ای میوه قلب خراسان.mp3
3.08M
🎙؛ای میوه ی قلب آقای خراسان:)💚
.
•
#امام_جواد
#میلاد_امام_جواد
بانو پسرٺ ڪہ هدیهٔ الله اسٺ
امید دل حضرٺ ثارالله اسٺ
شادے ڪہ روز ولادٺ اصغر توسٺ
افسوس ڪہ شادےاٺ فقط ششماه است
_____
#میلاد_حضرت_علی_اصغر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت زینب به من فرمود
برای حفظ اسلام باید جون داد!
+خوابعجیبهمسرشهیدمدافعحرم
_______
#شهیدانه
#دهه_فجر
#شهیدمحمدتقیارغوانی
「#پایدرسدل 」
اگردراتاقیدربستهباشیموبدانیم
کهشخصبزرگیپشتدرایستادهو
سخنانمارامیشنود،چقدرحالما
فرقمیکندومواظبسخنانخودمیشویم!؟
بااینکهاورانمیبینیم ،ولیعلمداریم
و میدانیمکهپشتدرهستند،دررفتار
وگفتارخودبسیارمواظبهستیم.
پسچراحالمانسبتبهامامزمان'عج'
چنیننیست!؟
-ایتاللهبهجت
-@omidgah
「🌿|#شهیدانه」
یه صندوق درست ڪرد و گذاشت توی خونه
بعد همه روجمع ڪرد واز گناه بودن دروغ و غیبت گفت.
مبلغی رو هم به عنوان جریمه تعیین ڪرد
#عهد بستند هرڪسی از این به بعد دروغ بگه یاغیبت ڪنه، اون مبلغ رو به عنوان جریمه بندازه توی صندوق...
قرار شد پولهای صندوق هم صرف ڪمڪ به جبهه ڪنن
باعث شد تمام اعضای خانواده خودشون رو از این گناهها دور کنن؛
اگه هم موردی بود، به هم تذکر میدادند
#شهیدعلےاصغرڪلاتهسیفری
-📚 ؛ڪتاب وقت قنوت -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با رویای بین الحرمین
خیلی خیلی دلتنگم حسین :)💔
_______
#شب_جمعه
شما مانند یک ماهۍ ڪه قدر آب را
نمۍ دانند...🌿
سالروزولادت:۱۳بهمن
_______
#دهه_فجر
#شهیدذوالفقاری
#یادکنیمشهداراباذکرصلوات
امروز تولدشونه:))
صلوات و فاتحه ایی قرائت کنیم
جهت شادی روحشون
ان شاءالله در این شب جمعه نزد ارباب یادمون کنن :))💔🌿
#شب_جمعه
#شهیدمحمدهادیذوالفقاری
فراموشیوغفلتاز #امام_زمان(عج)
بسیارظلمتآوراستیادآنحضرت
نبایداختصاصبهروزجمعه
ودعایندبهداشتهباشدوبس..!
#استادفاطمینیا
#معرفیکتاب
کتاب ستاره ها چیدنی در ۱۳ فصل نوشته شده است. این رمان ایرانی که از زندگی یک دختر آمریکایی الهام گرفته شده است، با توصیف وضعیت یک دختر آغاز می شود.
_______
#برشیازکتاب^^
صبح زود روز یکشنبه، وقتی پدر و مادر سارا هنوز خواب بودند، سارا بهسمت مرکز اسلامی نیویورک به راه افتاد و ماشا هم در میانه راه به پیوست. سارا با لبی خندان و تصویری بشاش به ماشا رسید. وقتی ماشا به خاطر خوشحالیاش را پرسید. سارا گفت برایش باورنکردنی که بعد از صحبت با پدرش، تا حد زیادی از مخالفت پدرش کم شده است.
موضوع از این قرار بود که: شب گذشته، سارا بعد از چند روز ماندن پیش ماشا، بالاخره عزمش را جزم کرد که به خانه برگردد و با پدرش صحبت کند. برای همین وقتی از تماس تلفنی ماشا به پدرش -که به خواست سارا انجام شد- فهمید پدرش کمی سرحال است و وقت مناسبی برای صحبت کردن با اوست، از ماشا خداحافظی کرد و به خانهشان رفت.
📚؛کتابستارههاچیدنینیستند'