eitaa logo
واحـــہ :)
98 دنبال‌کننده
81 عکس
15 ویدیو
2 فایل
نمیدونی چقدر سخت بود برام اون دوران، که فکر کنم من زنده باشم ولی تو مال یکی دیگه باشی:).. . . فرخ_سیاهچاله . آیدی ادمین نسیم : @Mahdihe_khani . . شعبه ی روبیکا : https://rubika.ir/oasis_mp 🤝🏻 . @oasis_mp_nashenas: (: ناشناس واحه
مشاهده در ایتا
دانلود
ما روضه ها رو فقط شنیدیم، زینب(س) دید...
رو به روی تو نخواهم ایستاد، جز برای بوسیدنت.
هرکس آبرو میخواد بره خونه ی امام حسین صدا بزنه : آبروی دو عالم آبروی دو عالم آبروی دو عالم
به قول متین شریفی: گورِ پدرِ هرکه بخواهد بَدمان را!
Mahmoud Karimi - Bia Bargardim.mp3
4.85M
- تا نگشتیم عزادار بیا برگردیم! . .💔
تو انتخاب من نبودی، سرنوشتم بودی. ‏تنها انگیزه‌ ماندنم در این وانفسای شلوغ ‏در این زندگی بی اعتبار. - ‏عباس معروفی
اگر می‌توانستم از آسمان و سقفِ اتاقم عذرخواهی می‌کردم بابت همه‌ی شب‌هایی که به آن‌ها خیره شدم و چیزهایی را به یاد آوردم که باید فراموش می‌کردم ...! • ماکسول دیاوه• +شب بخیر:)
واحـــہ :)
پارت 4 . عشق صدا دارد. جای یه دست خونی روی دیوار بود خیلی ترسیدم روی نرده راه پله هم رد یه دست خ
پارت 5 . عشق صدا دارد. هنوز صدایی از دهنم خارج نشده بود که دستش رو گذاشت روی دهنم . _ هیس تو رو خدا جیغ نزن سعی کردم دستش رو از روی دهنم بردارم ولی زور م نرسید . _تو رو خدا چیزی نگو دستم و برمی‌دارم چیزی نگو بعد آروم دستش و برداشت‌ . واقعا ترسیده بودم ، نگاهی به سر تا پاش انداختم . لباس هاش همه خونی بودم ‌. معلوم بود که زخمی شده . یه لحظه توی ذهنم فکر کردم (انسانیت کجا رفته ) گوشه ی آستینش رو کشیدم و به سمت پله ها رفتم ، از پله پایین رفتم و وارد خونه شدم . به سمت طبقه دوم رفتم ، اونم همین طور پشتم می اومد . چراغ های خونه رو روشن کردم بعد به سمتش چرخیدم _نمی دونم کی هستی چرا اینجایی یا چرا خونی ،خاکی هستی ولی می‌دونم حتی زخمی شدی برای همین بهتر اول زخمت رو ببندی....
واحـــہ :)
پارت 5 . عشق صدا دارد. هنوز صدایی از دهنم خارج نشده بود که دستش رو گذاشت روی دهنم . _ هیس تو رو خ
پارت 6 .عشق صدا دارد. _نمی دونم کی هستی چرا اینجایی یا چرا خونی ،خاکی هستی ولی می‌دونم حتی زخمی شدی برای همین بهتر اول زخمت رو ببندی و بعد از اتاق خارج شدم به سمت طبقه اول رفتم ، از توی کمد بابا لباسی در آوردم لباس سرمه ای بود . رفتم بالا و وارد اتاقم شدم ، چند وقت پیش یه شلوار مشکی شیش جیب خریده بودم ولی بهم بزرگ بود ، اون و برداشتم . از توی کمد یکی از حوله های مهمان رو برداشتم و به پایین رفتم . صدای آب‌گرم کن می اومد چند دقیقه صبر کردم وقتی تقریبا چند ثانیه از قطع شدن آب گذشت بود چند تا تقه به در زدم و لباس ها رو که توی دستم بود جلو بردم . بعد چند ثانیه دستی لباس رو از دستم گرفت .....
به رباب بگید ، بگید : گهواره نیست دست خود را تکان نده
بس کن رباب سر به سر غم گذاشتی اصلا خیال کن علی اصغر نداشتی!....