eitaa logo
⏮ 🔷️ نورالثقلین 🔷️ ⏭
158 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
62 فایل
⚘صوت ترتیل قرآن، تلاوتهای ناب، نهج البلاغه ،آیات مهدوی، آیات علوی، آیات دشمن شناسی، شهیدان قرآنی ، شیطان شناسی، سخنان بزرگان و... @valieghbal⚘ 🌺در ثواب نشر پیامها شریک باشید🌺 ⚘لینک دعوت
مشاهده در ایتا
دانلود
⤴️⤴️⤴️ 💠 نجات یک انسان 🗒 همینطور که با ناراحتی کتاب اعمالم را ورق میزدم و با اعمال نابود شده مواجه میشدم، یکباره دیدم بالای صفحه با خط درشت نوشته شده: نجات یک انسان... 😍 خوب بیاد داشتم که ماجرا چیست. این کار خالصانه برای خدا بود. بخودم افتخار میکردم و گفتم: خدارا شکر این کار را واقعاً خالصانه برای خدا انجام دادم. ماجرا از این قرار بود که یک روز در دوران جوانی با دوستانم برای تفریح و شنا کردن به اطراف سد زاینده رود رفتیم. رودخانه در آن دوران پر از آب بود و ماهم مشغول تفریح. یکباره صدای جیغ زدن یک زن و فریادهای یک مرد همه را میخکوب کرد! 🌊 یک پسر بچه داخل آب افتاده بود و دست و پا میزد، هیچکس هم جرأت نمیکرد داخل آب بپرد و بچه را نجات دهد. من شنا و غریق نجات بلد بودم آماده شدم که به داخل آب بروم اما رفقایم مانع شدند! آنها میگفتند: اینجا نزدیک سد است و ممکن آب ترا به زیر بکشد و با خودش ببرد، خطرناک است و... 👌 اما یک لحظه با خودم گفتم: فقط برای خدا و پریدم توب آب . خدا رو شکر که توانستم این بچه را نجات بدهم. هر طور بود او را به ساحل آوردم و با کمک رفقا بیرون آمدیم. پدر و مادرش حسابی از من تشکر کردند. خودم را خشک کردم و لباسم را عوض کردم. آماده رفتن شدیم. خانواده این بچه شماره تماس و آدرس من را گرفتند. ☺️ این عمل خالصانه خیلی خوب در پیشگاه خدا ثبت شده بود. من هم خوشحال بودم. لااقل یک کار خوب با نیت الهی پیدا کردم. می دانستم که گاهی وقتها یک عمل خوب با نیت خالص یک انسان را در آن اوضاع نجات می دهد. از اینکه این عمل خیلی بزرگ در نامه عملم نوشته شده بود فهمیدم کار مهمی کرده ام. اما یکباره مشاهده کردم که این عمل خالصانه هم در حال پاک شدن است! 😢 با ناراحتی گفتم: مگه نگفتید فقط کارهایی که خالصانه برای خدا باشه حفظ میشه، خب من این کار رو فقط برای خدا انجام دادم. پس چرا داره پاک میشه ؟! جوان پشت میز لبخندی زد و گفت: درست میگی اما شما در مسیر برگشت به سمت خانه با خودت چه گفتی؟ 🤭 یکباره فیلم آن لحظات را دیدم. انگار نیت درونی من مشغول صحبت بود. من با خودم گفتم: خیلی کار مهمی کردم اگه جای پدر و مادر این بچه بودم به همه خبر میدادم که یک جوان بخاطر فرزند ما خودش رو به خطر انداخت. اگه من جای مسئولین استان بودم یک هدیه حسابی تهیه میکردم و مراسم ویژه میگرفتم. اصلا باید روزنامه ها و خبرگزاریها با من مصاحبه کنند. من خیلی کار مهمی کردم. 🗞 فردای آن روز تمام این اتفاقات افتاد. خبرگزاریها و روزنامه ها با من مصاحبه کردند. استاندار همراه با خانواده آن بچه به دیدنم آمد و یک هدیه حسابی برای من آوردند و... جوان پشت میز گفت: تو ابتدا برای رضا خدا این کار را کردی اما بعد خرابش کردی... ❓آرزوی اجر دنیایی کردی و مزدت را هم گرفتی . درسته؟ گفتم راست میگی. همه اینها درسته. بعد با حسرت گفتم: چیکار کنم؟! دستم خالیه. جوان پشت میز گفت: خیلی ها کارشان را برای خدا انجام میدهند، اما باید تلاش کنند تا آخر این اخلاص را حفظ کنند. بعضیها کارهای خالصانه رو در همان دنیا نابود میکنند! 💠 سفر کــــــــــر بلا 🔄 حسابی به مشکل خورده بودم اعمال خوبم بخاطر شوخی های بیش از حد و صحبتهای پشت سر مردم و غیبت ها و ... نابود میشد و اعمال زشت من باقی می ماند. البته وقتی یک کار خالصانه انجام داده بودم همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت میشد. چرا که در قرآن آمده بود: « اِنَ الحَسنات یُذهِبنَ السَیئات» کارهای خوب گناهان را پاک میکند (هودآیه ۱۴) 🌅 اما خیلی سخت بود. اینکه هر روز ما دقیق بررسی و حسابرسی می شد. اینکه کوچکترین اعمال ما مورد بررسی قرار میگرفت خیلی مشکل بود. همینطور که اعمال روزانه بررسی میشد به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم. اواسط دهه هشتاد. 😊 یکباره جوان پشت میز گفت: بدستور آقا ابا عبدالله علیه السلام پنج سال از اعمال شما را بخشیدیم. این پنج سال بدون حساب طی میشود. 😳 با تعجب گفتم: یعنی چی؟ گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی میماند. نمیدانید چقدر خوشحال شدم. اگر در آن شرایط بودید لذتی که من از شنیدن این خبر پیدا کردم را حس میکردید. پنج سال بدون حساب و کتاب؟! گفتم: علت این دستور آقا برای چه بود؟ 📚 ادامه دارد... ┅┅┅🍃🌼🍃┅┅┅ @nurossaghaleyn ┅┅┅🍃🌼🍃┅┅┅