بویِعَطرخُدا🌱
حرکت جوهره ی اصلی انسان است و گناه زنجیر! من سکون را دوست ندارم عادت به سکون ،بلایِ بز
محمود کاوه در عملیاتها خیلی سبکبال حرکت میکرد. کوله پشتی و نارنجک بر نمیداشت و گاهی فقط اسلحه با دو خشاب همراهش بود و میگفت: با هر فشنگ یک نفر از دشمن رو باید هدف گرفت،چرا بیخود تیر میزنید،چرا بیخود رگبار میبندید، اصلا چرا چیزی رو که نمیبینید میزنید؟
حتی گاهی قمقمه آب هم برنمیداشت. در سرمای استخوانسوز کردستان زیر لباس فرم خودش لباسی نمیپوشید. میگفت جلوی تحرک سریع را میگیرد و از سرعت آدم کم میکند،خیلی چالاک و قوی بود. دائم ورزش میکرد و روزهای متمادی میتوانست باکمترین آب و غذا پیادهروی کند و بعد از آن هم، اصلا خستگی حالیش نمیشد. انرژی فوقالعادهای داشت.
راوی: جواد نظامپور
[#شهیدمحمودکاوه|#شهیدانه🌱]
🌿📻|@ohdhfvf
بویِعَطرخُدا🌱
محمود کاوه در عملیاتها خیلی سبکبال حرکت میکرد. کوله پشتی و نارنجک بر نمیداشت و گاهی فقط اسلحه با
در کتاب📚 "ساکنان ملک اعظم" در وصف او چنین قلم زده شده است:
در قسمتی از ارتفاع، فقط یک راه برای عبور بود.
محمود کاوه را بردم همان جا، گفتم:" دیشب تیربار چی دشمن مسلسلش را روی همین نقطه قفل کرده بود، هیچ کس نتونست از این جا رد بشه".
گفت:" بریم جلوتر ببینیم چه کاری می تونیم انجام بدیم".
رفتیم تا نزدیک سنگر تیربارچی.
محمود دور و بر سنگر را خوب نگاه کرد. آهسته گفتم:" اول باید این تیربار را خفه کنیم، بعد نیروها را از دو طرف آرایش داده و بزنیم به خط".
جور خاصی پرسید:" دیگه چه کاری باید بکنیم!".
گفتم:"چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه".
گفت:" یک کار دیگه هم باید انجام داد".
گفتم:" چه کاری؟"
با حال عجیبی جواب داد:"توسل؛ اگه توسل نکنیم، به هیچ جا نمی رسیم"!
🌿📻|@ohdhfvf
هدایت شده از فرکانس مثبت➕
•.🏴
قرار بود بخـوانیــم و بشنـویــم از عشق
و عـشــق را نبـوَد قـافیـه بغیرِ «دمشق»
"زینببنتعلی"
این عبادتهای ما، این نمازهای ما، این قرآن خواندنهای ما، این ذکر گفتنهای ما که روح ندارد و هیکلش هم چیز کوچکی است، اغلب در ما ایجاد غرور میکند و در نتیجه خودمان را از همه مردم دنیا بهتر میدانیم. چنین مسلمانی مسلمان واقعی نیست و همانطور که پیغمبر اکرم فرمودند اگر بمیرد هم در درونش یک نفاق و دورویی وجود دارد.
[آشنایی با قرآن🌱]
🌿📻|@ohdhfvf
📕✨خط انتقال معارف
وقتي كه دنيا برايت تنگ شده باشد،وقتي آسمان آن قدر كوتاه شود كه نتواني سرت را بلند كني و مجبور باشي سرت را روي زانوانت بگذاري و گريه كني؛اگر اين آسمان پايين و اين دنياي تنگ را احساس كردي،آن موقع به امامت،به ولايت،به رسالت،به دين و به وحي محتاج مي شوي؛آن هم به وحي نه به عنوان يك رسول،بلكه به عنوان يك خط مستمر از آدم تا خاتم،از جامعهي عشايري تا جامعهي كشاورزي تا جامعهي صنعتي تا فوق صنعتي و مدرن..
