eitaa logo
گروه تربیتی اولواالالباب
118 دنبال‌کننده
234 عکس
159 ویدیو
2 فایل
اولواالالباب یعنی انسانهایی که میخواهند در تمام سطوح زندگی ارتباط با حق از منظرشان دور نباشد.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷 این داستان فوق العاده زیباست و میتونه تاثیر زیادی روی روابط خانوادگی شما داشته باشه 💟 @hamsaranekhoob ته پیازو رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشمو چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهی تابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند. پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم. بابام می گفت: نون خوب خیلی مهمه. من که بازنشسته ام، کاری ندارم، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم می گیرم. در می زد و نون رو همون دم در می داد و می رفت. هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت. دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله. پدرم را خیلی دوست داشت. کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند، این البته زیاد شامل مادرم نمی شود. صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف می کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت می کرد بالا. برای یک لحظه خشکم زد. ما خانوادۀ سرد و نچسبی هستیم. همدیگه رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم. اما خانواده ی شوهرم اینجوری نبودن، در می زدند و میامدند تو، روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می زدند. قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند. برای همین هم شوهرم نمی فهمید که کاری که داشت می کرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار می کرد. آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند. من اصلا خوشحال نشدم. خونه نا مرتب بود، خسته بودم. تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم. چیزهایی که الان وقتی فکرش را می کنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می رسید. شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد و اخم های درهم رفته ی من رو دید. پرسیدم: برای چی این قدر اصرار کردی؟ گفت: خوب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم. گفتم: ولی من این کتلت ها رو برای فردا هم درست می کردم. گفت: حالا مگه چی شده؟ گفتم: چیزی نیست؟ در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم. پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت: دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. میخوای نونها رو برات ببرم؟ تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم. پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند. وقتی شام آماده شد، پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت. مادرم به بهانه ی گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت. پدر و مادرم هردو فوت کردند. چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق ازسرم گذشت: نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟ نکنه برای همین شام نخورد؟ از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند. راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها ازش تشکر نکردم؟ آخرین کتلت رو از روی ماهی تابه بر می دارم. یک قطره روغن می چکد توی ظرف و جلز محزونی می کند. واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟ حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم می خورد. حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه ی خالی، چنگال به دست کنار ماهی تابه ای که بوی کتلت می داد، آه بکشم؟ چقدر دلم تنگ شده براشون. فقط، فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو می آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه، میوه داشتیم یا نه.چرا همش میخواستم همه چی کامل باشه بعد مهمون بیاد همه چیز کافی بود، من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک. پدرم راست می گفت که: نون خوب خیلی مهمه. من این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم، اما کسی زنگ این در را نخواهد زد، کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می داد. اما دیگه چه اهمیتی دارد؟ چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیتشو می فهمی. «زمخت نباشیم». زمختی یعنی: ندانستن قدر لحظه ها، یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها، یعنی توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهم ترین ها ─┅─═इई ❄️🌼❄️ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍بازی برای پرورش دیداری فضایی( ۵ تا ۹ سال) 📌قدرت تجسم فضایی کودکان با بازی هایی نظیر این بازی تقویت شده و در یادگیری بعضی مفاهیم ریاضی راهگشا خواهد بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️این چهار چیز را هیچ وقت در نخورید! در واقع این ۱۰۰ ثانیه صحبتهای بهترین ۱۰۰ ثانیه ای است که تاکنون از شبکه ۲ پخش شده است! شک نداشته باشید دیدن این ۱۰۰ ثانیه اندازه ۱۰۰ کتاب و فیلم شما را تحت تاثیر قرار می دهد!
🔸 اگر می‌خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیز عشق می‌ورزد، کسی که عشقش ماشین است، ارزشش به همان میزان است، اما کسی که عشقش خداست، ارزشش اندازه خداست 🔹 علامه محمدتقی جعفری (ره)
....🌹 ✳️ امام خمینی(قدس سره): تربیت اولاد را پیش شما کوچک کردند، ... هیچ شغلی به شرافت مادری نیست..
