشــــر معــــارف شهـــــــــــــدا باشیم🇮🇷
اینجا دعوتِ فاتـحِ میــدان هستید👇
@nubakht_ir