پام برسه به حرمت .. حسابی گریه میکنم💔
خوب میدونم ، بدم ولی من تورو ول نمیکنم
سلام شبتون بخیر✨
نیاز به ادمین داریم .
اگر کسی مایل به اد شدن هست ایدی اش رو توی ناشناس بفرسته «دخترباشین!»
💞﷽💞
#مجنون_تراز_من🌿
#قسمت_ششصد_بیست_و_هشتم
به قلم #نون_حِ🌿
با همکاری #زِ_میم🌿
دست رو به سرش گرفته بود ، همونطور که دو طرف سرش رو ماساژ می داد گفت: آره خوبم
-زینب بریم هتل؟فکرکنم حالت خوب نیست !
صدای خنده ی تلخش رو شنیدم : نه میخوام برم زیارت،خوبم بیا بریم .
نگاه نگرانی بهش انداختم و دستم رو از دورش برداشتم و دستش رو محکم گرفتم .
دوتایی تا جلوی ورودی زنانه رفتیم .
-التماس دعا عزیزم
زینب آروم گفت:همچنین
وبعدبه طرف حرم پاتندکرد.
فهمیدم که الان نیازمنداغوش امام رضاست .
نگاهم رو به گنبد امام رضا دادم و آروم گفتم: آقا، خودت درستش کن؛یاضامن آهو
و بعد خودم هم به طرف ورودی آقایون رفتم .
ازحرم بیرون اومدم . به زینب زنگ زدم و بهش گفتم بیاد کنار سقاخانه . خودم هم کنارسقاخانه منتظر زینب موندم تا بیاد .
زینب رو پیدا کردم و سمتش رفتم .
تا بهش رسیدم ، از دیدن چشم های پف کرده و سرخش یکه ای خوردم و گفتم : چیکار کردی با خودت !!!!
بی حرف سرش رو پایین انداخت .
دستش رو کشیدم و به طرف شیر های آب بردمش .
کیفش رو ازش گرفتم و گفتم: بشین صورتت رو بشور ...
✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿
#ادامه_دارد
▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️
💞﷽💞
#مجنون_تراز_من🌿
#قسمت_ششصد_بیست_و_نهم
به قلم #نون_حِ🌿
با همکاری #زِ_میم🌿
روی پاهاش نشست و شیر آب رو باز کرد .
دستش رو شست و بعد مشت آب کرد و به صورتش زد .
صورتش رو که شست ، شیر آب روبست وایستاد .
با صدای گرفته اش گفت : بریم
کمی چشم هاش بهتر شده بود .
قطعا اگر اینطوری میرفتیم هتل ، غیر اینکه از دیدن صورتش مثل من یکه می خوردن،بچه هاهم متوجه میشدن اتفاقی افتاد.
تصمیم گرفتم کمی توی حرم باشیم تا حال زینب بهتر بشه .
-خانومی،چای خانه خلوته بیا بریم یه چایی ی امام رضایی بزنیم .
بدون اینکه مهلت حرف زدن بهش بدم ، دستش رو گرفتم و باهم به طرف چایخانه رفتیم .
زینب رو فرستادم توی صف خانوم ها و خودم هم رفتم توی صف آقایون.
چای شیرین حرم رو که گرفتم،به طرف زینب رفتم .
دوتایی چاییمون رو خوردیم . استکان ها،رو توی سبدی که دست خادم ها بود گذاشتیم و تشکر کردیم .
دستم رو به دست زینب گره زدم و دوتایی باهم هم قدم شدیم و به سمت در خروجی حرم رفتیم .
بعد از شام به اتاق اومدیم. ...
✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿
#ادامه_دارد
▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️
💞﷽💞
#مجنون_تراز_من🌿
#قسمت_ششصد_سی
به قلم #نون_حِ🌿
با همکاری #زِ_میم🌿
شب آخری بود که مشهد بودیم ، فردا ظهر اتاق رو تحویل میدادیم و بعد از نماز ظهر و خوردن ناهار بر میگشتیم .
