هدایت شده از خوشنویسی | ملجا
ما که دلمان از این مصیبت خون شد !
یارب دلِ صاحب الزمان را دریاب . . .💔
________________
#شاهچراغ
#شیراز_تسلیت
مَلجَــــــا
:))))
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزار که امسال حرمُ ببینم اربعین حسین💔
مَلجَــــــا
-
حب الحسین سر الاسرار شهداست ..فاین تذهبون ؟!
اگر صراط مستقیم میجویی بیا ، از این مستقیم تر راهی وجود ندارد ؛
حب الحسین♥️ .
- شهید آوینی
هدایت شده از شهید حسن مختارزاده
.
🌿 " میخواهم ماجرایی را برای شما نقل کنم که شنیدن آن برای همه مفید است.🌿
شبی در عالم خواب خود را در مکانی دیدم که پشتدری به حالت انتظار ایستادهام، پس از چند لحظه اجازه ورود به من داده شد. من نیز به داخل اتاق رفتم. ناگهان دیدم مردی بالباس عربی تمام سیه و بیسر درحالیکه خون بر لباسش جاری است در برابرم ایستاده، در همین لحظه و در عالم خواب در مقابل آن مرد بیسر به زمین افتادم و هیچگونه توانایی تکلم و حرکت نداشتم. . . . "
➖بخشی از وصیت نامه شهید حسن عشوری عزیز.
#وصیت_نامه | #شهید
#شهید_حسن_عشوری
ڪانال "شهیدحسنمختارزاده"
•🌱•
[ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
هدایت شده از خوشنویسی | ملجا
جز عشق تو به هر عشقی
محل دادم ضرر کردم:)
______________
https://eitaa.com/maljakhat
ظرف های شام، دو تا بشقاب و لیوان بود و یک قابلمه. رفتم سر ظرف شویی. گفت«انتخاب کن. یا تو بشور من آب بکشم، یا من می شورم تو آب بکش. » گفتم «مگه چقدر ظرف هست؟» گفت «هرچی که هس. انتخاب کن. »
[یادگاران،کتاب شهید زین الدین]
وضع غذا پختنم دیدنی بود. برایش فسنجان درست کردم. چه فسنجانی! گردوها را درسته انداخته بودم توی خورش. آن قدر رب زده بودم، که سیاه شده بود. برنج هم شورِشور. نشست سر سفره. دل تو دلم نبود. غذایش را تا آخر خورد. بعد شروع کرد به شوخی کردن که «چون تو قره قروت دوست داری، به جای رب قره قروت ریخته ای توی غذا. » چند تا اسم هم برای غذایم ساخت؛ ترشکی، فسنجون سیاه. آخرش گفت«خدارو شکر. دستت درد نکنه. »
[یادگاران،کتاب شهید زین الدین]
هدایت شده از خوشنویسی | ملجا
شنیدم مصرعی شیوا، که شیرین بود مضمونش
منم مجنون آن لیلا که صد لیلاست مجنونش . .
#حسین_جانم
________________
https://eitaa.com/maljakhat
هدایت شده از نوید دلها 🫀🪖
ـ‹‹👀📌››
دختر خانوم ِخوشگل !
آقا پسر ِخوشتیپ ؛
لطفا کنار آینهٔ اتاقت بنویس ،
طورۍ لباس بپوش و تیپ بزن
که امام زمان نگاهت کنه ..
نه نامحرم !
#تلنگرانھ
وقت نماز جماعت که می شد، اصرار می کرد من جلو بایستم. قبول نمی کردم. من یک بسیجی ساده بودم و آقا مهدی فرمانده لشکر. نمی توانستم قبول کنم. بهانه می آوردم. اما تقریبا همیشه آقا مهدی زورش بیش تر بود. چند بار شد که با حرف هایش گریه م انداخت. می گفت « شما جای پدر و عموی ماهایید شا باید جلو وایستید. » بعضی وقت ها خودش را از من قایم می کرد، نماز که تمام می شد، توی صف می دیدمش یا بعضی وقت ها بچه ها می گفتند که « آقا مهدی هم بودها! »
[یادگاران،کتاب شهید مهدی باکری]
هدایت شده از خوشنویسی | ملجا
تو..
اری
تو
هیهات از آنکه
طفل گریخته را
پنـــــاه ندهـــی.. :)
__________
https://eitaa.com/maljakhat
بعد از عملیات، آمده بود توی مسجد، برای نماز مغرب. خسته بود، خوابش برده بود. یکی آمده بود، با پا زده بود به پهلویش. گفته بود عمو! بلند شو. مسجد که جای خواب نیست. بلند شو.
بگویی یک اخم کرده بود؛ نکرده بود.
[یادگاران، کتاب شهید بروجردی]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا که بار سفر بستم ازین دنیا اومدی:)💔
هدایت شده از خوشنویسی | ملجا
جانِ عالم به فدای دل بابایی تو:))
#شهادت_حضرت_رقیه
_____________
https://eitaa.com/maljakhat
حاج حسین یکتا:
میگفت:حضرت رقیه(س)کاری کرد
که امام عصرش با سر اومد سراغش !
بچهها کاری کنید که شب اول قبر وقتی
نکیر و منکر میان و میپرسن
«مَن نبیک؟» «مَن امامک؟»
بگی مگه نمیبینی امام عصر(ع)
اینجا ایستاده؟!
#شهادت_حضرت_رقیه🖤
#امام_زمان