eitaa logo
طلبه اُ منفی
47 دنبال‌کننده
6 عکس
44 ویدیو
0 فایل
www.omanfi.blog.ir نوشته های این‌جا صرفن دیدگاه نگارنده بوده و لزومن مورد تایید اسلام نیست! محمدهادی. ع @mohammadhadi_a
مشاهده در ایتا
دانلود
7.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ۲۳ هدیه به . یکی از آداب کردن این است که همراه با باشد. امیدوارانه دعا کردن... بسته‌ام در خم گیسوی تو امید دراز آن مبادا که کند دست طلب کوتاهم () در شب قدری که بناست بار یک سال گذشته را بگذاریم و توشه‌ی یک ساله برداریم، خوب است وقتی دعا می‌کنیم، وقتی استغفار می‌کنیم، وقتی «العفو» می‌گوییم، وقتی قرآن به سر داریم، غرق در امید و رجا باشیم. اما گاهی هوای نفس ما راه به خودمان امیدوار می‌کند. به نماز و روزه و ختم قرآن و اخلاق و اشک و... و گاهی خام می‌شویم! آن قدر که به خوبی‌های خودمان امید می‌بندیم! در دعای می‌گوییم: «یا مَن لایُرجیٰ الّا فضلُه...» ای کسی که جز به فضل و بخشش تو نمی‌شود امید داشت. هر چه خوبی‌های ما زیاد باشد که نیست، باز هم اگر در محک قرار گیرد، چیزی جز خسران نداریم! پس امید داریم، اما امیدمان تنها و تنها خداست... مرا چه بندگی از دست و پای برخیزد مگر امید به بخشایش خداوندی () . #۲۳رمضان
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ۲۴ هدیه به . خداوند به موسی -علی نبینا و آله و علیه السلام- دستور مهاجرت می‌دهد. حضرت، قومش را باخبر می‌کند و به سمت رود نیل حرکت می‌کنند. ما امروز می‌دانیم که قرار بوده رود بشکافد و راه باز شود. اما خدا به آنان خبر نداده بود. یاران فرعون خبردار می‌شوند و دنبالشان می‌کنند. در جایی آن‌قدر یاران فرعون نزدیک می‌شوند، که هر دو گروه یک‌دیگر را می‌بینند... «فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَىٰ إِنَّا لَمُدْرَكُونَ» (شعرا ۶۱) یاران موسی راهی نمی‌بینند و با دیدن فرعونیان، هراس و ناامیدی به سراغشان می‌آید. «إِنَّا لَمُدْرَكُون» یعنی گیر افتادیم و کارمان تمام است! عبارتی که نشان می‌دهد آرامششان به هم خورده. اما موسی با این‌که نمی‌داند دستور بعدی چیست، به واسطه‌ی ایمان به دستور خداوند می‌گوید: «قَالَ كَلَّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ» (شعرا ۶۲) «کلا» یعنی هرگز! یعنی امکان ندارد. خدا با من است و راهنمایی‌ام می‌کند. عبارتی سرشار از امید و آرامش. کسی که ایمان داشته باشد، ناآرام نمی‌شود. هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک () .
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ۲۵ هدیه به . روایت‌های مختلفی وجود دارد که نهی می‌کند از و دیگران. هر کدام هم به جنبه‌ای اشاره دارد. مثل این که مدح دیگری باعث غرور آن فرد می‌شود. اما به طور خاص در زبان معصوم -علیه السلام- از مدح افراد پست و فرومایه نهی شده است. قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «مِن أقبح المذامّ، مدحُ اللئام» مدحِ لئیمان یا همان ستایش فرومایگان، حتا اگر به واسطه‌ی کار دیگری غیر از پستی‌شان باشد، هم آنان را در چیزی که هستند تشویق می‌کند و جسارتشان را در پرده‌دری می‌افزاید، و هم دیگران را به پستی سوق می‌دهد. مدح و ستایش گاهی به تمجید زبانی است و گاهی با توجه کردن و بها دادن. در همین فضای مجازی دنبال کردن و کامنت گذاشتن و لایک، ابزاری برای تشویق و ستایش است. همان طور که این‌گونه ستایشِ مجازی، از تعریف و تمجید زبانی در ترغیب و تشویق موثرتر واقع شده و می‌شود. از همین رو شایسته است در ستایش دیگران به ویژه این افراد توجه و حساسیت بیشتری داشته باشیم. آن گُهر از دست مده رایگان خاصه که در مدح فرومایگان () .
