ماموریت ناگزیر انقلاب اسلامی:
عبور از هابز و اسمیت
📝حسین مهدیزاده
اولین کسی است که مساله انسان مدرن را فهمید. هابز بود که فهمید انسان مدرن دیگر آن انسان آرام و رام قدیم نیست. به خاطر همین مساله عظیم بود که تاریخ انتشار #لویاتان هابز، شد آغاز عصر #روشنگری و تا وقتی جواب سوال او پیدا نشده بود، عصر روشنگری ادامه پیدا کرد.
هابز بود که فهمید آنچه رخ داده است را نباید #رنسانس و بازگشت به یونان نامید، او بود که فهمید آنچه انسان جدید به آن میل دارد، هیچ جایگاه و #شرافتی در یونان نداشته است که بخواهیم بگوییم یونانی مآبی آرزوی انسان جدید است. او بود که فهمید مردم اروپا یک دل نه صد دل، عاشق انسان #منفور #رذل و #مکار ی شده اند که از دره های #رود_سند تا #ایران و #بین_النهرین و #مصر، تا #یونان تا #روم تا #قرون وسطی هیچ وقت تصویر #شریفی نداشته است: یعنی #تاجر_شهری
کشف دوم هابز که او را جاودان کرد این بود که این انسان با همه دلبری هایی که می کند، یک مشکل بزرگ دارد، این انسان اگر در جامعه آنها زندگی می کرد، همواره در جنگ و نیرنگ با دیگران بود و اگر همه به شخصیت این انسان در می آمدند ناگزیر #انسان_گرگ_انسان می شد!
این انسان #مهمان_ناخوانده بود و جامعه اصلا برای اینکه این انسان را در خود جای دهد ساخته نشده بود.
اما در مقام راه حل هابز گفت که انسان جدید نمی تواند بیماری گرگ صفتی اش را به هیچ نحوی درمان کند، بلکه باید از #انسان_قدیم کمک بگیرد، یعنی همه مردم می توانند تغییر کنند و به انسان جدید بدل شوند، اما اگر می خواهند که کنار هم زنده بمانند و جامعه فرو نریزد، باید اخلاق پادشاهی -که از #عصر_قدیم بر جای مانده است- را در قالب #لویاتان بالای سر خود قبول کنند. هابز پیامبر اول مدرنیته بود، اما دین لویاتان را انسان جدید دوست نداشت.
آنچه که هابز نفهمیده بود این بود که اگر نهاد انسان تغییر کند، نهاد جامعه هم باید تغییر کند و الا با زور و ترس نمی شود انسانهایی که نمی توانند همدیگر را تحمل کنند، به یک جامعه آرام و پیشرو #بلند_مدت بدل کرد.
آن پیامبری که پاسخ این سوال را برای بشر مدرن آورد، #آدام_اسمیت بود که #جامعه_بازار را به بشر معرفی کرد و بعد از او #خاتمیت اعلام شد.
پی نوشت:
یک غرضم نوشتن تاریخ مدرن نبود، غرضم توضیح این گفته بود که فلانی از هابز عبور کرده.
دوم اینکه اگر #طرح_انقلاب_اسلامی بازگشت به انسان قدیم است، که خب این انسان مرده است و دیگر امکان زنده شدن را ندارد اما اگر همین انسان جدید را قبول دارد پس باید قبول کند که جامعه باید بازار باشد، پس چرا با غرب سر جنگ دارد؟ بخاطر تار موی دخترکان؟ مگر نمی داند که تار موی دخترکان هم در مذهب بازار «باید» در باد رها باشد؟
سوم انقلاب اسلامی انسان جدیدی معرفی کرده است، تشییع جنازه #محسن_حججی شاهد من است. اما این انسان را با زور هابز هم حاضر نیست در #بازار زندگی کند. پس یا #نظریه_اجتماعی خودتان را پیدا کنید یا اینکه دست و پا نزنید تا بدون درد در #هاضمه جامعه بازار هضم شوید.
https://eitaa.com/social_theory
رویای امت
❌تحلیل رفتارهای اخلاقی جامعه ♨️در نگاه جریان غالب اقتصاد، افراد در تصمیماتی که میگیرند فقط خود را
✍️ تکمله ای بر یادداشت جناب مشیری عزیز
🔹 مسئله صرفاً یک تحلیل و نگاه غلط به موضوع اقتصاد نیست که انسانِ فاعل در انرا منفعت خواه صرف و خالی از اخلاق میبیند، بلکه این پیشفرض که حاکم بر کل علم اقتصاد مدرن است خودرا در خروجی و اثرگذاری بر جامعه تحمیل میکند .
یعنی این علم که پشت دستش حاوی این نوع ارزش گذاری و پیشفرض هاست ، الگوهایش نیز کاتالیزور این ارزش های پنهان در جامعه است و اتفاقا همین را دنبال میکند و نمیخواهد که اقتصادی مبتنی بر اخلاق ، فرهنگ ، عقیده و ... را ببیند .
🔸 در مقابل طرح اجتماعی انبیأ اخوت ، محبت و ایثار است و همین ارزش ها را در الگوها و کنش های اقتصادی مومنین جاری میکند (جامعه اربعینی)
به عبارتی جریان حق و باطل دو سر طیف اند که در عین اختلاط و وجود هر دو نوع رابطه ( رابطه دیگر خواهانه و منفعت طلبانه ) هرکدام جامعه را به یک سر طیف هدایت میکنند.
✅ انسان منفعت طلب همه چیز را ابزاری برای کندن و تصاحب کردن میبیند فلذا همه چیز را مورد معامله قرار میدهد و قابل عرضه و تقاضا بودن و بازاری شدن ...
برای مثال در#جامعه_بازار و بازاری شدن جامعه ، رابطه جنسی در اماکن خاص فروخته میشود ، تربیت در مدارس خصوصی ... تغذیه در رستوران و ...
و در این سر طیف بازار ها کوچک تر و نحیف تر میشوند و میل به صفر شدن میکند.
که برای بسط #جامعه_نابازار الگوهایی را پیشنهاد میدهد مانند تقویت نهاد #خانواده به جای فرد گرایی جهان مدرن و توسعه ارتباطات انسانی (صله رحم) ، تعارف (حد همسایگی ) و ... .
🔹همچنین تولید در مقیاس خرد و وخانوادگی باعث بزرگتر شدن خانواده و افزایش جمعیت میگردد ، خانواده افزایش فرزند را موجب رونق کسب و کار ، تولید ، درآمد و بهینه شدن زندگی می بیند همچنین روابط در خانواده ، استخدامی و مزدبگیری نیست یعنی کار قیمت نمیخورد.
اما در مدلهای اقتصادی مدرن که متکی بر استخدام در کارخانه ها و شرکت هاست ، در جامعه مستخدم خانواده امری دست و پاگیر و خرج تراش است .
کما اینکه بازاری شدن روابط نیاز مبرم دارد به فرد گرایی و له شدن هرگونه وابستگی ها و پیوند های خانوادگی ، همسایگی و ...
از سویی دیگر انسان اجیر و مزدبگیر چه چیزی برای بخشیدن و ایثار دارد .
الغرض این یک سلوک اجتماعی است نه صرفاً یک تحلیل و عینک اشتباهی .
✍️مهدی اخلاقی
https://eitaa.com/ommat_Dream