eitaa logo
مَلجَــــــا
282 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
17 فایل
‌﷽ ما نه از رفتن آنها، که ازماندن خویش دلتنگیم! #شهید‌سید‌مرتضی‌آوینی •همسایه ⸤ @shahid74m ⸣ 「 @maljakhat 」خوشنویسی ملجا• •تنها راه ارتباطی: https://daigo.ir/pm/1HaxEU ོ کپی‌حلال‌بھ‌شرط‌ذکر۳صلوات‌ جهت‌تعجیل‌درفرج‌‌‌و‌شادےارواح‌طیبه‌ےشهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
⊱❀⊰ 🌷 رها از اسارت نام و عنوان 🌿 به مکانیکی گفته بود: «اَخوی! بیا یه دستی به چراغای ماشین بزن» مکانیکی هم گفته بود: «شرمنده، کار دارم دستم بنده. برو فردا بیا.» آقا مهدی گفت: «باید همین امشب برم خط. بی‌‌چراغ که‌‌‌‌ نمی‌‌شه.». تعمیرکار گفت: «می بینی که، دارم لباس هام رو‌‌‌‌ می‌‌شورم. الان هم که دیگه هوا داره تاریک‌‌‌‌ می‌‌شه. برو فردا بیا، مخلصت هم هستم، خودم درستش‌‌‌‌ می‌‌کنم.» مهدی گفت: «اصلاً من لباس‌‌های تو رو‌‌‌‌ می‌‌شورم، تو هم چراغ ماشین من رو درست کن.» مکانیکی هم گفت: «قبول». بعد از اینکه شناختش هر چه قدر بهش گفت: «آقا مهدی! به خدا شرمندم، ببخشید‌‌‌‌ نمی‌‌خواد بشوری.» گفت: «ما با هم قرارداد بستیم. برو سرِکارِت، بذار منم کارم رو بکنم.» ᴏᴍɪᴅɢᴀʜ
تا دیدمش رفتم جلو روبوسی کردم گفتم : مبارک باشه،پزشکی قبول شدی انگار براش اهمیتی نداشت. با تبسم گفت: هر وقت شهید شدم تبریڪ‌بگو... :) -@omidgah "-
تقوا در رانندگی مي‌خواست بره فاو؛ ماشين رو برداشت و رفت؛ ساعتي بعد ديدم پياده داره بر مي‌گرده؛ گفتم چي شده ؟ چرا نرفتي؟ ماشينت كو؟ گفت: "داشتم رانندگي مي‌كردم كه اطلاعيه‌اي از راديو پخش شد. مثل اينكه مراجع فرمودند رعايت نكردن قوانين راهنمايي رانندگي حرامه. من هم يه دستم قطع شده و رانندگي كردنم خلاف قانونه. تا اطلاعيه رو شنيدم ماشين رو زدم كنار جاده، برگشتم يه راننده پيدا كنم كه منو تا فاو ببره ..." منبع: سامانه سرداران عشق 1388 | -@omidgah "-
•° تا دیدمش رفتم جلو روبوسی کردم گفتم : مبارک باشه،پزشکی قبول شدی انگار براش اهمیتی نداشت. با تبسم گفت: هر وقت شهید شدم تبریک بگو @omidgah