+استاد علی حائری"
🌿📻|@ohdhfvf
harekat_338884.mp3
2.43M
#پادکست|#استادعلیحائری🎙
شروع حرکت..🌱
شروع حرکت که ضرورت حرکت نیز از آن مایه میگیرد، از لحظهای است که تو میفهمی از همه چیزهایی که با آنها مأنوس هستی، بزرگتری. بزرگتری؛ چون آنها به تو ختم شدهاند و تو میوه این درختی و هیچ وقت به ریشه و خاک و سنگ، برگشت نخواهی کرد.
🌿📻 @talabe_khedmatgozar0
بویِعَطرخُدا🌱
محمود کاوه در عملیاتها خیلی سبکبال حرکت میکرد. کوله پشتی و نارنجک بر نمیداشت و گاهی فقط اسلحه با
عبدالله میثمی در تمام حیات پربارش ساده زیست و از هر گونه شهرتی به دور بود. کل اثاثیه شخصی او در یک چفیه جا می شد؛ البته به همراه چند جلد کتاب و لباس هایی اندک. دفتر کارش اتاق ساده ای بود موکت شده، بدون میز و صندلی. او هیچ گاه اتومبیل شخصی نداشت، حتی دولتی. در تمام عمرش از خود خانه ای نداشت و باهمسر و فرزندانش در اتاق کوچکی که توسط سپاه اجاره شده بود، زندگی می کرد و در جواب پدرش که به او می گوید:«بابا! یک منزل برای خودت تهیه کن، نمی شود که همیشه بی خانه باشی!» پاسخ می دهد: «خدا نکند من در دنیا خانه بسازم»
[#شهیدعبداللهمیثمی|#شهیدانه🌱]
🌿📻|@ohdhfvf
بویِعَطرخُدا🌱
عبدالله میثمی در تمام حیات پربارش ساده زیست و از هر گونه شهرتی به دور بود. کل اثاثیه شخصی او در یک
خاطراتی ناب✨
+🌿وقتی در زندان ساواک با شکنجه نتوانستند چیزی از زبانش بیرون بکشند، با یک کمونیست هم سلولش کردند. آن کمونیست که متوجه شده بود عبدالله حساس است، تا آب یا غذا می آورند، اول خودش می خورد تا عبدالله نتواند بخورد. چون او کمونیست ها را نجس می دانست. وقتی نماز و قرآن می خواند، زندانی کمونیست مسخره اش می کرد.
شب جمعه بود. دل عبدالله بدجوری گرفته بود. شروع کرد به خواندن دعای کمیل تا رسید به این جمله از دعا که: «خدایا! اگر در قیامت بین من و دوستانت جدایی بیندازی و بین من و دشمنانت جمع کنی، چه خواهد شد؟»نتوانست خودش را نگه دارد، افتاد به سجده و های های گریه کرد.
سرش را که بلند کرد، دید هم سلولی کمونیستش، سرش را گذاشته کف سلول و او هم گریه می کرد.
+🌿 در عملیات فتح المبین، یکی از سرهنگ های عراقی که اسیر شده بود، گریه می کرد. علت گریه اش را که پرسیدند، گفت: «من 25 سال است که در عراق نظامی هستم و خدمت می کنم. تمام دسیسه ها و آرایش های جنگی را تجربه کرده ام، ولی از این مبهوت هستم که چطور یک نوجوان ایرانی که حتی کوچک تر از اسلحه خودش می باشد، آمده من و تعدادی دیگر را اسیر کرده است! نمی دانم چه حکمتی است که ما از چنین کسانی می ترسیم.»
+🌿همیشه به رزمندگان گوشزد می کرد که: «برادران! پیوسته از خدا بخواهید که توفیق ادامه نبرد را از ما نگیرد»
یک بار وقتی یکی از نیروها دودل شده بود و هوای درس و حوزه به سرش زده بود، میثمی رفت سراغش و به او گفت: نگاه کن به دلت، ببین چی می گه، اگر کاری کردی که خدا و امام زمان راضی هستند، تکلیف همان است، والا برگرد دنبال همون راهی که تو فکرش هستی. من هیچ موقع شک نکردم که تو جبهه بمونم یا از جبهه برم حوزه. بعضی وقتها هم که دودل شدم، سر این مسئله بود که برم کردستان یا توی جنوب بمونم.»
