پدر همسرم که به رحمت خدا رفتند،غیر از عزت و آبرو و احترام، کارهای خیرشان هم به بچه ها ارث رسید، مثلا همسرمن مسؤولیت مرکز نیکوکاری و توانمندسازی رهروان اهل بیت رو برعهده گرفتند،
حجم مراجعات، و همینطور کمک های مردمی حقیقتاً قابل توجه است. باید هدفمند شود. و الا مسیر این کمک ها، ولو چندبرابر شود، هیچ رشدی برای مددجویان نخواهد داشت.
شنیدیم گناباد یک مرکز نیکوکاری موفق در زمینه توانمندسازی مددجویان دارد، رفتیم تا از نزدیک آشنا شویم و کارشان را ببینیم.
یک زن و شوهر جوان بودند(طلبه هم نبودند😊) که حدودا چهارسال از شروع کار خیریه شان میگذشت. از اسکاچ و لیف و تخم مرغ سفالی رنگ زدن و ترشی و خیارشور شروع کردند ، کم کم زیاد کردند کم کم گسترده تر، حالا چند تا کارگاه خیاطی دارند گروه خدماتی دارند کارگاه سفال کارگاه شیرینی پزی خیلی فعال و مستعد کارهای جدید دیگر.
بزرگواران! با یک لیوان هم توی یک حوض، آب بریزید، بالاخره یک روزی پر میشود
ننشینید!
@Omkarrar
می آوریمش
پدر همسرم که به رحمت خدا رفتند،غیر از عزت و آبرو و احترام، کارهای خیرشان هم به بچه ها ارث رسید، مثلا
ان شاء الله به زودی خبرهای خوشی از مرکز نیکوکاری اینجا هم خواهید شنید. 😊
ده سال پیش وارد کار کتاب که شدم برای اولین بار در عمرم رمان خواندم
و رمان های زیااااااادی خواندم، فقط بخاطریکه بدانم به چه مخاطبی چه کتابی بدهم.
یکشنبه اولین جلسه از دوره کار و رحمت بود. کنار بقیه نشستم برای اولین بار لیف بافتم😳
یعنی خانواده م که هیچ خودمم باورم نمیشه 😁
امروز سالروز شهادت بزرگمردمصطفی چمران است. این معرفی رمان را چهارسال پیش نوشتم:
صدای افتادن یک قوطی خیلی کمرنگ از کنار گوشم رد شد..
صدای انفجارهای نبعه اما مهیب تر ...
عمار و کریمه به تکاپو افتاده بودند پشت مبل...
من بشدت دلواپس کشته ها و زخمی ها...
و سرنوشت "امل"
صدای شرشر آب را شنیدم...
اشکهایم همینطور میریزد و دستمال کاغذی بعدی...
با افتادن حسن از سقف مینی بوس
یک لحظه کتاب از دستم افتاد..
فرود آمدم ایران، مشهد، عبدالمطلب، منزل خودمان، پشت مبل، قوطی خالی و عسل های لابلای اسباب بازی ها ،روی زمین...
دویدم سمت شیر آب، عمار و دستهای پرعسل
و کف پاهای عسلی و فرش در مسیر آشپزخانه...تاااا آرنج کریمه
فریاد هایم را سانسور میکنم...😱😭😡
دیروز صبح این کتاب را شروع کردم
تا دقایقی دیگر انشاالله تمام میشود نمیدانم بروم سراغ تنبیه بچه ها یا تمیز کردن خانه
۳۴ تومن عسل و ۲۶ تومن مرد رویاها
این ها که چیزی نیست، فدای سرت آقامصطفی
فقط خدا میداند چقدر از شناختنت خوشحالم
#مرد_رویاها
@Omkarrar
برای میلاد ولی نعمتمون دوست داریم برای سلامتی ارباب، آش درست کنیم دم خونه ها با کتاب بدیم.
هرکس دوست داره مشارکت کنه بسم الله
خدا قبول کنه
6037997323568965