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ۲۶ هدیه به . از جذابیت‌های دعای درددل‌های ناب این دعاست. در یکی از فرازهایش می‌گوییم: «عَظُمَ یا سیدی أمَلی» خدایا آمال و آرزوهایم زیاد و بزرگ شده... داشتن آرزوهای بزرگ چه اشکالی دارد که باید از آن گلایه‌مند بود؟ آرزوها ذهن انسان را به رویاپردازی‌های دست‌نیافتنی می‌رساند و در خیال‌بافی غرق می‌کند. از طرفی آرزوها انتها ندارند. و کسی که این‌چنین شد به نهایت عمر نمی‌اندیشد و به توهمِ جاودانگی مبتلا می‌شود. این توهم، آدمی را از حرکت و تلاش برای آخرت باز می‌دارد. «حَبَسَنی عَن نفعی بُعدُ أملی» «امل» در مقابل «عمل» می‌ایستد. خداوند درباره‌ی کافرانی که به راه نمی‌آیند و امیدی به اصلاحشان نبست، به پیامبرش می‌گوید: «ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ» (حجر ۳) رهایشان کن تا از دنیا لذت ببرند و در آرزوهایشان غوطه‌ور شوند... بعدها خواهند فهمید... خواهند فهمید که خیال‌بافی‌هایشان چه‌قدر پوچ بوده. یکی از پیش‌رفت‌های انسانی، کم خواستن و نخواستن است. «خواهم که نخواهم...» () بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است بیار باده که بنیان عمر بر باد است () .
7.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ۲۷ هدیه به . قوم ایمان نمی‌آورند. پیام‌آور خدا را تهدید می‌کنند و دست از شهوت‌رانی ممنوعشان بر نمی‌دارند. حضرت لوط -علی نبینا و آله و علیه السلام- طلب نجات می‌کند برای خودش و خانواده‌اش. «رَبِّ نَجِّنِي وَ أَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ» (شعرا ۱۶۹) بناست قوم لوط عذاب شوند. اما خداوند دعای پیامبرش را اجابت می‌کند و نجاتشان می‌دهد. «فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ» (شعرا ۱۷۰) اما در این میان همسر لوط را رها می‌کند. «إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ» (شعرا ۱۷۱) اگر به کل ماجرا نگاه کنیم، وضعیت قوم لوط مشخص است. مردانی که به دنبال، لذت و شهوت‌اند. و چون هوس‌شان در برابر دستور خداست، به نبرد با حق می‌رسند. کم نیستند کسانی که لذت کوتاه مدت را انتخاب می‌کنند و برای این لذت عذاب را هم به جان می‌خرند. حکایتشان دردناک است اما نه به اندازه‌ی حکایت همسر لوط. او هم در نبرد با حق شریک می‌شود، در حالی که به دنبال لذت هم نیست! با بدان یار گشت همسر لوط خاندان نبوتش گم شد () یاری و هم‌راهی با آن جماعت، آنان را «هم‌عذاب» می‌کند. حکایت زن لوط، ماجرای کسانی است که با دزدی و خیانت و جنایت و شهوت و... دیگران همراه می‌شوند و اگرچه لذت موقت گناه را هم درک نمی‌کنند اما خود را شریک عاقبت گناه‌کار کرده‌اند. تاوان همراهی؛ «آیینه چو در آب نهی گیرد زنگ...» () .
7.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ۲۸ هدیه به و همه‌ی عاشقان نابودی . بعضی از صفات خداوند، تجلی جایگاه خداوند است و نه تنها برای انسان دست‌نیافتنی است بلکه انسان نباید به آن نزدیک هم بشود. چرا که داشتن این صفات تکیه به جایگاه خداوندی است و بوی کفر و شرک می‌دهد. مثل صفت «متکبر»... خداوند کبیر است و متکبر. اگر انسان که صغیر و حقیر است، تکبر داشته باشد، خود را جای خدا گذاشته است. اما بعضی صفات دیگر خداوند، در عین دست نیافتنی بودن، نزدیک شدن انسان به آن صفات، فضیلت است. مثل «رحمت» و «مغفرت» و مانند آن. یکی از صفات دسته دوم، چیزی است که در دعای و دعاهای دیگر می‌خوانیم: «یا من اظهر الجمیل، یا من ستر القبیح...» خداوند خوبی‌ها و زیبایی‌ها را آشکار می‌کند، اما زشتی‌ها و بدی‌ها را می‌پوشاند. این هم چشم‌پوشی و پرده‌پوشی الهی است، که انگار از اساس بدی را ندیده باشد! کاش بتوانیم ما هم خوبی‌ها را آشکار کنیم و زشتی‌ها را پرده‌پوشی کنیم، گویی ندیده‌ایم. باشد که زشتی‌هایمان پوشیده بماند. به قول : پرده‌پوشی مجرمان را پرده‌داری می‌کند چشم خود از عیب پوشیدن خطاپوش من است . پ.ن: گناهان و زشتی‌هایی که حق دیگری یا حق جامعه را ضایع می‌کند، مشمول پرده‌پوشی نیست، و هر کسی در حد خودش موظف است شرایط رفع و جبران را فراهم کند. .
