eitaa logo
مطبوعات قدیمی
477 دنبال‌کننده
228 عکس
14 ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ گزارش هایی که شاه آن ها را نخواند! بی شک گزارش های نهادهای اطلاعاتی و امنیتی برای سران یک کشور نقش حیاتی دارد، اگر این اطلاعات از راه درست تهیه نشود و یا بعد از تهیه به سران کشور تحویل نشده و بر اساس این اطلاعات دست اول تصمیم گیری ها مدیریت نگردد همان اتفاق خواهد افتاد که شاه در سال های پایانی حکومت خود دید و در نهایت ساقط شد. در روز عاشورای سال 1342 امام خمینی سخنرانی طوفانی و آتشین خود را در قم علیه شاه و سیاست های دولت اسدالله علم ایراد کرد، شبانگاه روز بعد از این سخنرانی بود که مرجع تقلید مردم بازداشت و به دنبال آن قیام خونین 15 خرداد 1342 آغاز و شدت یافت. حکومت با مشت آهنین و به شدیدترین شکل ممکن مردم را در خیابان ها مثل برگ خزان بر زمین ریخته و صدها نفر کشته و هزاران نفر نیز مجروح شدند، تیتر و گزارش های یک و دو روزنامه ها در روزهای بعد از قیام خود موید اوضاع بحرانی کشور در آن روزها بود. بعد از یک هفته شاه گمان می کرد که بحران تمام شده و مردم فراموش کرده اند، بعضی گزارش های ساواک نیز این گمان را تقویت می کرد، از جمله در یک گزارش به تاریخ 10 مرداد 1342 می خوانیم : « در جریان اخیر همه مردم فهمیدند که روحانیون منظور و هدف خاصی نداشته به علاوه آن قدرت روحانی که متصور بود دارا باشند فاقد می باشند.» این سند تصریح داشت که روحانیون و سران آن فاقد قدرت کافی برای تاثیر گذاری بر مردم هستند و در جریانات اخیر یعنی 15 خرداد و حوادث بعد از آن این واقعیت بر همگان عیان شده است، معلوم نبود گزارشگر ساواک بر اساس کدام ادله این ناتوانی را استنباط نموده بود ولی از تحلیل مندرج در سند ساواک می گذریم و به یک خبر در یک گزارش دیگر می رسیم. بر اساس یک سند ساواک به تاریخ 15 مرداد 1342 « در ساعت 14:30 روز جمعه 11 /5 /1342 آقایان خمینی و محلاتی و قمی به خانه شماره 8 در خیابان شمیران ایستگاه مینا کوچه دفتری متعلق به آقای نجاتی انتقال داده شدند و از ساعت 16 الی 21:30 متجاوز از سه هزار نفر از طبقات مختلف از نامبردگان دیدن کردند و هر یک دست آقای خمینی را می بوسیدند.» در بخش دیگری از این سند که به رویدادهای روز بعد یعنی صبح 12 مرداد 1342 می پردازد می خوانیم: ««در ساعت 7 مردم شروع به رفتن به داخل منزل نامبرده نموده در ساعت 8 از طرف شهربانی کل کشور به مأمورین انتظامی دستور داده شد که دیگر ملاقاتی از آقای خمینی به عمل نیاید نتیجتا در ساعت 9 وضع محل سکونت مشارالیه بدین شرح بود؛ در داخل منزل آن عده از مردم که صبح داخل شده بودند کماکان نشسته و خارج نمی شدند و در پیاده رو خیابان شمیران نیز در حدود هزار نفر جمعیت که مانع از رفتن آنان به داخل منزل گردیده بودند ایستاده بودند. در همین ساعت ریاست پلیس تهران جهت بازدید به محل وارد شد. طلاب خارج از منزل مرتبا اصرار می نمودند که ما بایستی آقا را زیارت کنیم والا نخواهیم رفت. رئیس پلیس به مردم اخطار نمود فعلاً ملاقاتی صورت نخواهد گرفت مردم متفرق شوند و منتظر پخش اعلامیه ای در این باره باشند.» رک : قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، جلد 4، صص 11-10 در یک سند دیگر به تاریخ 12 مرداد 1342 آمده است: «عصر دیروز به مناسبت آزاد شدن آیت الله روح الله خمینی از زندان ... دسته دسته از مردم به منزل داخل و در حالی که در صف ایستاده بودند به نوبت سینه و دست و پای خمینی را می بوسیدند و عموما هم متاثر شده و گریه می کردند و ... تا ساعت 9 جمعیت مثل سیل می آمد و از یک در وارد می شدند و دست و پای خمینی را می بوسیدند و از در دیگر خارج می شدند.» رک همان، صفحه 12 سند نخست که به آن اشاره شد حاوی تحلیل یک گزارشگر ساواک بود که تاکید داشت حوادث بعد از 15 خرداد نشان داد که علما و روحانیون فاقد قدرت هستند و گزارش های بعدی نشان می داد که آیت الله خمینی بعد از حدود دو ماه زندان و بعد از یک آزادی مختصر که بدل به حصر شد چگونه با موجی از هجوم مردم و طرفداران خود روبرو می شود که چون سیل وارد و دست و پای او را می بوسند و از در دیگر خارج می شوند! شاه همیشه گزارش هایی از نوع اول را که حاوی تحلیل های گزارش نویسان متملق بود را می خواند و یا می دید ولی تمایلی برای شنیدن خبر و آن چه در واقع و حقیقت امر رخ داده است نداشت، زمانی که تمایلی برای شنیدن آن چه در رخ می دهد نداشته باشی ناچار زمانی از خواب بیدار می شوی که وقت بسیار اندکی برای پر کردن کیف و خروج از کشور و پیدا کردن جان پناه داری و دوستان دیروزت امروز از تو با عنوان یاد می کنند! ادامه در پست بعد ... https://eitaa.com/oldnewspaper/732