🌷 رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) :ِ ☘ به همسر و خود خدمت نمى كند مگر صدّيق يا شهيد يا مردى كه خداوند خير دنيا و آخرت را براى او مى خواهد. 📚جامع الاخبار (شعیری) ص103
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسابقه مسافر کربلا.ppsx
11.85M
مسافرکربلا ✅پاورپوینت حاضر به صورتی جذاب و با استفاده از روش های گوناگونی چون داستان، نقشه خوانی ، جدول و... کودکان ونوجوانان را با حرکت وقیام امام حسین از مدینه تا کربلا و بیان شرایط حاکم بر جامعه آن زمانه و هدف قیام حسینی آشنا می شوند
❓❓❓دخترم 15 سال دارد و یک سالی است که اصرار بر خریدن تلفن همراه هوشمند دارد. از طرفی شنیده‌ایم که استفاده نوجوان از تلفن همراه، مخاطراتی دارد که نمی‌توان از آن جلوگیری کرد. در این شرایط چه کنیم؟ 👈پاسخ توسط کارشناس ماوا: زمانی که فناوری بدون فرهنگ استفاده صحیح در اختیار نوجوان قرار می‌گیرد، مشکلات زیادی دامن‌گیر او و خانواده‌اش خواهد شد. از این رو نگرانی شما بجاست. به همین دلیل به چند قانون زیر توجه فرمایید. ۱) اصل در خریدن تلفن همراه، تاخیر در خرید است. یعنی تا زمانی که فرزندتان تمایلی به داشتن این وسیله ندارد، اصراری برای تهیه آن نداشته باشید. ۲) حداقل سن خرید که می‌توان انتظار مدیریت اولیه بهتری را داشت، تمام کردن کلاس نهم است که نوجوان آمادگی بیشتری نسبت به کودک برای استفاده از این وسیله دارد. ۳) قبل از خرید، نوجوان را از آسیب‌های تلفن همراه مثل اتلاف وقت، از دست دادن تمرکز، بیهوده‌گرایی در فضای اجتماعی و نیز آسیب‌های ارتباطی آگاه کنید. ۴) قوانین درست استفاده از این ابزار را یادش دهد. مثلا به عنوان یک دختر مسلمان، احکام استفاده از موبایل را به او بیاموزید و نحوه پرهیز از مخاطرات آن را یادآوری کنید. ۵) قانون‌های شخصی بگذارید. مثلا در صورت گذاشتن رمز بر روی گوشی، حتما شما را از آن با خبر کند. ۶) دنیای واقعی او را پر رنگ کنید. نوجوانی که به اندازه کافی فعالیت حقیقی برای انجام دادن دارد، در فضای مجازی متوقف نخواهد شد. ۷) دسترسی به امکانات کامل گوشی را به تدریج وارد دنیای او نمایید. به عنوان مثال ضرورتی ندارد در ابتدای خرید، وارد دنیای اینترنت و شبکه‌های اجتماعی شود. ۸) محدودیت‌های منطقی وضع کنید. مثلا شب‌ها تا چه ساعتی امکان استفاده از تلفن همراه را داشته باشد یا هزینه‌ای که برای شارژ او کنار گذاشته‌اید را اعلام کنید. ۹) لذت‌های دیگر نوجوان را تقویت کنید. یادگیری مهارت‌های مورد علاقه در کنار داشتن رفاقت‌های سالم و سازنده، بخشی از این لذت‌ها را تشکیل می‌دهد. سفر را از یاد نبرید و خریدهای دوست‌داشتنی نوجوان را با برنامه، تبدیل به کاری شورانگیز نمایید. ۱۰) همه این قانون‌های درست زمانی موثر است که نوجوان شما را همراه و در کنار خود بداند نه یک نگهبان! به نوجوان‌تان بگویید که شما مانند یک باغبان هستید و قصد دارید از رویش علف‌های هرز در ذهن و روان نوجوان خود جلوگیری نمایید. در کنار این مراقبت، صمیمیت خودتان را افزایش داده و هیچ گاه از گفتگو و ابراز محبت به نوجوان خود کم نگذارید.
✅كسى كه مى‏ خواهد متربی یا فرزند را به هدفى، به مكتبى، به عقيده‏اى پاى بند سازد، نبايد اين‏ها را به او تزريق كند و تحميل كند و با جايزه‏ ها و كف زدن‏ ها او را حركت بدهد و با شعارها او را داغ كند. 👈نبايد متربی و یا فرزند را سنتى بار بياورد؛ چون اين سنت‏ ها در دوران بلوغ گرفتار ضد سنّت‏ ها مى شوند و كنار مى‏ روند. ♨️ما مى‏بينيم آنها كه در خانواده مذهبى و در دامان روحانى تربيت شده‏ اند مادامى كه در محيط سنّتى بوده اند با همان سنّت‏ها مأنوس بوده اند و فعّال و جدّى و اگر از اين محيط بيرون نمی رفتند شايد تا آخر عمر هم معتقد و جدى بار مى آمدند، اما اين‏ها هنگامى كه به محيط هاى باز و آزاد مى‏ رسند و با ضدّ سنّت‏ها روبه‏ رو مى‏ شوند، ناچار از گذشته خود مى‏ بُرند و به نفرت و انزجار پيوند مى‏ زنند. 📜استاد صافیی حائری-کتاب تربیت دینی کودک
🌹| زندگی به سبک روح الله
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️