هدایت شده از روایت بانوی پیشران ایران
─━━⊱ روایت شهید جمهور ⊰━━─
سندروم پست بی قرار !
سال اولی بود که میخواستم رای بدهم
با هیجان مناظرات انتخابات را پیگیری می کردم؛ نمیخواستم اولین انتخابم اشتباه باشد👌
به یاد دارم آن روزها به او گفتند تو سندورم پست بی قرار داری...
من ناراحت شدم ولی بعضی از دوستانم خندیدند.
اما این روزها بعد از خبر شهادتت
همه فهمیدیم معنای بی قراری را...😔
راست میگفتند تو بی قراری!
بی قرار برای باز کردن گره ای از زندگی مردمت...
ما این روز ها خیلی بی قراری هایت را دیده ایم...
از حضورت در سازمان ملل گرفته
تا بودنت کنار دخترک کوچک چادر گل گلی.
آن ها چه میفهمند درد مردم چیست،
تشنه یک روز نشستن بر آن صندلی هستند که تو جز برای آسایش ایران روی آن ننشستی...
_ای کاش تمام بی قراری ها از جنس تو بود_
نگران این بودند تو این پست را به سودای پستی بالاتر رها کنی...
اما چه پستی برای تو بالاتر از هم نشینی با شهدا...
گوارای وجودت سید،
پایان بی قراری هایت گوارای وجود...
✍ به روایت دختر دهه هشتادی
#شماهمبنویسید
📜 اینجا، سکوی انتشار روایت شماست.
🔗 https://eitaa.com/pishran8
#خادم_الرضا
#روایت_بانوانه
#روایت_بانوی_پیشران
هدایت شده از روایت بانوی پیشران ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─━━⊱ روایت شهید جمهور ⊰━━─
قلبم به تپش افتاده است
درست مثل شب اول مهر که کتاب هایشان را جلد میکنم
یا مثل شب های عید نوروز که لباس هایشان را اتو میزنم
یا حتی مانند شب های امتحان که پا به پایشان درسهایشان را میخوانم
همه ی زندگی یک مادر ، هستیِ مادر،
فرزندان اوست...
من زمان رجایی را درک نکرده ام
اما قهرمان این روزهای فرزندانم ،
رئیس جمهور شهیدی ست که فردا میهمان شهر ماست...
و چشم انتظارهای کوچکی دارد
که سن و سالشان شاید کم باشد
اما رئیسی های آینده ی این مرز و بوماند؛
صدایم میزنند
_امشب را زود می خوابیم که ما را ببری
به اتاقشان می روم. پیشانیشان را میبوسم
پرچم های ایران را از داخل کمد برمیدارم
لباس هایشان را آماده روی میز میگذارم
چراغ اتاق را خاموش میکنم
و منتظر فردا می مانم...
#شماهمبنویسید
📜 اینجا، سکوی انتشار روایت شماست.
🔗 https://eitaa.com/pishran8
#خادم_الرضا
#روایت_بانوانه
#روایت_بانوی_پیشران
هدایت شده از روایت بانوی پیشران ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─━━⊱ روایت شهید جمهور ⊰━━─
امروز
قیامت را در مشهد دیدیم!
بعد از تشییع سردار دلها حاج قاسم عزیزمان،
مشهد هرگز این حال و هوای را به خودش ندیده بود!
عجیب بود... سیل جمعیت عجیب بود!
همگی متحیر و مبهوت بودیم...
مبهوت معرفت مردم شهرمان
مردمان قلب ایران
خطهی خراسان
📜 اینجا، سکوی انتشار روایت شماست.
🔗 https://eitaa.com/pishran8
#خادم_الرضا
#روایت_بانوانه
#روایت_بانوی_پیشران
هدایت شده از روایت بانوی پیشران ایران
─━━⊱ روایت شهید جمهور ⊰━━─
اولین بار اسمشان را از زبان پدرم شنیدم...
رأی اولی بودم. نزدیک مدرسه مان ستاد انتخاباتی ایشان بود. صبح می رفتم ستاد ، همانجا هم درس میخواندم و هم امتحان می دادم. اوایل خیلی نمی شناختمشان ولی بعدها خودم برایشان تبلیغ هم می کردم.
رأی که آوردند، ثمره ی زحمات آقای رئیسی را در روستایمان دیدم.
از جبران مشکل نهاده های دامی دامدارانمان گرفته تا رفع مشکلات کشاورزانمان.
برق خوشحالی را در چشمان مردم روستایمان میدیدم و سرم را بالا می گرفتم.
امیدواری به دولت بین مردم روستای ما موج می زد... مردمی که تا همین دو سه سال پیش با غم و اندوه دامهایشان را فروخته بودند ، حالا دوباره کارشان رونق گرفته بود...
و اما امروز...
از فرسنگ ها آنطرف تر آمده ام بدرقهتان؛
آقای رییسی من همان دانش آموزی هستم که حالا خیلی بیشتر از قبل می شناسمتان.
الان که دارم کم کم معلم می شوم به شما قول میدهم
عَلَمی که شما برافراشتید را، هرگز زمین نگذارم؛
📜 اینجا، سکوی انتشار روایت شماست.
🔗 https://eitaa.com/pishran8
#خادم_الرضا
#روایت_بانوانه
#روایت_بانوی_پیشران