+🌿بار به من گفت بلیط اتوبوس برای خانواده اش بگیرم و آنها را راهی اصفهان کنم. وقتی می خواستم برای تهیه بلیط بروم، دیدم ماشین سپاه هست و کسی فعلا استفاده ای از آن نمی کند. ماشین را برداشتم و آنها را با ماشین سپاه بردم. وقتی میثمی فهمید، به قدری عصبانی شده بود که کم مانده بود، مرا بزند. آن قدر به بیت المال تقید داشت، حتی بعد از شهادتش، وقتی می خواستم خانواده اش را با ماشین سپاه ببرم معراج شهدا، هر چه کردم ماشین روشن نشد. احساس کردم که او راضی به این امر نیست و به همین خاطر ماشین راه نیفتاد.
🌿📻|@ohdhfvf
از جمله کارهایی که رهبران بزرگ ما و باالخصوص رهبر بزرگ فعلی ما حضرت آیتاللّهالعظمی امام خمینی در این سالها انجام دادند این بود که این خودباختگی را از مردم ما گرفتند و مردم ما را به آن خود واقعی و به آن روح جمعی مؤمن ساختند.
[آیندۀ انقلاب اسلامی ایران🌱]
🌿📻|@ohdhfvf
یا هستیم یا نیستیم.mp3
8.29M
#پادکست|#حاجحسینیکتا🌱
یا هستیم یا نیستیم!
رفقا کسی که توی جنگ قرار گرفته، زندگیش باید یه حالی باشه...
🌿📻 @talabe_khedmatgozar0
بویِعَطرخُدا🌱
عبدالله میثمی در تمام حیات پربارش ساده زیست و از هر گونه شهرتی به دور بود. کل اثاثیه شخصی او در یک
برای درمان به انگلیس اعزام شد!
خون لازم داشت؛ گفت خونِ غیرمسلمان نزنید
توجه نکردند و هرچه زدند، بدنش نپذیرفت!
خون یک مسلمان جواب داد
پزشکش که دکتر کلیز نام داشت، بواسطهی آن مسلمان شد و گفت یک معجزه است :)
[#شهیدحمیدرضامدنیقمصری|#شهیدانه🌱]
🍃عضو شوید👇
˼طلبه خدمتگذار📚📿⸀
امروز جمهوری اسلامی به چهل و چهارمین سال خودش رسید، ما نمی گوییم بی نقص و بدون خطا و کامل است! فقط اگر این حاکمیت جمهوری اسلامی نبود؛ الان ما چیزی تحت عنوان حفظ اسلام نداشتیم. جمهوری اسلامی در دوران غیبت حضرت حجت، پرچمی به نام اهل بیت و اسلام را دارد نگه می دارد که این خودش کم کاری نیست! فلذا به نقل حاج قاسم که جمهوری اسلامی حرم است، و هر کدام از ما باید مدافع حرم حرمش باشیم و سعی کنیم خودمان را بسازیم تا توی ساز و کار این نظام مفید باشیم و به درد بخوریم و بتوانیم گامی برداریم. مثل آن هزاران شهیدی که با خونشان وصیت کرده اند، نگذارید به این مملکت آسیبی برسد.
#چهلچهارسالگیانقلاب
🌿📻|@ohdhfvf
من کم کم باورم آمده که این انقلاب به ایران محدود نمی ماند، هفتصد میلیون جمعیت [مسلمانان] را در بر خواهد گرفت و چه افتخاری برای ایران خواهد بود که یک انقلاب اسلامی از ایران شروع شود و تمام کشورهای اسلامی را زیر نفوذ خودش بگیرد، که خواهد گرفت.
[آیندۀ انقلاب اسلامی ایران🌱]
🌿📻|@ohdhfvf