eitaa logo
مَلجَــــــا
282 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
17 فایل
‌﷽ ما نه از رفتن آنها، که ازماندن خویش دلتنگیم! #شهید‌سید‌مرتضی‌آوینی •همسایه ⸤ @shahid74m ⸣ 「 @maljakhat 」خوشنویسی ملجا• •تنها راه ارتباطی: https://daigo.ir/pm/1HaxEU ོ کپی‌حلال‌بھ‌شرط‌ذکر۳صلوات‌ جهت‌تعجیل‌درفرج‌‌‌و‌شادےارواح‌طیبه‌ےشهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
عیدتون مبارک😍
گفتم:« شما بشین، کوچکترها پذیرایی می‌کنن.». جعبه‌ی شیرینی دستش بود و از نمازگزارهای عید فطر پذیرایی می‌کرد. گفت:« این چه حرفیه؟ مگه مسجد بالا و پایین و کوچک و بزرگ داره؟ من که کوچیک همه‌ام.». تا آن جا که ‌توانست سعی کرد کارهای داخل مسجد را خودش انجام دهد. مرتب سرپا بود، چه در اعیاد و چه در عزاداریها؛ به خصوص ماه محرم. شهید عباسعلی ادب [منبع فرهنگنامه شهدای سمنان]
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عروسم که حامله بود به دلم افتاده بود اگر بچه پسر باشد، معنیش این است که خدا می خواهد یکی از پسرهایم را عوضش بگیرد. خدا خدا می کردم دختر باشد. وقتی بچه دختر شد، یک نفس راحت کشیدم. مهدی که شنید بچه دختر است، گفت «خدارو شکر. در رحمت به روم باز شد. رحمت هم که برای من یعنی شهادت:)» +به‌نقل‌از‌مادرشهید [یادگاران، کتاب شهید زین الدین]
هدایت شده از مَلجَــــــا
-بہ‌نام‌تو🌱 -یا‌مَلجَــا‌ڪُل‌ِّمَطرود
هدایت شده از مَلجَــــــا
السلام‌علیڪ‌یااباعبداللّٰه‌الحسین🌱
این آخری ها، انگار منتظر شهادت باشد، عجیب مصمم بود که نمازش را اول وقت بخواند. از ارومیه می آمدیم سمت مهاباد. یک هو گفت: بزن بغل. گفتم: چی شده ؟ گفت: وقت نمازه. گفتم: این جا وسط جاده امنیت نداره. اگه صبر کنی، یک ربع دیگه می رسیم، با هم می خونیم. گفت: همین جا وایستا نماز اول وقت بخونیم. اگه هم قراره توی نمازکشته بشیم، دیگه چی از این بالاتر؟ [یادگاران، کتاب شهید بروجردی]
همراهان عزیز😎🤩 ان شاءالله فردا شب مسابقه شهدایی در کانال (امامزادگان عشــق🤩) برگزار می شود آنلاین باشید🥰
دعایِ‌شهادت:)))
ما‌عاقلانه‌‌فکرمیکنیم عاشقانه‌عمل‌میکنیم . . - شهیدحسین‌علم‌الهدی-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مَلجَــــــا
-بہ‌نام‌تو🌱 -یا‌مَلجَــا‌ڪُل‌ِّمَطرود
هدایت شده از مَلجَــــــا
السلام‌علیڪ‌یااباعبداللّٰه‌الحسین🌱
سالروز ِ میلادتون مبارک (:🌿
توي مسجد دور هم نشسته بوديم. سيّدجمال وارد مسجد شد. يکي از بچّه‌ها با خنده گفت:« تابلوي غيبت ممنوع! حرفتون رو عوض کنين! ». نزديکمان شد. با همديگر دست داديم و احوال‌پرسي کرديم. موقع نشستن گفت:« اگه از بيکاري دارين غيبت مي‌کنين من نيستم!». يکي از بچّه‌ها گفت:« ما مي‌گيم فلاني اين کار رو کرد نبايد انجام مي‌داد اشتباه کرده، غيبته؟». جدي گفت:« اگه حرفي بزنين که راضي نباشه آره! ». شهید سید جمال احمد پناهی [منبع فرهنگنامه شهدای سمنان]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیده بود بروجردی فرماند منطقه است، آمده بود پیشش. گفته بود دشمن داره می آد جلو، هیچ امکاناتی هم نیست. بروجردی هم که همیشه ی خدا می خندید. این بار هم خندیده بود. طرف عصبانی شده بود؛ زده بود زیر گوشش. برای چندمین بار بود که یکی می زد توی گوش بروجردی. بلند شده بود، صورتش را بوسیده بود، گفته بود شما خسته شده ای. بیا بشین. درست می شه. [یادگاران، جلد 12 کتاب شهید بروجردی]
هدایت شده از مَلجَــــــا
-بہ‌نام‌تو🌱 -یا‌مَلجَــا‌ڪُل‌ِّمَطرود
هدایت شده از مَلجَــــــا
السلام‌علیڪ‌یااباعبداللّٰه‌الحسین🌱
همیشه یک دستمال پارچه ای داخل جیبش داشت. وضو که می گرفت، آن را درمی آورد و با آن دستانش را خشک می کرد و هیچ گاه از حوله استفاده نمی کرد . گاهی بعد از نماز ذکر مصیبتی خوانده می شد. شدیداً متأثر می شد و اشک می ریخت. همان دستمال را درمی آورد و جلوی چشمانش می گرفت. عشق و علاقه فراوانی نسبت به ائمه داشت. شهید یوسف کلاهدوز [کتاب هاله‌ای از نور، ص102]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا