⊱❀⊰
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#مهدی_باکری
#مدیریت_انقلابی
#تواضع
🌷 رها از اسارت نام و عنوان
🌿 به مکانیکی گفته بود: «اَخوی! بیا یه دستی به چراغای ماشین بزن» مکانیکی هم گفته بود: «شرمنده، کار دارم دستم بنده. برو فردا بیا.» آقا مهدی گفت: «باید همین امشب برم خط. بیچراغ که نمیشه.». تعمیرکار گفت: «می بینی که، دارم لباس هام رو میشورم. الان هم که دیگه هوا داره تاریک میشه. برو فردا بیا، مخلصت هم هستم، خودم درستش میکنم.»
مهدی گفت: «اصلاً من لباسهای تو رو میشورم، تو هم چراغ ماشین من رو درست کن.» مکانیکی هم گفت: «قبول». بعد از اینکه شناختش هر چه قدر بهش گفت: «آقا مهدی! به خدا شرمندم، ببخشید نمیخواد بشوری.» گفت: «ما با هم قرارداد بستیم. برو سرِکارِت، بذار منم کارم رو بکنم.»
ᴏᴍɪᴅɢᴀʜ