7.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ۲۹ هدیه به . وقتی به ساعت‌های پایانی ماه مبارک رمضان می‌رسیم، حسی شبیه دلهره و حسرت به قلب انسان می‌افتد. «نکند استفاده‌ی بایسته نکرده باشم.» «نکند بهره‌ی کافی نبرده باشم.» «نکند حق این ماه عزیز را رعایت نکرده باشم.» این‌جاست که فرازهایی از دعای وداع امام سجاد علیه السلام با ماه رمضان آرامش می‌بخشد. زین العابدین علیه السلام در برابر خدا درباره‌ی کسی یا کسانی که بهترین بهره را برده‌اند می‌گوید؛ «مَنْ رَعَى هَذَا الشّهْرَ حَقّ رِعَایَتِهِ» کسی که به بهترین شکل حق این ماه را رعایت کرده، «وَ حَفِظَ حُرْمَتَهُ حَقّ حِفْظِهَا» و حرمت این ماه را به خوبی نگه داشته، «وَ قَامَ بِحُدُودِهِ حَقّ قِیَامِهَا» و به احکام این ماه کامل عمل کرده، «وَ اتّقَى ذُنُوبَهُ حَقّ تُقَاتِهَا» و از هر گناهی در این ماه پرهیز کرده، « أَوْ تَقَرّبَ إِلَیْکَ بِقُرْبَةٍ أَوْجَبَتْ رِضَاکَ لَهُ وَ عَطَفَتْ رَحْمَتَکَ عَلَیْهِ» یه جوری به تقرب تو رسیده که موجب رضایتت شده و رحمتت را به خودش جلب کرده... . پس از این، حضرت از فضل خدا اجر و دست‌آورد چنین فردی را طلب می‌کنند. «فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ» به ما هم مثل چیزی ببخش که به چنین فردی می‌بخشی. به زبان خودمانی یعنی، اگر چه من مثل این افراد نبودم، اما از خدایی تو چیزی کم نمی‌شود که مانند این افراد حسابم کنی. و حتا بیش‌تر! «وَ أَعْطِنَا أَضْعَافَهُ مِنْ فَضْلِکَ» حالا که می‌بخشی چندین برابر هم ببخش... . بله! «وَ إِنّ مَعَادِنَ إِحْسَانِکَ لَا تَفْنَى» معدن احسان تو فانی و تمام شدنی نیست...
7.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ۳۰ هدیه به . یار نادیده سیر زود برفت دیر ننشست نازنینْ مهمان ماه فرخنده روی برپیچید و علیک السلام یا رمضان () دفتر این ماه مبارک هم به پایان آمد... حرفی هم برای گفتن نیست. از خودمان بی‌خبریم. چه طور عمل کردیم و چه قدر لایق شدیم؟ اما از فضل و رحمت او خبر داریم. خبر داریم که هیچ‌کس را دست خالی نخواهد گذاشت. امروز هر چه هست، ما مانده‌ایم و جیب‌هایی که میزبان به زور پر کرده برایمان! نگه داشتنش اما کار خودمان است! تا کجا و چه قدر دوام می‌آوریم؟! نمی‌دانیم. امروز و این ساعت و این لحظه؛ هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم () . پ.ن ۱: «الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله...» پ.ن ۲: این سی منبر، لطف خدا بود که در قالب زحمت و انرژی بانو به من رسید. باشد که قدردان این رحمت و نعمتش باشم. پ.ن ۳: سپاسگزار همه‌ی آنانم که نقد کردند و نظر دادند و معارف ثقلین را نشر دادند و به واسطه‌ی قرآن و اهل بیت، بیان ضعیف این کوچک‌ترین را عزت دادند. پ.ن ۴: توی این سی منبر جای یک چیز برای خودم خالی است، که نشد! به نظر شما کاستی‌ها چه بود؟ پ.ن ۵: عیدتان مبارک باد... . .
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱ هدیه به صلی الله علیک یا اباعبدالله این روایت از رسول الله -صلی الله علیه و آله و سلم- نقل شده که: «أحب الله مَن أحب حسینا...» خدا دوست دارد کسی را که حسین را دوست بدارد. محبت خدا و حسین -علیه السلام- در هم تنیده و به هم گره خورده... این محبت حسینی هم مثل زیارت و مثل تشرف به محرمِ اباعبدالله، نعمت خداوند است و منت او بر ما. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَٰذَا وَ مَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ...» (اعراف /۴۳) ستایش مخصوص خدایی است که ما را به این نعمات هدایت کرد در حالی که اگر هدایت او نبود، ما چنین راه نمی‌یافتیم... در کتاب ، از نشانه‌ها و شایسته‌های کسی که محبت اهل بیت دارد، «تغییر حال» در دهه اول ماه بیان می‌کند. و این تغییر را در «قلب» و «چهره» و «ظاهر» می‌داند. اندوه قلبی که در چهره و هیات انسان نمایان می‌شود. تمامِ اندوهمان، غم حسین باد...