✳️ شرحی بر یک عکس؛ جلسه ای که پیش از حمله امریکا به افغانستان در حضور رهبری برگزار شد! سوم مهر 1380 جلسه در حضور رهبری برگزار شد، خاتمی رئیس جمهور، مهدی رئیس مجلس ، دبیر وقت شورا، وزیر وقت خارجه ، رئیس وقت صدا و سیما، و ... در این جلسه حضور داشتند، حوادث یازده سپتامبر امریکا و تهدید امریکا برای حمله به که 16 مهر این سال شروع شد و ارتباط این تحولات با ایران یکی از موضوعات جلسه بود، در خاطرات این روز خود به دیدار با رهبری اشاره کرده و می نویسد: "شب میهمان رهبرى بودم. گفتند، شوراى عالى امنيت ملي را راهنمايى كرده‌اند كه از همكارى با آمريكا پرهيزكنند و اقداماتي‌كه بوى ضعف و سازش بدهد، نكنند. ازكم‌كارى و عدم جمع‌بندى آنها ناراضى‌اند." ایران در جریان حمله امریکا به افغانستان با واشنگتن همکاری کرد. در آبان‌ماه سال ۱۳۸۸ بخشی از خاطرات سفیر سابق امریکا در عراق و افغانستان مورد توجه قرار گرفت، او نوشته بود: یک هفته پس از حملات یازده سپتامبر در سال ۱۳۸۰ و در جریان مذاکرات ژنو با چند دیپلمات ایرانی، مذاکراتی درباره حمله به افغانستان داشته است. کراکر نوشته بود: آنچه که برایم جالب‌تر از همه بود، اشتیاق آنان نسبت به اعزام نیروهای آمریکا، همان «شیطان بزرگ»، به حیاط خلوت ایران یعنی افغانستان بود. اوایل اکتبر، یعنی تقریبا یک ماه پس از حملات ۱۱ سپتامبر، ما پشت میز یکی از سالن‌های کنفرانس سازمان ملل نشسته بودیم و در مورد ساختار پارلمان بعد از طالبان صحبت می‌کردیم. یکی از دیپلمات‌های ایرانی رفته رفته به تنگ آمد و سرانجام سرپا ایستاد و تقریبا با فریاد گفت که ما نباید در مورد «چه باید باشد» صحبت کنیم. تا زمانی که رژیم کنونی -در افغانستان- بر سر کار است، هیچ کدام از این حرف‌ها سودی ندارد. سپس او اتاق را ترک کرد. بمباران افغانستان توسط آمریکا چند روز بعد آغاز شد." ، رئیس کمیته روابط خارجی شورای عالی امنیت ملی ایران در زمان حمله آمریکا به افغانستان نیز طی گفت و گویی درباره همکاری ایران با آمریکا در حمله به افغانستان می گوید: "وقتی که آمریکا تصمیم به جنگ با طالبان گرفت، جبهه شمال متفقا مایل به همکاری با آمریکا برای سرنگونی طالبان بودند. ایران هم با خواست جبهه شمال مخالفت نکرد." یک سال و نیم پس از اشغال افغانستان و سقوط طالبان، امریکا به عراق حمله و صدام را نیز ساقط کرد، گروهی در ایران گمان می کردند دیگر نوبت ایران فرا رسیده است، نامه نمایندگان مجلس ششم به رهبری در همان ایام منتشر و سر و صدا به پا کرد، نامه معروف به ، ولی ایران با افغانستانِ و عراقِ فرق داشت، چند ماه قبل از حوادث یازده سپتامبر انتخاباتی پرشور در ایران برگزار و از میان ده نامزد، خاتمی با بیش از 21 میلیون رای رئیس جمهور شده بود، نه مثل عراق که صدام در مهر 1381 اندکی پیش از حمله امریکا، در یک انتخابات تک نامزده صد درصد آرا را به خود اختصاص داد. شکی ندارم که اگر در ایران نیز مانند عراق و افغانستان بود، بوش در حمله به تهران تردیدی به خود راه نمی داد، چون اگر نباشد، ساقط کردن یک حکومت برای دشمن خارجی هزینه چندانی نخواهد داشت. درباره رخدادهای امروز فلسطین و نیز این گونه می اندیشم، اگر فارغ از آن چه که با آن موافق باشیم و یا مخالف، اگر میان مردم این باریکه مقبولیت نداشت، اسرائیل در همان روزهای نخست توانسته بود کار را تمام کند، رژیمی که در جنگ شش روزه کمر اعراب را شکست یک سال هست می کشد و از کشته پشته می سازد ولی نتوانسته کار را به سرانجام برساند، پیروز جنگ را تعداد کشته ها مشخص نمی کند، نتیجه ای که جنگ برای آن آغاز شده و این که آیا به آن رسیده اند و یا در نقطه شروع در جا زده اند مشخص می سازد! www.arshiveiran.com @oldnewspaper