🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_هود علیه السلام #قسمت_ششم
🔹عذاب قوم هود🔹
هود علیه السّلام به دعوت خود و قوم او به اعراض خود ادامه دادند. تا اینکه مخالفین هود در آسمان، ابر سیاهى را دیدند که آسمان نیلگون را تاریک ساخت، قوم چشم ها را به ابر دوختند و براى دیدار آن شتافتند زیرا مدتى بود که باران نباریده بود و گفتند:
این ابرى که در آسمان است به زودى براى ما باران مى آورد. سپس آماده بهره بردارى از باران شدند و کشتزارهاى خود را مهیاى آبیارى نمودند.
هود چون وضع قوم را چنین دید، گفت:
این سیاهى که در آسمان مى نگرید، ابر رحمت نیست، بلکه باد عذاب است. این همان عذابى است که در ارسال آن عجله مى کردید. بادى است که عذابى دردناک و کشنده به همراه دارد.
چیزى نگذشت که طوفانى هولناک شروع به وزیدن کرد و قوم دیدند که حیوانات و اموال و ابزار آنان که در بیابان بود، از زمین بلند و به مکان هاى دور دستى پرتاب مى شود.
این حادثه قوم را به وحشت انداخت و ترس و هراس آنان را فرا گرفت و با سرعت به خانه ها پناه بردند و درها را بروى خود بستند.
این قوم عذاب زده فکر مى کردند که بدین وسیله مى توانند جان خود را حفظ کنند ولى این عذاب، بلایى عمومى و همگانى بود.
بادى که مى وزید، رمل هاى بیابان را با خود مى آورد و تا هفت شب و هشت روز به طور متوالى وزش این باد ادامه داشت! و سرانجام قوم مانند تنه نخل خشکیده به خاک هلاکت افتادند، نسل آنان ناپدید و آثارشان بکلى متلاشى و از صفحه تاریخ برچیده شد.
«فراموش نکنید خداى تو هیچ قوم و اهل دیارى را در صورتى که مصلح و نیکوکار باشند به ظلم هلاک نمى کند».
اما در این طوفان عذاب، یاران و پیروان هود به وى پناه بردند و اطراف وى گرد آمدند.
باد اطراف آنان مى چرخید و رمل ها را پراکنده مى ساخت ولى آنان مطمئن و آسوده خاطر بودند، تا اینکه باد آرام شد و سرزمین آنان به وضع عادى بازگشت و هود و یارانش به حضرموت کوچ کردند و بقیه عمر را در این سرزمین بسر بردند.
#عذاب_قوم_هود
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه
برای دیگران بفرستید
سلام بر محرم 1403
یازهرا یاعلی🦋🖤🌤🌈💦
https://eitaa.com/joinchat/3715891372C2a2a66c592