رو به زینب که روی تخت دراز کشیده بود و مثلا داشت تلویزیون نگاه می کرد گفتم : زینب جان ، من میرم حموم شماهم بگیر بخواب باشه؟
زینب: باشه
با لبخند نگاهش کردم و به سمت ساک رفتم تا لباس هام رو آماده کنم که صدای آخ زینب بلند شد.
نگران به طرفش رفتم. دستش رو روی سرش گذاشته بود .
-چیشدقربونت برم؟
آروم چشم هاش باز کرد و به آنی چشم هاش پر از اشک شد و با بغض گفت: سرم درد میکنه
- آروم باش ، الان برات قرص میارم
به سمت ساک رفتم و مشمای قرص هاروبرداشتم و درش رو باز کردم .
ورق قرص رو برداشتم . بطری آب رو از یخچال بیرون آوردم و یک لیوان برداشتم و آبش کردم و به سمت زینب رفتم .
-بلندشوعزیزم
آروم بلندشدوروی تخت نشست .
لیوان آب رو دستش دادم .
دستش رو جلو آورد و من قرص رو کف دستش گذاشتم.
قرص رو خورد و آب رو پشتش خورد. ...
✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿
#ادامه_دارد
▪️کپی از این رمان حرام است و پیگیری الهی دارد و نویسنده به هیچ وجه راضی نیست▪️
میـگفت↓
اگـرقـراربودباآهنگوفازغم🎶'
بـرداشتن آرومبشے،
خـدا در قرآننمیفرمودڪه:
[اَلآبـذڪراللّٰھتطـمئنالقـلوب]🌱!"
بایادِخـداقلــــبهاآراممیگیرد..!:)``
#تلنگرانه #خدای_من
@One_month_left
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه حضرت عباس💔
با حال مناسب تماشا کنید
#عمو_عباس
@One_month_left
«هر دردی را دارویی است
و داروی گناهان، استغفار است.»
-پیامبر اکرمﷺ.
#تلنگرانه
@One_month_left
حسینِمن..🌱
بیاوایندلشکستهرابخر...💔
حسینِمن...
مسافرجاماندهراباخودببر...🚶🏻
السلامُعلیکیااباعبدالله
#حسین_جانم
مآگمشدِآنـیمکهاندَرخَمدُنیآ؛ تنهآهُنرمآستکِهمَجنونحسِینیم:)🌱
#حسین_جانم
@One_month_left
#حسین_جان🌷
یڪ ڪرب وبلا بده بہ این وامانده
خیلے بہ دلم حسرتش آقا مانده
نگذار بگویند همہ با طعنہ:
امسال هم آیا تو شدے جامانده؟
#12_روز تا #اربعین 🚩
#اےکاشپادشاه_نظر_برگداکند💔
#اللهم_ارزقنا_کربلا💚
@One_month_left
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوری که
حـَضرت آقا به موقعش
رمانتیك
میشه 🤍(((:
#رهبرانه
@One_month_left
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭 اگه رفتی زیر قبه حسین، یادم کن
-رفقا منه جامونده رو یادتون نشه💔😔
#حسین_جانم #استوری
@One_month_left
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حقیقتا خیلی دلم میخواست منم شب اربعین تودسته ی آقای ستوده ، بین الحرمین باشم :)💔
#حسین_جانم #استوری
@One_month_left
الاندقیقااونجاییمکهستودهمیگه!
رسیدهکاردبهاستخونم،ببینتوهقهقم
بنداومدهزبونم💔🫠((: ..
#حسین_جانم
@One_month_left
نظری کن که به
جان آمدم از دلتنگی…
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
#حسین_جانم
@One_month_left
+سخت میگذره.?
-آره سخت میگذره
واسه یه بیچاره سخت میگذره
آخ اربعین رفته ها میدونن
بی کربلا داره سخت میگذره ...💔
#حسین_جانم
+یه نگاهی هم به ما بنداز ابی عبدالله
_ما بی تو خسته ایم
+ما بی تو بیچاره ایم
#حسین_جانم
@One_month_left
دکتر؛
دلمگرفته،بهجایِدوایقلب..
یکاربعین،پیادهبهسویکربلا
تجویزکن..♥️:)
#حسین_جانم
@One_month_left