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ۲ هدیه به صلی الله علیک یا اباعبدالله در یک نگاه کلی واقعه سه وجه اساسی و برجسته دارد. از یک سو مصیبت است و شایسته‌ی مرثیه. «مُصِيبَهً مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِيَّتَهَا فِي الإِْسْلاَمِ...» (زیارت عاشورا) چه مصیبت بزرگی است این مصیبت و چه سوگ بزرگی است در اسلام... از سوی دیگر حماسه است. جدا از اساس تقابل سرفرازانه‌ی عده‌ای اندک با اکثریت باطل که خود حماسه است، نوع مواجهه و نبرد از سر ضعف نیست. بل‌که سراسر تقابل حماسی است. در عاشورا، اصحاب برای کشته شدن پیش نمی‌رفتند. هر کدام با قدرت و رجزخوانی به نبرد می‌شتافتند و تعداد زیادی را به قتل می‌رساندند. در کنار این دو، تدبیر در واقعه عاشورا، چه در عرصه‌ی کارزار و چه پیش از آن، قابل توجه است. اگر چه حضرت مشتاق جنگ نیست و به دید ظاهری احتمال پیروزی وجود ندارد، اما تدبیر سیاسی و تدبیر جنگی را در نهایت دقت به کار می‌برند. سپاه کم‌تعداد خود را با آرایش نظامی کامل آماده می‌کنند و فنون جنگی را لحاظ می‌کنند. باید دقت کرد که توجه به هر جنبه از این واقعه‌ی بزرگ، باعث نادیده گرفتن بقیه وجوه نباشد.
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۳ هدیه به صلی الله علیک یا اباعبدالله در واقعه‌ی عاشورا افراد زیادی با هم خویشاوند بودند، اما حکایت با کمی متفاوت است. دو برادر، در دو سوی جبهه‌ی جنگ... علی بن قرظه در سپاه است، و خدا برای هر کس نشانه‌ی ویژه‌ای می‌فرستد تا به سعادت بازگردد. نشانه‌ای که خدا برایش می‌فرستد، شهادت برادر اوست. عَمرو بن قرظه، با اذن به میدان می‌آید و می‌جنگد. بعد از آن هم به سوی بر می‌گردد و خود را مدافع و سپر -علیه السلام- قرار می‌دهد. و با تیرهای کوفیان که هدف‌شان حسین بوده به شهادت می‌رسد. با این مرگ عاشقانه، علی می‌شود برادر شهید. چراغی برایش روشن شده، اما او از این چراغ دلش روشن نمی‌شود. جان‌بازی و جان‌فشانی برادرش را دیده، اما در سوگ برادر، مقصر را اباعبدالله می‌داند! به همین جهت زبان به اهانت باز می‌کند و به حسین حمله می‌آورد... اگر زمینه‌ی پذیرش نور نبود، هیچ چراغی روشنی بخش تاریکی‌مان نخواهد بود...
7.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ۴ هدیه به صلی الله علیک یا اباعبدالله دو نفر از شخصیت‌های موثر در واقعه عاشورا عاقبتشان با هم زمین تا آسمان متفاوت است، اما در نقاطی بسیار شبیه هم بوده‌اند. آن سو و این سو ... به واسطه‌ی آن شباهت‌ها و این تفاوت، از جهات مختلف می‌شود شخصیت و رفتار این دو نفر را بررسی کرد. در روز عاشورا در چند مقطع خطاب به لشکر کوفی خطبه ایراد می‌کنند. جان‌مایه‌ی این خطبه‌ها خیرخواهی و بازداشتن آنان از جنگی است که عاقبتشان را به شر می‌کند. پس از چند خطبه، حُر که تحت تاثیر کلام قرار گرفته، نزد عمر سعد می‌آید و پیش‌نهاد می‌کند که از جنگ صرف نظر کند. پاسخی که عمر می‌دهد نشان می‌دهد اگر چه به جنگیدن اصرار دارد، اما در نظر شخص خودش، بی‌رغبت نیست که حسین را رها کند. این‌جای ماجرا نقطه‌ی اشتراک این دو نفر است. عمر سعد می‌گوید اگر به نظر خودم بود ترک جنگ می‌کردم اما چون دستور داده، ناچارم به نبرد! همین تعبد او باعث می‌شود به آن چه دریافته عمل نکند و به خواست باطل ابن زیاد تن دهد. در مقابل حر اگر چه تحت فرمان است، آن‌جا که به حقیقت می‌رسد بازمی‌گردد. حُر، حقیقت‌طلبی‌اش را در گرو تعبد به باطل نگذاشته بود. حر، آزاده بود. .